آب،آسمان
22,000 توماننویسنده: آذردخت بهرامی
نشر: چشمه
توضیحات: حلقه ای از مویم را دور چشم ها، گردن، سینه، بازو و پاهایت می پیچم و گره کوری می زنم و تو را رو به رویم می نشانم. از حالا به بعد نه می توانی به خوابم بیایی و نه به خیالم. یعنی نمی گذارم بیایی. دیگر تمام شد… … کاموایی مشکی را به نماد حلقه ای از مویت دور سرت می پیچم و گرهی می زنم. دکمه ای را به رنگ دکمه ی پیراهنت با دو کوک درشت به سجاف لباست می دوزم و نخ را با دندان می کنم. از این که این قدر نزدیکت شده ام که ناراحت نشده ای، شده ای؟ تو که از اول هم بدت نمی آمد. این من بودم که جنبه نداشتم… … گفتم که، احتیاجی به خنجر یا چاقو نیست. گرچه احساس می کنم برای تمام کردن تو به هیچ یک از این ها احتیاج ندارم. تو تمام شده ای سامان، تو خیلی وقت است تمام شده ای.
هزارپا
14,000 توماننویسنده: جابر حسین زاده نوهی
نشر: چشمه
توضیحات: تازهترین رمان جابر حسین زاده نودهی روایتی است از ذهنهایی که در پریشانی روزگارشان دچار بهت شدهاند. حسین زاده که قبل این رمان کتاب پاندای محجوب بامبو به دست با چشمهایی دور سیاه، در اندیشهی انقراض را منتشر کرده است، در هزارپا نیز سراغ روزگار پسر جوانی رفته که اتفاقهای پیرامونش متعجبش کرده، پسر که عشقی به نسبت دیوانه دارد و مادری که وسواسهای ذهنی و روحیاش به طنز نزدیک شده است. این میان روانکاوی را میبینیم که از همهی شخصیها مجنونتر است و این ترکیب باعث هجوی شده بر روایتهای مستقر و عرفی دربارهی روانشناسی. رمان با محوریت قتلی ساخته شده که در عین بلاهت بار بودن، غافلگیر کننده و شوکآور نیز هست. نویسنده تلاش کرده با طنز سیاه خود موقعیتها، زبان و ماجراها را در وضعیتی قرار دهد که انگار از آنها گریزی نیست. هزارپا مملو از شوخیها و غافلگیریهایی داستانی است که با خونسردی هرچه تمامتر سقوط رویاها و باورهای خوش آب و رنگ را روایت میکند. یک رمان گیرا و پر نفس…
باید بروم
42,000 توماننویسنده: محمد هاشم اکبریانی
نشر:چشمه
توضیحات: «داستان من، داستان مردی است که باید برود» این را من گفتم. به خود گفتم، بلند گفتم. فریاد زدم، توی پیادهرو بودم. شلوغ بود. به هوا نگاه میکردم، به زمین نگاه میکردم. حیف از چشمهایم که به چشم آدمها بیفتد». «باید بروم» داستان روایت شکستها و موفقیتهای پیدرپی راوی است. او ما را در جریان سیر و سلوک معرفتی خود قرار میدهد، اما تعداد شکستهای وی در زندگی بیشتر از موفقیتهای اوست. سیر و سلوک راوی مراحل و مراتبی دارد که مرحله به مرحله ما را با آنها آشنا میکند؛ مثل، مرحلة اول گسیختن از روزمرگی و فرار به حریم سرد تنهایی. مرحلة بعد نارضایتی از وضع موجود که تنهایی را یگانه راه نجات میداند، ولی این تنهایی شرایطی دارد که یکی از آنها ستیز با خود برای تنها شدن است. راوی در پایان بعد از گذشتن از هفت مرحله نتیجه میگیرد برای خوب زیستن و خوب نگاه کردن باید تلاش کرد، از خود گذشت و به خود رسید.
احتمالا گم شده ام
54,000 توماننویسنده: سارا سالار
نشر: چشمه
توضیحات: ناهار که تمام میشود، نمیدانم میخواهم چه کار بکنم و یا کجا بروم. وقتی کیوان نیست زندگیام به این شکل کج و معوج است و وقتی کیوان هست زندگیام یکجور دیگری کج و معوج است. در هر صورت زندگیام کج و معوج است…
پاندای محبوب بامبو به دست با چشم هایی دور سیاه،در اندیشه انقراض
تماس بگیریدنویسنده: جابر حسین زاده نودهی
نشر: چشمه
توضیحات:پاندای محبوب بامبو به دست با چشم هایی دور سیاه، دراندیشه ی انقراض
در بخشی از کتاب می خوانیم:« مامان جان حضرت آقا برایمان چند ظرف خورش سنتی ایرانی فرستاده بلکه پسرش به یاد سنت ها و تاریخ دیرین و باشکوه مملکتش از مهاجرت منصرف شود، روی یکی از ظرف های دربسته نوشته :قرمه سبزی دونفره، واقعا ادم توی ده شصتم زندگی اش خجالت می کشد برود بنشیند، توی چشم های روانکاو نگاه کند و بگوید من مبتلا به وسواس شدید فکری هستم!. قرمه سبزی دو نفره را می گذارم روی پیشخوان آشپزخانه تا یخش باز شود.قرمه سبزی ها همیشه دیر یخشان باز می شود.اعتماد به نفس روبرو شدن با دنیای جدید را ندارند.از توی فریزر بیرونتان بیاورند و کم کم چشمانتان را باز کنید ببینید یک جای جدید هستید یا چهل درجه اختلاف دما، حتی نمی دانید چند سال یا چند قرن یخ زده بوده اید،ممکن است واحد پول مملکت هم عوض شده باشد.»
