در حال نمایش یک نتیجه

نمایش 40 60 80

رهبری

55,000 تومان

اطلاعات کتاب

نویسنده: آلکس فرگوسن, مایکل مورتیز

مترجم:شایان سادات

انتشارات:میلکان

سال انتشار:1394

کد شابک:9786007845592

درباره کتاب

زمانی که در شانزده سالگی دبیرستان گوان (۲) را در گلاسکو ترک کردم تا دوره کارآموزی را در کارگاهِ تولید ابزار در رمینگتون راند (۳) بگذرانم و همچنین فوتبال را در کوئینز پارک (۴)، شروع کنم، هرگز نمی‌توانستم تصور کنم که قرار است پنجاه‌وپنج سال بعد در دانشکده بازرگانی هاروارد (۵) برای دانشجویان رشته ام.بی.ای (۶) درباره خودم سخنرانی کنم.

اولین کلاسم در اکتبر سال ۲۰۱۲ بسیار شلوغ شده بود. از پشت تریبون به راحتی می‌توانستم ببینم دانشجویان به‌طور فشرده روی صندلی‌ها و حتی در فاصله میان صندلی‌ها نیز نشسته‌اند. صحنه ترسناکی بود، ولی در عین حال این حضور ناشی از جذابیتی بود که تیم منچستریونایتد (۷) برای آن‌ها به ارمغان آورده بود. باشگاه ما یک شرکت بسیار موفق به شمار می‌رود، چون در میان سازمان‌هایی قرار دارد که در واحد “بازاریابی استراتژیکِ صنایع خلاق”(۸)، در دانشکده بازرگانی هاروارد مورد بررسی قرار گرفته است. در میان این سازمان‌های موفق، نام شرکت‌هایی مانند بوربری (۹)، شرکت بازرگانی مد؛ کام کست (۱۰)، غول آمریکایی اپراتور تلویزیون کابلی؛ شرکت مارول (۱۱)، استودیوی هالیوودی تهیه‌کننده فیلم‌های اسپایدرمن (۱۲) و مرد آهنی (۱۳)، فعالیت‌های تجاری سوپراستارهای موسیقی مثل بیانسه (۱۴) و لیدی گاگا (۱۵) به چشم می‌خورد.

هنگامی که به دانشجوهایی نگاه کردم که در یکی از اتاق‌های سخنرانی آلدریچ (۱۶) جمع شده بودند، از تنوع سنی و ملیتی آن‌ها شوکه شدم. تنوع ملیتی این دانشجویان به‌اندازه تنوع ملیتی بازیکنان حاضر در لیگ برتر (۱۷) بود. دانشجویان همگی سطح علمی بالایی داشتند و برای تعدادی از شرکت‌های موفق در سرتاسر دنیا کار می‌کردند و یا قرار بود در آن‌ها مشغول شوند. همه آن‌ها بهترین سال‌های عمرشان را پیش‌رو داشتند. این‌طور فکر می‌کردم که ساکت‌ترین آن‌ها که همه‌چیز را به خوبی در خاطره‌اش ثبت می‌کند، موفقیت‌ترین‌شان خواهد بود.

در اکتبر ۲۰۱۲ در نتیجه بروز یک سری اتفاقات که خودم را در محوطه دانشگاه هاروارد دیدم، قدردانِ شرایط موجود بودم. حدود یک سال قبل، دعوت‌نامه‌ای از سوی آنیتا البرس (۱۸)، استاد دانشکده بازرگانی هاروارد دریافت کرده بودم. او در مورد نحوه مدیریتم در باشگاه منچستر و به موفقیت رساندن آن بسیار کنجکاو بود. این مسئله به پژوهشی در دانشگاه هاروارد به نام «سِر الکس فرگوسن: مدیریت منچستریونایتد (۱۹)» منتهی گردید. این مطالعه پس از نظارت چند روزه آنیتا از تمرینات تیم و مصاحبه‌هایش با من به نگارش درآمد. در همین حین، از من دعوت کرد تا به دانشکده‌شان در بوستون (۲۰) بروم و برای دانشجویان سخنرانی کنم. تا حدودی وسوسه شدم و دعوت را قبول کردم.