نمایش 181–216 از 418 نتیجه

نمایش 40 60 80

دیوار شیشه‌ای

95,000 تومان

نویسنده: فهیمه سلیمانی
نشر: شقایق
توضیحات: ..او سکوت کرد و من هنوز با بهت به او خیره بودم. او امروز صادقانه و بی‌ریا حرف می‌زد. حس می‌کردم بین زمین و آسمان معلقم، امروز بعد از این مدت که چون سالی بر من گذشته بود دلم می‌خواست می‌خندیدم، با صدای بلند می‌خندیدم. امروز روزم به رنگ خورشید در آمده بود. زرد و گرم. گویا تابستان از راه رسیده، از هرم کلمات داغی که شنیده بودم احساس گرما همه وجودم را در برگرفت گویا در میان شعله‌های زبانه‌کش آتش ایستاده‌ام و رخوت و خواب به سراغم می‌آید

شوکران عشق

تماس بگیرید

نویسنده: پروانه طاهری
نشر: شقایق
توضیحات: در کنارش آرامش عجیبی احساس می‌کرد، فکر می‌کرد سال‌هاست او را می‌شناسد. حالا به خود اجازه می داد به چشم‌هایش نگاه کند و با او حرف بزند اما هنوز جرات بی‌پروا فکر کردن به او را نداشت، نمی‌دانست با این دردبزرگ چه کند. شب‌های زیادی را با این‌افکار به صبح رسانده بود واز فشار حسی که هنوز نمی‌توانست او را عشق بنامد، نخوابیده بود، نمی‌دانست در برابر این دختر جوان چه‌کند

شام مهتاب

تماس بگیرید

نویسنده: هما پور اصفهانی
نشر: شقایق
توضیحات:… سرم را بالا گرفتم تا هم صاحب صدا را ببینم و هم بابت کمکش تشکر کنم، ولی دیدن همانا و لال شدن همان! احساس کردم پرت شدم توی یک استخر یخ. موهای تنم سیخ و تمام رگ‌های بدنم کشیده شد. سرم به دوران افتاد. باورم نمی‌شد، اصلاً در عقل نمی‌گنجید! ولی این خودش بود، همان نقاش من! همانی که خودم کشیده بودم، خودم خلقش کرده بودم، همان پسر رویاهایم: کسی که ناخواسته عاشقش شده بودم.

محصول را درو‌ کن

تماس بگیرید

نویسنده: مارگارت دیکینسی
مترجم: مریم مفتاحی
نشر: شقایق
توضیحات: رمان‌های زمین را شخم بزن، دانه را بكار و محصول را درو كن به ترتیب ادامه هم می‌باشند. این سه رمان كه قصه زندگی سه نسل – مادربزرگ، مادر و نوه – را حكایت می‌كنند، از احساسات، آرزوها ناكامی‌ها و البته عشق آن‌ها سخن می‌گویند و پا به دنیای راز آلودشان می‌گذارند. در این سه داستان نسل‌ها و به مصاف هم می‌روند و تفكر كهنه و نو با هم می‌ستیزند. روند داستان‌ها به گونه‌ای است كه خوانندهی مشتاق و كنجكاو، سردر گم رها نمی‌شود، بكله همسفر با شخصیت‌های اصلی داستان جادهی عمرشان را تا انتها می‌پیمایند. شاید یكی از مزایای این سه اثر همین توالی آنها باشد با این حال نحوه نگارش داستان‌ها به گونه‌ای است كه هر یك از آن‌ها داستان مستقلی به حساب آمده و جدا از هم قابل خواندن و درك می‌باشند.

بغض عشق

تماس بگیرید

نویسنده:النار محمدی
نشر: شقایق
توضیحات: همه تلاش من برای حفظ تو بود که آتیشت برام حکم آب حیات رو داشت! حاظر بودم برای بدست آوردن ذره‌ای از محبت تو، تمام هستیم رو خاکستر کنم. من فقط قلب تو رو می‌خواستم، اما تو نه تنها از من دریغش کردی، بلکه با سنگ غرورت دلم رو شکستی، حالا من تا ابد سوگ‌نشین این عشق خاکستر شده‌ام..