خاکستر و خاک
19,000 توماننویسنده: عتیق رحیمی
نشر: چشمه
توضیحات: عتیق رحیمی بیتردید مهمترین نویسندهی معاصر افغانستان در جهان است. او هم به فارسی مینویسد، هم فرانسه. هم فیلم میسازد، هم عکس میگیرد. هم انبوهی جوایز سینمایی دارد، هم جایزهی ادبی معتبر گنکور را. سالهای زیادی است که در فرانسه زندگی میکند.
رمان کوچک «خاکستر و خاک» که در سال 1999 منتشر شده، نقطهی جهش او به شمار میآید. اثری که درسال 2004 نیز به وسیلهی خودش تبدیل به فیلم شد و جوایز فراوانی بهدست آورد.
رمان داستان پدربزرگی است به همراه نوهاش که خانهی روستاییشان طی بمباران نیروهای روس با خاک یکسان و نابود شده و حالا او و نوه منتظر کامیونی هستند تا آنها را پیش پسر پیرمرد ببرد؛ در یک معدن زغالسنگ دورافتاده… یک پلات قدرتمند برای روایت تراژدی زیستن در افغانستان جنگزده. رمانی که فراتر از بسیاری آثار بومی این منطقه خود را مطرح میکند و مخاطبان جهانی بیشماری به دست میآورد. عتیق رحیمی در این رمان حیرت انسانش را مقابل این حجم از تراژدی به تصویر میکشد.
یادت نرود که…
190,000 توماننویسنده: یاسمن خلیلی فرد
نشر: چشمه
توضیحات: فروغ به زور خندید چروک های زیر چشم دوست داشتنی ترش کرده بودند کیوان نگاه کرد به صورت او و چروک های ریز و پلک ها کمی افتاده تر شده بودند نگاهش را از او گرفت فروغ زیبا بود زیباترین زنی که دیده بود مثل هنر پیشه ها نبود جنس زیبایی اش با همه فرق میکرد انگار فروغ یک جور دیگری زیبا بود فکر کرد میان سالی اوج زنانگی یک زن است.
دستگاه گوارش
تماس بگیریدنویسنده: آیین نوروزی
نشر: چشمه
توضیحات: رمانِ کوتاهِ دستگاهِ گوارش نوشتهی آیین نوروزی روایتی است از سفر پدر و پسری عجیب به آلمان. آیین نوروزی که پیش از این به خاطرِ داستانهای کوتاهش جوایزی معتبر از آن خود کرده در اولین کارِ بلندش طنز و جهانِ غافلگیرکنندهاش را در هم تنیده تا داستانِ این پدر و پسر را بسازد. رمان دربارهی پسرِ جوانی است که ماشینش در یک تصادف مشهور در یکی از اتوبانهای تهران له شده. از قضا او باید همراه پدرش به آلمان برود برای انجامِ عملی عجیب روی تنِ پدر. عملی روی رودهی کوچک که نقطهی کلیدی طنزآلود داستان است. در این سفر است که قهرمانِ نوروزی عملاً با جهانی روبهرو میشود که مملو از بدایع است و او چندان نمیتواند این دگردیسی را تاب بیاورد و همین موجب میشود تکههایی از هویتِ پنهانِ او و پدرش که انگار آبوهوای فرنگ به او ساخته، برجسته شود که اساسِ وجودشان را آشکار میکند… آیین نوروزی در دستگاهِ گوارش راوی توانمندِ لحظههایی است که در عینِ ساده بودن پیچیدگیهای مضطربکنندهی حیات را آشکار میکنند. تحملِ دیگری شاید یا گریز از دیگری. رمانی که شاید در ستایش تنهاییباشد و به بودن در شرایطی که انگار بیشتر راهها به ذهن ختم میشوند. ذهنی که تناقضهای جهانهای اطراف او را بیشتر در خود فرو میبرند.
