یک اژدهای امروزی (5)(خال خالی و یک سوال بزرگ)
30,000 توماناطلاعات کتاب
نویسنده: مرجان ظریفی
انتشارات: قو
سال انتشار: 1400
کد شابک: 9789641561309
درباره کتاب
خال خالی آن بالای بالا بود. بالاتر از هر پرنده ای که می توانست توی آسمان پرواز کند. بالاتر از هر ابری که می توانست ببارد و بالاتر از آن که کسی از روی زمین بتواند او را میان رنگ آبی آسمان پیدا کند و با انگشت به دیگران نشانش بدهد. …خال خالی چشم هایش را باز کرد و قیافه ی شگفت زده ی آقای جنگلبان را دید که داشت با او صحبت می کرد…
یک اژدهای امروزی (4)(خال خالی و سوپ شگفت انگیز)
30,000 توماناطلاعات کتاب
نویسنده: مرجان ظریفی
انتشارات: قو
سال انتشار: 1400
کد شابک: 9789641561286
درباره کتاب
خال خالی یک اژدهای امروزی بود. یعنی او با همه ی اژدهاهای قدیمی فرق داشت. او دوست داشت به شهر بیاید و در بین مردم زندگی کند. هر روز سوار مترو شود و سرکار برود. اما هزینه های زندگی در شهر برای یک اژدها خیلی زیاد بود. تا اینکه یک روز…
یک اژدهای امروزی (3)(خال خالی و قانون شماره هفت)
30,000 توماناطلاعات کتاب
نویسنده: مرجان ظریفی
انتشارات: قو
سال انتشار: 1400
کد شابک: 9789641561279
درباره کتاب
خال خالی بچه اژدهایی بود که با اجدادش کمی فرق داشت. خودش هم دقیقا نمی دانست با اقوام پیرش چه فرقی دارد؟ یک روز صبح که خال خالی از خواب بیدار شد تا سرکار برود حس کرد آن روز، روز عجیبی است. آن روز هوا خیلی سرد بود و همه جا ساکت و خلوت بود…
یک اژدهای امروزی (2)(خال خالی جریمه می شود)
30,000 توماناطلاعات کتاب
نویسنده: مرجان ظریفی
انتشارات: قو
سال انتشار: 1400
کد شابک: 9789641561262
درباره کتاب
خال خالی ، یک اژدهای امروزی بود. یعنی با اژدهای های قدیمی کمی فرق داشت. گاهی فکر می کرد چون هنوز تاریخ و سرگذشت اجدادشان را نخوانده است و فوت و فن های زندگی اجدادش را نمی داند، با آنها فرق دارد. در این جلد خانم صندوقدار به خال خالی می گوید باید کارهایی انجام بدهد که از نظر خال خالی خیلی کسل کننده هستند. اما…
یک اژدهای امروزی (1)(خال خالی به شهر می رود)
30,000 توماناطلاعات کتاب
نویسنده: مرجان ظریفی
انتشارات: قو
سال انتشار: 1400
کد شابک: 9789641561255
درباره کتاب
خال خالی همیشه از خودش این سوال را می پرسید: یک اژدها برای زندگی بهتر چه چیزهایی لازم دارد؟ خال خالی، یک اژدهای امروزی بود. یک بچه اژدهای خاکستری، که چند تا خال زرد و نارنجی صورت و گردنش را رنگارنگ کرده بود. به نظر پدر پدربزرگش، او با اجدادش کمی فرق داشت…