الهه شب

50,000 تومان

نویسنده: سهیلا بامیان
نشر: شقایق
توضیحات: نمی‌دانست سال‌ها دلم امیر محبت اوست و همچون پناهنده‌ای هستم که فقط در کنار او با معنای آزادی آشتی کرده و زندگی‌ام را به نفس‌های او سپرده‌ام. سکوت عقل آفتی چاره ناپذیر بر لب‌هایم مهر خورده و من فقط در نگاه او غرق شده بودم. احساس می‌کردم دیواری موهوم به دورم کشیده شده است که داشت خفه‌ام می‌کرد. در آن شرایط تنها کاری که می‌خواستم انجام دهم این بود که با سرعت از اتاق بیرون آمده

دختر آفتاب

85,000 تومان

نویسنده: سهیلا بامیان
نشر: شقایق
توضیحات: .ناگهان خودم را در محلی که برایم آشنایی غریبی داشت یافتم. گویی حواسم از کار افتاده بود. هیچ ادراکی نداشتم. چه‌قدر این‌جا به نظرم آشنا می‌آمد. یک خاطره قدیمی، یک تصویر به یاد ماندنی در تو در توی ذهنم ترسیم شد. این جا را می‌شناختم، بارها به آن مکان آمده بودم. یک نقطه درخشان مرا به گذشته هدایت می‌کرد و مرا به آن‌جا کشیده بود. راهی را که امروز در اوج حواس‌پرتی طی کرده بودم، مسیری نبود که هر روز می‌آمدم. چیزی در درونم مرا به این مکان سوق داده بود. کم‌کم گذشته به یادم آمد. یک صبح سرد زمستانی روی یکی از نیمکت‌های پارک نشسته بودم و به دست‌های پر تلاش مرد جوانی که روی کاغذ سفید نقش دختر آفتاب را می‌کشید، چشم دوخته بودم…با چشمانی بسته می‌توانستم آن صبح سرد اما دل‌انگیز را به یاد بیاورم و آن نگاه آبی را

قصر یخی

تماس بگیرید

نویسنده: فهیمه سلیمانی
نشر: شقایق
توضیحات: دلش گرفته بود به همین خاطر از در خارج شد و روی پله سیمانی پائین اتاق نشست. در آن لباس بلند یشمی رنگ خیلی زیبا و نمگین شده بود. دست‌هایش را زیر چانه‌اش تکیه داد و سعی کرد صدای چلچله‌ها را به خاطر بسپارد. محو رویاهایش شده و حساب وقت و زمان از دستش در رفته بود. تمام مدت منتطر بود که پنجره گشوده شود و او برایش دست تکان دهد. آسمان کم‌کم تیره و تاریک می‌شد و ستاره‌ها در پهنای افراشته آن خود نمایی می‌کردند. شروع به قدم زدن در وسط باغ کرد و مدتی هم در کنار نهر نشست، دست‌هایش را در آب فرو برد و موج‌های کوچکی را به وجود آورد. ساعتی گذشته بود؛ اما آن اتاق همچنان خاموش بود. چشم‌هایش به پنجره خیره مانده بودند. مثل کلاف سر درگم خود می‌پیچید. چرا به دیدنش نیامده بود؟

دلسپردگان

تماس بگیرید

نویسنده: هانیه حدادی اصل
نشر: شقایق
توضیحات: نزدیک تخته سنگی درست کنار ساحل ایستادم و نسیم شبانگاهی موهایم را نوازش می کرد. کاملا محسور دریا شده بودم بی اختیار به یاد این شعر افتادم و در حالی که آن را زیر لب زمزمه می کردم . رو یتخته سنگ نشستم : به شرجی ترین سایه می بارمت ببین با کدام آیه می آرمت غزل مهربانتر شده مهربان که ناگهان شخصی از پشت سر به من نزدیک شد و ادامه شعر را او خواند : به جان خودت دوست می دارمت برگشتم و در کنار خود او را دیدم ، دستها را به سینه زده و به غروب زیبای بهاری خیره شده بود.

هستی من

تماس بگیرید

نویسنده: رضوان جوزانی
نشر:شقایق
توضیحات:ندارد

شراره

46,500 تومان

نویسنده: زهرا رضایی
نشر: شقایق
توضیحات: در صدایش خواهش و تمنا موج می‌زد ولی حرف‌هایش آن‌قدر برایم گران و سنگین بود که نمی‌گذاشت به لحن آرام و غم‌دارش فکرکنم. تنها چیزی که به خوبی احساس می‌کردم، موجی از خشم بود که هرثانیه در وجودم بالا می‌گرفت. هرلحظه که می‌گذشت معنای حرف‌هایش را بیش‌تر درک می‌کردم وبر عصبانیتم افزوده می‌شد. او ششماه قبل چیز دیگری می‌گفت یعنی در طول شش ماه تا به این حد عوض شده بود؟ با صدایی که به فریاد می‌مانست گفتم: هرگز، من یک آدم هستم و احساس دارم…