آدوری ها
23,000 توماننویسنده: علی چنگیزی
نشر: چشمه
توضیحات:
آدوری ها آخرین بخش از سه گانه ی کویری علی چنگیزی است، سه گانه ای که با پرسه زیر درختان تاغ شروع شد و با پنجاه درجه بالای صفر ادامه پیدا کرد. خواننده در این سه گانه دعوت شده است به تنهایی، یکگی، پنهان زندگی کردن و برای خود زیستن. آدوری ها در جایی و در زمانی دور از هیاهو نقل می شود و روایت تلاش چند نسل از خانواده ای به نام آدوری است که مجبور به مهاجرت از شهر می شوند و سعی می کنند در مکانی سخت و خشن زندگی کنند. فضای بیابان آدوری ها را وا می دارد برای زنده ماندن به هر کاری دست بزنند. آدوری ها، روایت پا گرفتن و زوال یک خانواده است.
استخوان
تماس بگیریدنویسنده:علی اکبر حیدری
نشر: چشمه
توضیحات: رمان استخوان سومین کتاب و دومین رمان علی اکبر حیدری (۱۳۵۷) است. او قبل این رمان مجموعه داستان بوی قیر داغ و رمان تپه ی خرگوش را منتشر کرده که هر دو با اقبال مخاطبان و منتقدان روبرو شده اند. حیدری که سال هاست به نوشتن داستان و فیلم نامه مشغول است، در تازه ترین رمانش اثری با ریتم تند تدارک دیده. داستان مردی جوان که به دلایلی به شهری مرزی آمده و در خانه ی نزدیکانش پنهان شده تا در فرصتی مناسب فرار کند، اما طی اتفاقی می فهمد چه هراسی در زیرزمین خانه در حال رقم خوردن است… این رمان را می توان یک تریلر تمام عیار به حساب آورد، اثری با گره گشایی های مداوم و قرار دادن خواننده مقابل واقعیت هایی که حتی به ذهنش هم نمی رسد. قهرمان که از مرکز گریخته، ناگهان خود را مواجه می بیند با مکانی که انگار از هر جایی ناامن تر است و جان های بسیاری آن جا پرسه می زنند. رمان استخوان اثری است که در آن هراس، تنهایی و البته کشف خشونت حضور پررنگ دارد؛ داستانی از یک راز، رازی که بوی خون می دهد و سال هاست در جایی مدفون مانده است.
بیرون در
25,000 توماننویسنده: محمود دولت آبادی
نشر: چشمه
توضیحات: بیرون در تازهترین اثر داستانی محمود دولتآبادی است. عرضهی نخست این اثر همزمان با آغاز نمایشگاه کتاب خواهد بود.
در بخشی از این رمان میخوانیم:
اما چه مدتی از زمان لازم است تا متوجه بشوی سرانجام نشانهای از حیات در خلوت مکان جاری خواهد شد یا نخواهد شد؟ چنین لحظاتی زمان نمیایستد، کند میشود. شاید به طول سالیان باشد، چه میدانی! شاید به همان میزان زمان میبرد تا لنگهی در ساختمان گشوده شود و آن یکی لنگهاش هم – و سپس انسانی به ریخت تنهی پیرشدهی یک درخت گلابی، خشکیده و ساکت از ورودی بیرون بیاید با یک تکه آهنمیلگرد زنگزده به جای عصا و یک روز تمام طول بکشد تا همان سه-چهار قدم را بردارد و بیاید روی یکی از آن مبلها به دشواری نشسته شود، تکهمیلگرد را تکیه بدهد به دیوار، کف دستش را بکشد روی پیشانی و پایین بیاورد، بعد از آن دست را سایبان چشمها کند مگر بتواند به جایی نگاه بیندازد، انگار به سرابی در دوردستها.
به هادس خوش آمدید
74,000 توماننویسنده: بلقیس سلیمانی
نشر: چشمه
توضیحات: این رمان روایت زنی ست به نام «رودابه» که ناخواسته در میانه ی تحولات انقلاب و خشونت جنگ گرفتار می شود. خانواده ی او به دلیل پایگاه طبقاتی خاص انکار می شود. ارزش های جمعی، ارزش های خانوادگی او را واپس می زند. رودابه لحظه به لحظه به سوی ویرانی رانده می شود. او در زیر چرخ های تانک جنگ و تاریخ لِه می شود. «بلقیس سلیمانی» راوی تقدیر ناگزیر نسلی است که در میانه ی تحولات اجتماعی و تاریخی به دنیا می آید و کمتر فرصت زندگی کردن می یابد.
رودابه ناخواسته در میانه ی تحولات انقلاب و خشونت جنگ گرفتار می شود. خانواده ی او به دلیل پایگاه طبقاتی خاص انکار می شود. ارزش های جمعی، ارزش های خانوادگی او را واپس می زند. گذشته زیبا، حال ویرانگر و آینده تاریک است.
