در حال نمایش 2 نتیجه

نمایش 40 60 80

آگاتا کریستی (سیزده معما)

49,000 تومان

اطلاعات کتاب

نویسنده: آگاتا کریستی

مترجم: مهوش عزیزی

انتشارات: کارآگاه و هرمس

سال انتشار: 1400

کد شابک: 9789643635954

درباره کتاب

خانم مارپل لباس سیاه زردوزی شده ای به تن داشت که در قسمت کمر تنگ می شد و توری چین داری جلو بالاتنه آن را زینت می داد. دستکشهای توری سیاه بدون انگشت به دست داشت و کلاه توری مشکی روی انبوه موهای سفید جمع شده در بالای سرش خودنمایی می کرد. خانم مارپل بافتنی می بافت، چیزی سفید و نرم و کرکی. با چشمان آبی روشن و مهربانش برادرزاده اش و مهمانان او را با رضایت خاطر می نگریست. این نگاه اول متوجه خود ریموند وست شد. جوانی خوش مشرب و آگاه از این خصیصه خود؛ و بعد خانم جویس لمپریر(۳) هنرمند، با موهای کوتاه سیاه و چشمان عسلی سبز؛ سپس مرد آراسته و متشخصی به نام سر هنری کلیترینگ(۴). دو نفر دیگر هم در اتاق بودند: دکتر پندر(۵)، کشیش میانسال ناحیه، و آقای پتریک(۶)، وکیلی کوچک اندام و چروکیده با عینکی که از بالای آن به دیگران نگاه می کرد، نه از پشتش. خانم مارپل لحظه ای کوتاه توجهش را معطوف همه آنها کرد و بعد با تبسمی دوباره به بافتنی اش پرداخت. آقای پتریک، طبق عادت، قبل از شروع صحبت سرفه کوتاه و خشکی کرد و گفت: چه می گویی ریموند؟ معماهای حل نشده؟ ها  خب مقصودت چیست؟ جویس لمپریر گفت: هیچی  ریموند فقط از طنین این کلمات خوشش می آید و از شنیدن صدای خودش موقع تکرار آنها  ریموند نگاه سرزنش باری به او کرد. جویس در جواب، سرش را عقب برد، خندید و گفت: آدم حقه بازی است؛ مگرنه خانم مارپل؟ مطمئنم شما هم این را می دانید.

 

آگاتا کریستی (تحقیقات پوآرو)

55,000 تومان

اطلاعات کتاب

نویسنده: آگاتا کریستی

مترجم: حمیدرضا بلندسران

انتشارات: کارآگاه و هرمس

سال انتشار: 1400

کد شابک: 9789643637880

درباره کتاب

جلو پنجره آپارتمان پوآرو ایستاده بودم و از بیکاری داشتم بیرون خیابان را نگاه می کردم. ناگهان آرام و بی اختیار گفتم: عجیب است. چی دوست من؟ پوآرو با خونسردی و در حالی که بی حرکت در اعماق مبل راحتی اش فرو رفته بود، این را پرسید: از این اطلاعاتی که بهت می دهم نتیجه گیری کن، پوآرو! زن جوانی اینجاست. با لباس های گران قیمیت… کلاه مد روز از جنس خز خیلی عالی. آهسته به حرکتش ادامه می دهد، در حین راه رفتن نگاهی به خانه ها می اندازد. انگار خودش نمی داند، سه مرد و یک زن میانسال دارند تعقیبش می کنند. همین الان پسر پادویی به آنها ملحق شد که او هم دنبال دختر است و انگار دارد با سر و دست به او اشاره می کند. این دیگر چه جور نمایشی است که دارد اجرا می شود؟ آیا دختره کلاهبردار است و آنها هم کارآگاه هایی هستند که دارند تعقیبش می کنند و در پی دستگیر کردنش هستند؟ یا اینکه همگی آدم های ناجوری هستند و دارند نقشه می کشند تا به یک قربانی بی گناه حمله کنند. نظر کارآگاه بزرگ ما چیه؟