اشک لیلی

40,000 تومان

نویسنده:مریم دالایی
نشر: شقایق
توضیحات: : نمی‌دانم خورشید آرزوهایمان در کدامین افق پنهان شد و دنیای عاشقانه ما را به دست بی‌رحم تاریکی سپرد. من می‌روم و در ظلمات بدون عشق و آرزو به انتظار مرگ می‌نشینم. حالا که عابر همیشگی شب‌های تنهایی، گشته‌ام با کوله‌باری از گریه‌های بی‌صدا و پنهانی که تنها خداوند آن‌ها را می‌بیند دست‌های پر نیازم را به سوی او دراز می‌کنم و می‌خواهم که سیاهی تردید را در نگاه تو بشکند و باور کنی جز تو هیچ کس را دوست نداشتم… .

چشمان منتظر

42,500 تومان

نویسنده:ز.دلگرمی
نشر: شقایق
توضیحات: این‌بار دست‌های او و گرمای حقیقی‌اشان را حس کرد آری اینبار به راستی دستان او را در دست داشت. همراه او قدم بر جاده‌ای نورانی گذاشت که قرار بود آن‌ها را به آن سوی زمین برساند. به آن اوج دست نیافتنی لحظه لحظه وصل بود لحظه یکی شدن و لحظه با هم بودن عشق را با تمام زیبایی‌هایش می‌دیدند. این‌بار او به راستی همراه شاهرخ بود و شاهرخ گرمای وجودش را کنار خود حس می‌کرد.

میعاد عاشقانه

40,000 تومان

نویسنده: مریم دالانی
نشر:شقایق
توضیحات: پشت میز نشست و در دفترش چنین نوشت: سرخوش از عشق دیرینه تو، هنگامی که احساس می‌کردم با خوشبختی چند قدمی بیش‌تر فاصله ندارم. باز هم نیسش‌تری به وجودم چنگ زد و قلب عاشقم را مجروح ساخت. ای کاش بتوانم تا پایان این راه تاب بیاورم. دلم می‌خواهد در زیر پرتوهای گرم عشق فروزان تو وجودم را گرم کنم و در کنار تو چند صباحی را بگذرانم. قطره اشکی از روی گونه‌اش لغزید و روی دفترش افتاد. پس از آهی دیگر دفتر را بست و سرش را روی آن گذاشت و به حال دلش گریه کرد…

دوشیزه

50,000 تومان

نویسنده: فهیمه سلیمانی
نشر: شقایق
توضیحات:می‌خواستم به این تب طولانی پایان دهم…باید فراموش می‌کردم…آرام کنار چشمه نشستم و دستم را در آب فرو کردم. لرزم گرفت اما لجبازی کردم! به آسمان نگاه کردم. کاش شب بود! کاش زودتر شب می‌شد!چشمانم باز هم روی موج کوچکی که داخل آب ایجاد شده بود چرخید. نقش مردی در آب افتاد که یادش ذهنم را با خود همراه ساخته! سعی کردم به او فکر نکنم و از خیالاتش هم فاصله بگیرم! اما نمی‌رفت!این‌بار صدایش هم با تصویرش همراه شده بود.

بهار

44,500 تومان

نویسنده: سحر ممبنی
نشر: شقایق
توضیحات: تو دیوونه‌ای بهار! عشق من حرف دیروز و امروز نیست که بخوای باترحم اشتباهش بگیری. اگر تا به حال حرفی نزدم به خاطر این بود که با خودت و خاطراتت کنار بیای. یه احساسی همیشه به من می‌گفت تو برمی‌گردی… .

شب‌های مهتابی

24,500 تومان

نویسنده: سحر جعفری
نشر: شقایق
توضیحات: بی‌اراده و ناخواسته تمام اتفاقات آن شب همانند فیلم سینمایی از جلوی چشمانم می‌گذشت و چهره غمزده و ناراحت سیامک جلوی، نظرم بود. درست به خاطر دارم چطور غرورش شکسته شد و با لحنی التماس‌آمیز با من صحبت می‌کرد. هیچ‌گاه فکر نمی‌کردم بتوانم او را ناراحت کنم و از خود برنجانم اما من این کار را کردم و مطمئنا هیچ‌وقت خودم را به خاطر چنین کاری و هم‌چنین آن دروغ بزرگ، نمی‌بخشم. بغض راه گلویم را بسته بود، ولی دیگر نمی‌توانستم اشک بریزم و عقده سنگین دلم را خالی کنم. چشمه اشکم خشک شده بود و به صوت غذه‌ای بزرگ در گلویم سنگینی می‌کرد و هردقیقه که می‌گذشت بیش‌تر احساس تهوع می‌کردم… .