رودابه لحظه به لحظه به سوی ویرانی رانده می شود و عشق های او یکی بعد از دیگری محو می شوند. او در جست وجوی راه نجاتی برای خود و خانواده اش تصمیمات عجولانه ای می گیرد، اما راه به جایی نمی برد. راه ها بسته است. سنگ ها را بسته و سگ ها را رها کرده اند. رودابه همان قدر در تهران مورد هجوم قرار می گیرد که در مناطق جنگی.
جنگ نامهربان و ویرانگر است. رودابه در زیر چرخ های تانک جنگ و تاریخ لِه می شود. این تقدیر ناگزیر نسلی است که در میانه ی تحولات اجتماعی و تاریخی به دنیا می آید و کمتر فرصت زندگی کردن می یابد.
فضای خانه با آمدورفت آدم ها عوض می شد. وقتی روح ننه بیگم در خانه پرسه می زد و رودابه او را حاضر و ناظر می دید، جو خانه آرام و آن طور که رودابه درک می کرد سرشار از گذشته می شد، طوری که رودابه همان پروپیمانی، همان سکون قدیمی، همان شکوه درونی و باستانی را دوباره حس می کرد. انگار همه ی این ها را ننه بیگم با خودش برده و دوباره آورده بود و از همه مهم تر تقدیر و همزمان با آن تسلیم چنان بال وپرش را بر خانه ی لطفعلی خان می گستراند که انگار همه در یک لازمانی بهشت وار می زیستند. رودابه در روزهایی که برای ننه بیگم قرآن می خواند و هنوز خانم پروین نیامده بود، در یک جنت پیشادنیایی سیر می کرد. با ورود خانم پروین دوباره پا به این جهان گذاشته بود و جهان با ماهیتی تازه بر او ظهور کرده بود. انگار در یک لحظه دنیای ننه بیگم ناپدید شده بود و دنیای خانم پروین جانشین آن شده بود. در این دنیا همه چیز سبک و خالی از وقار بود. هیچ چیز و هیچ کس ماهیت ثابت و قابل درکی نداشت، و اشیا و آدم ها متناسب با نقش شان عوض می شدند.
بزرگراه بزرگ
تماس بگیریدنویسنده: یوریک کریم مسیحی
نشر: بیدگل
توضیحات:
انتشارات بیدگل منتشر کرد: این کتاب سومین مجموعه ی داستان این نویسنده است که به گفته او، هر کدام از این داستان ها فضای خاص خودش را دارد و جهانی دیگر را می سازد …هنوز خیلی به پل مانده بود که در ماشین باز شد و چیزی ازش بیرون افتاد. سواری رفته بود و چیزی که ازش بیرون افتاده بود هنوز داشت غلت می خورد. رامین رسیده بود بالای سر دخترک، دختر قدبلند مدرسه ای. هوا کم کم داشت روشن می شد و از فاصله ای یک قدمی به وضوح داشت دختر بی حرکت را می دید. دخترک دمر افتاده بود کنار جوی آب، دراز به دراز. هیکلش توی خیابان بود و سرش توی جوی پرآب. کفش پاش نبود. یک پاش جوراب قرمز ساق کوتاه داشت و پای دیگرش لخت بود…
رز سیاه
30,000 توماننویسنده: نسرین قدیری( کافی )
نشر: البرز
توضیحات: کتاب رمانیست پرکشش که ماجرای هیبا، یکی از قربانیان رسم ختنه دختران در سودان را روایت میکند.
جنبههای تلخ رسوم بدوی و پیامدهای آن، در کنار روایت درگیرکننده و جذاب کتاب توسط نسرین قدیری به بهترین شکل پرداخت شده.
در قسمتی از کتاب میخوانید :
«او شش ساله بود و هیبا نام داشت.
سومین فرزند خانواده به شمار مى آمد.
تنها چیزى که باعث قوت قلب او مى شد،این بود که او در این ماجراى دردناک تنها نبود.
پانزده دختربچه دیگر که همگى،با یکى دو سال اختلاف،سن و سال او را داشتند،قربانى شده بودند.
قربانى یکى از رسومى که سال هاى طولانى و متمادى گرییان زنان آن دیار را گرفته بود و رها نمى کرد.
هیباى شش ساله، همراه با چهارده دختر دیگر را،مطابق آیین کهن و قدیمى سودان،ختنه کرده بودند…»
«مادر کمال مدام به آنان سر میزد و بیمحابا میپرسید: «پسرم چطوره؟ خوب رشد کرده؟ تکون میخوره؟»
و این پرسشهای او، به سان ماری در قلب هیبا فرو میرفت.
همه لباسهایی که برای نوزاد فراهم کردند، پسرانه بود. مادر هیبا در ظاهر میخندید، اما خدا میداند که در قلبش چه میگذشت.
مادر کمال، از عادتهای غذایی و چگونگی ویار هیبا، حدس زده بود بچه پسر است و این دلگرمی بزرگی برای هیبا و مادرش بود.
