در حال نمایش 2 نتیجه

نمایش 40 60 80

چراغ دل شوهرت را روشن کن

70,000 تومان

اطلاعات کتاب

نویسنده: الن کریدمن

مترجم: شیرین نوروی, عباس چینی

انتشارات: البرز

سال انتشار:1393

کد شابک:9789644422591

درباره کتاب

امروزه بیشتر زنان نمی‌دانند چگونه مردی را به داشتن ارتباطی دراز مدت متعهد نگه دارند.
پس از خواندن این کتاب قابلیت و توانایی آن را خواهید یافت که مرد زندگی‌تان را، با همه احساس و مهرش، به گونه‌ای توصیف‌ناپذیر به خود دلبسته کنید.
زنی خواهید شد که او در سراسر عمرش بدان نیاز داشته است.
بعضی از شما آن قدر وقت ندارید که با خواندن کتاب هایی شامل دستور کارها و رهنمودها و فرضیه‌های دشوار و طولانی، بتوانید میان زندگی حرفه‌ای و شخصی خود توازن و تعادلی برقرار سازید.
آگاهی، پژوهش و توجیه های مسائل زندگی مهم است؛ اما اگر ندانید آنها را در زندگی خود چگونه به کار برید، پس به چه درد می خورند؟
آنچه بدان نیاز دارید راهکاری گام به گام درباره این موضوع است که به دقت چه کنید و چه بگویید تا با مردی که انتخابش کرده‌اید تا بقیۀ عمر در کنارش به سر برید، ارتباطی مهرآمیز و عاشقانه برقرار سازید
دلیل اصلی به رشتۀ تحریر درآروردن این کتاب همین امر است.

چراغ دل زنت را روشن کن

160,000 تومان

اطلاعات کتاب

نویسنده:الن کریدمن

مترجم: شیرین نوروی,عباس چینی

انتشارات: البرز

سال انتشار:1387

کد شابک:9789644422690

درباره کتاب

چندین سال پیش از آنکه سرانجام تصمیم بگیرم کلاسی برای مردها تشکیل دهم، دوره «چراغ دل شوهرت را روشن کن» را برای خانم ها تدریس می‌کردم. دلیل اصلی من برای تشکیل کلاس آقایان این بود که به همه خانم هایی که پرسش هایی این چنین می کردند: «آیا برای مردها دوره ای ندارید؟» یا «وقتی که برای مردها کلاسی نیست، چگونه از من انتظار دارید در این کلاس شرکت کنم؟» پاسخ داده و آنان را راضی کرده باشم.
تأخیر انداختن تاریخ شروع کلاس را ادامه می دادم، چون جایی در ذهنم این باور کلی را داشتم که مردها به بهبود روابطشان واقعا علاقه ای ندارند، و دیگر اینکه، راهی نیست تا بتوان گروهی از مردها را به مدت پنج هفته و هر هفته یک بار، در یک کلاس جمع کرد تا آنان چگونگی رفتار با زن‌هایشان را فرا گیرند.

روزی مردی تلفنی به من زد. او خیلی آشفته و نگران بود، چون زنش طلاق می‌خواست.
او عاشق دکتری شده بود که با او در بیمارستان کار می‌کرد. پس از آگاه شدن از ماجرا، هرگز نمی‌توانم صدایش را فراموش کنم.
او از من پرسید: «پس ما چی؟ چرا کلاسی ندارید که مردها در آن شرکت کنند؟ آیا ما به حساب نمی آییم؟»
من درد را در صدایش احساس کردم و، آن قدر که می توانستم، به او دلداری دادم. دوباره فکر کردم که کلاس مردها را هر چه زودتر افتتاح کنم.