در حال نمایش یک نتیجه

نمایش 40 60 80

برنگرد

57,000 تومان

اطلاعات کتاب

نویسنده: مجید قنبری

انتشارات: کتابستان معرفت

سال انتشار: 1400

کد شابک: ‏‫9786008460725

درباره کتاب

کتاب «برنگرد» نوشته مجید قنبری، از رمان های زیبا و هیجان انگیز، با موضوع اطلاعاتی و امنیتی می باشد. نویسنده انگیزه نوشتن این کتاب را خالی بودن جایگاه این موضوع در ادبیات داستانی کشور می داند. این کتاب به بررسی نفوذ بیگانگان در سیستم امنیتی و حیاتی کشور می‌پردازد.

داستان از سال ۶۰ شروع می‌شود و ما با زندگی نوجوانی به نام حمید که قهرمان داستان است آشنا می شویم. حمید نوجوان تیزهوشی است که پدرش را منافقین در مقابل چشمانش ترور کرده اند. حمید بعدها در دانشگاه امام حسین(ع) درس خوانده و وارد سیستم امنیتی سپاه می شود.

او و تیمش مدت هاست لیزا بانوی زیبای انگلیسی تبار را که مرتبت با سیستم های امنیتی خارج از کشور است، زیر نظر گرفته اند، و توانسته اند بعد از مدت ها مراقبت و پوشش دستگیرش کنند. اما بعد از مدتی فعالیت خاص ضد امنیتی برای او اثبات نشده و به کشورش بازگردانده می شود. نیروهای امنیتی که فکر می کنند توانسته اند به خوبی او را تحت تعقیب قرار داده و جلو هرگونه فعالیتش را بگیرند بعد مدت ها به چیزی متفاوت از تصورشان پی خواهند برد.

بعد از ماجرای سال ۸۸ قهرمان داستان دچار لغزش هایی می شود. دلبستگی عاطفی حمید به لیزا با توجه به خلاء عاطفی ایجاد شده میان او و همسرش، باعث می شود تا کم کم در دام لیزا گرفتار شود و در سفر به عراق در مسیر تازه ای قرار گیرد، مسیری که فضای داستان را به سمت دیگری سوق می دهد. این سفر که از آن به عنوان سفر عشق در کتاب یاد شده است آغاز نقطه عطفی در زندگی حمید و همسر بیمارش به حساب می آید. وعده های عاشقانه با لیزا در بغداد و کربلا و از سوی دیگر توسل و استعانت از امام حسین(ع) و تلنگری معجزه آسا برای غرق نشدن در یک دام، لحظه های خواندنی را برای مخاطب ایجاد می کند. شناخت چهره واقعی لیزا در عراق، سیستم امنیتی را دچار بهت و حیرت کرده است و داستان را جذاب تر می کند.

«دیوارهای شیشه ای حمام بخار گرفته و مات شده بود. زیر دوش داشتم خستگی های سفر را در می کردم که صدی موبایل بلند شد. گوشی مدام آمدن پیام از اینترنت در پیام رسان های اجتماعی را آلارام می داد. یادم رفته بود صدای اعلان هشدارش را سایلنت کنم با این که وای فای آن را قطع کنم. زهرا به سمت گوشی رفت که ببیند این همه پیام پشت سرهم از کیست؟ شاید هم می خواست سایلنتش کند. دستش را که دراز کرد گوشی را بردارد. هم زمان صدای زنگ در اتاق به صدا در آمد. دو تا زنگ کوتاه و ممتد…»