کمال میخندید، درحالیکه چشم در چشم هیبا میدوخت، میگفت: «ببینم میتونی یک پسر صحیح و سالم و قوی به من بدی یا…»
سپس اضافه میکرد: «حتما، حتما، میتونی، میتونی.»
هیبا به ظاهر میخندید و بغضش را فرو میداد.»
قیمت:۳۰۰۰۰ ت
هیچ وقت نامزد نبودیم
145,000 توماننویسنده: رضا استادی
نشر: البرز
توضیحات: کتاب هیچ وقت نامزد نبودیم اثر رضا استادی می باشد. در بخشی از رمان می خوانیم: «همه آدمها روزی به دنیا میآیند و روزی میمیرند. بعضی آرام و بیدردسر زندگی میکنند؛ طوری که شاید خودشان هم گاهی حوصلهشان، از دست زندگیشان سر برود. در زندگی بعضی دیگر هم، هر روز حادثه و اتفاقی تازه رخ میدهد.
امروز که به گذشتهها فکر میکنم، باورم نمیشود همه سختیها و مشکلاتی را که تنها چندتایش میتوانست آدم را از پا بیندازد، تحمل کردهام. و حالا که میخواهم داستان زندگیام را بنویسم، نمیدانم از کجا باید شروع کنم. از روز به دنیا آمدنم که مادرم سر زا رفت؟ یا از روزی که با «مسعود» آشنا شدم و با هم ازدواج کردیم؟ یا از نخستین باری که «نصرت» را در راهپلههای اداره روزنامه دیدم…؟» لازم به ذکر می باشد، کتاب حاضر از انتشارات البرز بوده و در اختیار مخاطببن قرار می گیرد.
انسان ذهن است و دیگر هیچ
230,000 توماننویسنده:دکتر پیمان آزاد
نشر: البرز
توضیحات: زمانه ما، زمانه عقلانیت انتقادی و تحولی و استفاده از تجربه گرایی و مشاهده ناب است. حواله به آینده دیگر ممکن نیست. بیرون از عالم تجربه هرچه هست، در زندگی فانکشال ما آنچنان تأثیری ندارد. مفت باختن در جهان امروز، یعنی ورشکستگی دایم و هیچکس به استقبال ورشکستگی نمی رود و نباید برود؛ مگر اینکه ذهن او را خواب کرده باشند که این کتاب، کتاب بیداری و هشیاری است.
مردان قلعه یوسف
تماس بگیریدنویسنده:نویسنده: ابوالقاسم پزشکی
نشر:البرز
توضیحات:
آسمان در تابش خورشید رنگ آبی خود را به قرمز بدل می ساخت و در زمین، تا چشم کار می کرد، شن بود و بازتاب نور و حرارت خورشید و جدال زمین آفتاب. گرمای خورشید هرچه را در زمین یافت می شد می سوزاند و گیاه یارای سربلند کردن از درون شنهای سوزان را نداشت. دانه ها در نطفه بی حاصل مانده بودند، چون تابش آفتاب همه را عقیم کرده بود وشاید برهوت می ساخت دست دراز کند و به خورشید نزدیک شود و انتقام بی حاصل ماندن خود را از بگیرد. یوسف مغرورانه بادی در غبغب انداخت و برخاست و بیرون رفت و به آسمان نگاه کرد…
کاروانی در راه سفر، در برهوتی اسیر گشته و راه خروج بر آن بسته شد. وقتی مبارزه برای جستوجوی راههای خروج از این اسارت اجباری به شکست منتهی شد، مردم پذیرفتند که باید ماندگار شوند و برای خود مقررات و سرپرست انتخاب کنند. علی قلی بعد از مرگ پدرش توانست، شصت سال حاکم باشد و جان و مال و ناموس همه را در اختیار بگیرد. او از همسر آخرش فرزندی به نام یوسف داشت که او را بیشتر از فرزندان دیگر علاقمند بود.
اما از همسر یوسف «شهربانو» و فرزندان او احساس ناامنی و نگرانی میکرد. زیرا شایعه شده بود شهربانو، بیمهابا از شهر حرف میزند و چون مردم آنجا و همچنین علیقلی این افکار را بلند پروازانه و کفرآمیز میدانستند شهربانو و فرزندانش را منزوی کرده بودند. در طی حوادثی یوسف نیز خواستار رفتن به شهر میشود و علیقلی که خود سرسختانه از رفتن مردم به شهر جلوگیری میکند از در مخالفت با او برمیآید،اما این تصمیم و اصرار یوسف و خانوادهاش برای رفتن به شهر، آغازگر تحولی عظیم در این برهوت میشود که در این کتاب به تصویر کشیده شده است.
توضیحات:
آسمان در تابش خورشید رنگ آبی خود را به قرمز بدل می ساخت و در زمین، تا چشم کار می کرد، شن بود و بازتاب نور و حرارت خورشید و جدال زمین آفتاب. گرمای خورشید هرچه را در زمین یافت می شد می سوزاند و گیاه یارای سربلند کردن از درون شنهای سوزان را نداشت. دانه ها در نطفه بی حاصل مانده بودند، چون تابش آفتاب همه را عقیم کرده بود وشاید برهوت می ساخت دست دراز کند و به خورشید نزدیک شود و انتقام بی حاصل ماندن خود را از بگیرد. یوسف مغرورانه بادی در غبغب انداخت و برخاست و بیرون رفت و به آسمان نگاه کرد…
کاروانی در راه سفر، در برهوتی اسیر گشته و راه خروج بر آن بسته شد. وقتی مبارزه برای جستوجوی راههای خروج از این اسارت اجباری به شکست منتهی شد، مردم پذیرفتند که باید ماندگار شوند و برای خود مقررات و سرپرست انتخاب کنند. علی قلی بعد از مرگ پدرش توانست، شصت سال حاکم باشد و جان و مال و ناموس همه را در اختیار بگیرد. او از همسر آخرش فرزندی به نام یوسف داشت که او را بیشتر از فرزندان دیگر علاقمند بود.
اما از همسر یوسف «شهربانو» و فرزندان او احساس ناامنی و نگرانی میکرد. زیرا شایعه شده بود شهربانو، بیمهابا از شهر حرف میزند و چون مردم آنجا و همچنین علیقلی این افکار را بلند پروازانه و کفرآمیز میدانستند شهربانو و فرزندانش را منزوی کرده بودند. در طی حوادثی یوسف نیز خواستار رفتن به شهر میشود و علیقلی که خود سرسختانه از رفتن مردم به شهر جلوگیری میکند از در مخالفت با او برمیآید،اما این تصمیم و اصرار یوسف و خانوادهاش برای رفتن به شهر، آغازگر تحولی عظیم در این برهوت میشود که در این کتاب به تصویر کشیده شده است.
نایب قهرمان
10,000 توماننویسنده: فرهاد خاکیان دهکردی
نشر: نگاه
توضیحات: این مجموعه داستان هیچ ربطی به ورزش ندارد، اما تمام داستانها به نوعی در ستایش نایبقهرمانی هستند. نایبقهرمانی یک وضعیت است. هر روز تازه فرصتی است، برای از نو جنگیدن تا مگر در شعلههای همین جنگ ابدی بشود از زندگی کامی گرفت، کامی اندک، کامی نه از جنس قهرمان بودن.
ما همگی نایبقهرمانان زندگی خودمان هستیم. با خودمان جنگیدیم و شکست خوردیم… از پا اما نمیتوان نشست که قهرمان بودن، همان مراسم تدفین است. تمام شدن است. انتهای عطش است و آغاز این سوال که: 《خب؟ حالا باید چه کار کنیم؟》قهرمان شدن همان کاسهی چه کنم به دست گرفتن است و شهوت حریصانه برای حفظ داشتههای حقیرانه.
نایبقهرمان بودن، کام گرفتن از ناکامی است. در آستانه ایستادن و من به چشم خویش دیدم که جانم میرود؛ است. دست روی دست گذاشتن نیست که دست از همه چیز، حتی دست از افتخار هم شستن است…
هیچ کس در هیچ کجا عرق تن هیچ نایبقهرمانی را خشک نخواهد کرد. عرق تن او در تماشای خشک کردن عرق تن قهرمان خشک میشود.
آری! نایبقهرمانی یک وضعیت است؛ وضعیت انسان امروز، وضعیت تک تک ما…
بافته های رنج
365,000 توماننویسنده: علی محمد فغان
نشر: نگاه
توضیحات: زمانی از علی محمد افغانی (تولد:1304) نویسنده معاصر ایرانی، که در 1361 منتشر شد. رضوان راوی و قهرمان رمان، مردی است پنجاه ساله که با همرش یاسمن و فرزند دو سالهاش سهراب در تیرون از توابع اصفهان در خانه نیمه کارهای که به دست خود بنا کرده در همسایگی برادرش جعفر زندگی میکند. یاسمن قالی باف ماهری است که از کودکی به این حرفه اشتغال داشته و اکنون نیز از راه قالی بافی و فروش آن به آقای «ف» در تأمین هزینههای زندگی به شوهرش کمک میکند. راوی ضمن ستایش این صنعت دستی ایرانی به آموزش قالی بافی میپردازد. در بخشهای دیگر رمان، رضوان دوران کودکی و نوجوانی و همچنین جوانی خود را که مصادف با وقوع جنگ جهانی دوم و فقر و قحطی و گرسنگی است به تصویر میکشد. مادرش بی بی صنم قبل از ازدواج با پدر او با پسردایی خود اکبر ازدواج کرده بود.وی از شوهر خود جدا میشود و در امام زاده بست مینشیند تا شوهرش تنواند به او دسترسی یابد. سپس با عیوض خراط مردی لنگ ازدواج میکند و از او صاحب سه پسر و دو دختر به نامهای رحیم، رضوان (راوی داستان)، جعفر، زهرا و خدیجه میشود. ملک خاتون خاله بی بی صنم که بر اثر بالا کشیدن سهم الارث خواهر و برادرها زن ثروتمندی شده پس از مرگ تمامی دارایی خود را برای دخترش ربابه به جا میگذارد. ربابه زن خسیسی است که حساب همه چیز را دارد و حتی به شوهرش در ازای کار مزد میدهد. در بخش دیگری از رمان رضوان به مهاجرت خانوادهاش از تیرون! به کرمانشاه اشاره میکند. چون چرخ زندگی نمیچرخد، عیوض و بی بی صنم تصمیم میگیرند به خانه خاله زری خواهر بی بی صنم و شوهرش کل ناصر قلی که در کرمانشاه آسیاب دارد و از اعتبار خاصی برخوردار است بروند تا بلکه بتوانند با تغییر کار و روش زندگی از تنگدستی نجات پیدا کنند. اما نه تنها موفق نمیشوند که پسر بزرگشان رحیم را هم که از مدتها پیش مریض بود از دست میدهند و ناامید به ولایت خود بر میگردند. عیوض نیز پس از مدت کوتاهی دق مرگ میشود. بی بی صنم که برای گذراندن زندگی به هر کاری از جمله پنبه ریسی و نانوایی دست میزند و نمیتواند از عهده تأمین معیشت برآید پس از شوهر دادن دختر بزرگش به قربانعلی کفاش با بقیه بچههایش به اصفهان کوچ میکند. در اصفهان رضوان و مادرش اتاقی اجاره میکنند و به استخدام کارخانه پارچه بافی در میآیند و با حقوق بخور و نمیر زندگی میگذرانند و خدیجه را به عقد یکی از کارگرهای جوان کارخانه به نام محمد در میآورند. پس از گذشت سالها سرانجام کارگرها به دستمزد ناچیز خود معترض میشوند و برای رسیدن به حق و حقوق خود اتحادیههای کارگری تشکیل میدهند. اما کار زیادی از پیش نمیبرند و پیروزی با صاحبان کارخانه و سرمایهداران است. کارخانه پارچه بافی بر اثر دزدیهای پنهانی و پشت پرده سودجویان ورشکست میشود و هر یک از کارگران به سویی آواره میشود. جعفر که شغل کفاشی را انتخاب کرده پس از پایان دوره سربازی ازدواج میکند و بچهدار میشود. رضوان که از مادر ناتوان و بیمارش پرستاری میکند در سن چهل و هشت سالگی با یاسمن نامزد میشود و پس از مرگ مادر با او ازدواج میکند. در بخش پایانی نویسنده پس از سیلانی ذهنی دوباره به موضوع اولیه داستان بر میگردد و از پشتکار یاسمن در فرش بافی تعریف میکند که با وجود بارداری شبانه روز تلاش میکند تا بافت قالی نیمه کارهای را تمام کند و آن را به آقای «ف» تحویل دهد. اما درد زایمانش امانش نمیدهد و پس از رسیدن به بیمارستان سر زا میرود و شوهر و دو بچه کوچکش را بیسرپرست میگذارد و غمی بر غمهای درونی شوهر میافزاید.“بافتههای رنج” یک تراژدی واقعی است. نویسنده در آن به زبانی ساده و گویشی گاه محلی زندگی سخت و مشقت بار و ستمهایی را که در فاصله سالهای 1300 تا 1330 قشر ضعیف جامعه تحمل کرده به تصویر میکشد. نویسنده با استفاده از اصطلاحات عامیانه و امثال و شرح خرافهپرستیها در لابه لای رمان به بیان خویشاوندان و مسائل و حوادث اجتماعی و سیاسی چون کشف حجاب، جنگ جهانی دوم و قحطی و مرگ و میر مردم فقیر در جنگ و برخورد نمایندگان و مأموران دولت با کارگران میپردازد. در بافتههای رنج سیلان ذهنی نویسنده به خوبی هویداست و به همین دلیل است که راوی ضمن تعریف سرگذشت خود در زمان حال، گریزی به زمانهای گذشته میزند و خاطرات و حکایاتی را به تصویر میکشد و در پایان داستان دوباره به زمان حال بر میگردد.
“بافتههای رنج” از میان صد اثر ادبی برای ساخت فیلم و سریال انتخاب شده است.
روزگاری جنگی درگرفت
80,000 توماننویسنده: جان استن بک
مترجم: محمدرضا پورجعفری
نشر: نگاه
توضیحات:در کتاب ، روزگاری جنگی درگرفت ، نویسنده ، از روزیهایی در گذشتههای بسیار دور، روایت میکند. زمانی که جنگی درگرفت. این روایتها به اندازهی جادوگر بدجنس و پری خوشطینت واقعی هستند و به اندازه هر افسانه دیگری حقیقی، آزموده شده و تصحیح شدهاند.
_ این جنگ در چنان گذشته دوری روی داده و چنان در سایه جنگهای دیگر و جنگهایی از انواع دیگر قرار گرفته که چه بسا کسانی که در آن شرکت کرده بودند نیز آن را از خاطر برده باشند. جنگی که از آن سخن میگویم بعد از جنگ سپر و کمان کرسی و آگنی کورت و درست پیش از انفجارهای کوچک آزمایشی بمبهای اتمی هیروشیما و ناکازاکی روی داد.
جنگی که نویسنده از آن سخن میگوید شاید در خاطرهها مانده باشد زیرا آخرین جنگ در نوع خود بود. جنگ داخلی ما را آخرین”جنگ بزرگان”نامیدهاند و به همین طریق میتواند جنگ جهانی دوم را آخرین جنگ جهانی فراگیر نامید. جنگ بعدی که اگر چنان ابله باشیم که اجازه وقوع آن را بدهیم، یقینا آخرین جنگ از هر نوعی خواهد بود. آنگاه دیگر کسی باقی نخواهد ماند که چیزی را به خاطر آورد. و اگر چنین ابله باشیم آن گاه بلحاظ بیولوژیک شایسته بقا نخواهیم بود. بسیاری از انواع گونههای دیگر به خاطر اشتباهشان در ارزیابی تغییرات از روی زمین محو شدهاند. هیچ دلیل معقولی وجود ندارد که بتوان تصور کرد ما از قانون لایزال طبیعت مصون هستیم، قانونی که گفته میشود در قاموس آن فزونی سلاح، افراط در تجمل، و در اغلب موارد زیاده روی در ائتلاف نشانههایی از نابودی قریبالوقوع است…
من مرده بودم که هانیه عاشق شد
39,000 توماننویسنده: محسن حکیم معانی
نشر: نگاه
توضیحات: همین نگرش باعث شد آقای خ چنان به کارش عشق بورزد که تعجب و حتی حسرت اطرافیانش را برانگیزد. کمتر کسی مانند آقای خ در جهان یافت می شود که تا این اندازه به هماهنگی و یکسانی با شغلش دست یافته باشد. آقای خ واژه ها را می بلعید، هضمشان می کرد و بالا می آورد. چنان به کنه واژه دست می یافت که گویی خودش آن واژه بود. و با چنان وسواس و دقتی این آگاهی اش را اعمال می کرد که امکان نداشت نکته ای از زیر چشمش در برود یا مغفول بماند.
آشغالدونی
65,000 توماننویسنده: غلامحسین ساعدی
نشر: نگاه
توضیحات: آشغالدونی عنوان کتابی است از غلامحسین ساعدی که در 103 صفحه و توسط انتشارات موسسه انتشارات نگاه در سال 1397 به چاپ رسیده است. موضوع اصلی این کتاب Persian fiction است. نیز در بازار کتاب موجود میباشد. از غلامحسین ساعدی، کتابهای چوب بدستهای ورزیل(موسسه انتشارات نگاه)، مار در معبد(موسسه انتشارات نگاه)، گاو(موسسه انتشارات نگاه)، کلاته گل(موسسه انتشارات نگاه)، نیز در بازار کتاب موجود میباشد.
قصابی بلوچی
45,000 توماننویسنده: مجتبی موسوی کیادهی
نشر: نگاه
توضیحات: چه وحشتی در چشمانش بود! وحشیگری انسان را دیدی؟ پیش از آن فکر نمیکنم، تصور میکردی این همه عظیم باشد. مگر همیشه از انسان تصویری جز در زیباترین صورت و لباس و بهترین شکل حرف زدن و کردار نشانت ندادند؟ شیرها و گرگها، آهو میخورند و آهو علف و تو مگر بی زندهخواری، زنده میمانی؟ بینهایتِ بینهایت است. فقط کافی است در آب به حال غرق شدن بیفتد.
دوران چرخ
75,000 توماننویسنده: آسیه نظام شهیدی
نشر: نگاه
توضیحات: دوران چرخ داستان یک زندگی است. از جوانی تا میان سالی زنی که گرفتار چرخش روزگار شده و همانندِ گویی چرخیده است. آسیه نظام شهیدی رمانی نوشته که از روزهای پس از انقلاب، از جنگ، از عشق، از زندگی و از دربدری می گوید. تلخی روزگار که مثل شرنگی به کام قهرمانان قصه ریخته می شود و آن ها را در مسیر طولانی زندگی با خود می برد. نثر روان و پختۀ کتاب، خواننده را درگیر کرده و نمی تواند از خواندن تا انتها دست بکشد.