قلبی برای تپیدن

تماس بگیرید

نویسنده:زهرا دلگرمی
نشر: شقایق
توضیحات: موجود نیست

زمین را شخم بزن

تماس بگیرید

نویسنده: مارگارت دیکسنس
مترجم: مریم مفتاحی
نشر: شقایق
توضیحات: رمان‌های زمین را شخم بزن، دانه را بكار و محصول را درو كن به ترتیب ادامه هم می‌باشند. این سه رمان كه قصه زندگی سه نسل – مادربزرگ، مادر و نوه – را حكایت می‌كنند، از احساسات، آرزوها ناكامی‌ها و البته عشق آن‌ها سخن می‌گویند و پا به دنیای راز آلودشان می‌گذارند. در این سه داستان نسل‌ها به مصاف هم می‌روند و تفكر كهنه و نو با هم می‌ستیزند. روند داستان‌ها به گونه‌ای است كه خوانندهی مشتاق و كنجكاو، سردر گم رها نمی‌شود، بلكه همسفر با شخصیت‌های اصلی داستان جادهای عمرشان را تا انتها می‌پیمایند. شاید یكی از مزایای این سه اثر همین توالی آنها باشد با این حال نحوه نگارش داستان‌ها به گونه‌ای است كه هر یك از آن‌ها داستان مستقلی به حساب آمده و جدا از هم قابل خواندن و درك می‌باشند.

عروس دریا

36,500 تومان

نویسنده:مریم صمدی
نشر: شقایق
توضیحات: .گاهی کنار پنجره می‌ایستم و به فردا می‌اندیشم. فردا…آه فردا فردایی که چون دیروز پنهان است پنهان در مه. غم غربت را در گلویم خفه می‌کنم تا کی گل‌واژه امید قلب سردم را به تپش وا دارد و منادی بهار باشد تا کی نوید فردای روشن را با پرستوی عاشق در میان بگذارد. می‌خواهم بگویم از تنهایی از بی‌کسی و از غریبی که تمام وجودم را انباشته تمام وجودم را. آیا فردا می‌رسد؟ آیا فرا می‌رسد روزی که اندیشه‌هایم چون حباب نباشند، زود گذر و ناپیدا؟ آه بیا. بیا ای تک سوار سپید پوش بیا. بیا و اندیشه‌های بی‌سامانم را سامان بخش و فکر گمشده‌ام را به جاده خیس عشق بازگردان. آه لحظه‌ها اندکی آرامتر…

کلبه‌های غم

46,500 تومان

نویسنده:رکسانا حسینی
نشر: شقایق
توضیحات: کتاب:
در دوم اسفند ماه 1346 دختری با چشمان سبز، ابروانی پیوسته، موهای قهوه ای ، پوستی گندمی با زیبایی خاصی كه هر شخصی را مجذوب خود می كرد…

عشق ماندگار

46,500 تومان

نویسنده: فائزه عطاریان
نشر: شقایق
توضیحات: در تمام طول هفته به او فکر می‌کردم حس عجیبی داشتم که نمی‌دونستم چیه؟ ولی مطمئن بودم عشق نبود چون هنوزم دوستش نداشتم. خیلی با خودم کلنجار رفت م ولی چیزی نفهمیدم آخر هفته که دیدمش فهمیدم اون حس عجیب ترحمه. برای اولین بار با دقت نگاهش کردم، می خواستم ببینم چه شکلیه؟ زیاد خوشگل نبود می‌شد گفت قیافه‌ای معمولی داشت همین‌طور که نگاهش می‌کردم پرسید: هنوز هیچ احسساسی به من پیدا نکردی؟ برای اولین‌بار به چشمانش نگاه کردم تمنا توی چشماش موج می‌زد جوابش رو ندادم اشکی که توی چشماش حلقه بسته بود روی گونه‌هاش جاری شد…

روزهای خاکستری

65,000 تومان

نویسنده: هانیه حدادی اصل
نشر: شقایق
توضیحات: از اولش شروع می‌کنم قصه این‌جوری شروع شد که توی گهواره بودی و فارغ از همه‌جا، من بودم ولی متوجه نبودم شاید اگه اون موقع چیزی می‌فهمیدم جلوی خان بابا می‌ایستادم و مقاومت می‌کردم اما نشد. زمان گذشت و گذشت تا ما شدیم به قول قدیمی‌ها دو تا آدم عاقل و بالغ فهمیدیم چه کلاهی سرمون رفته…زندگی رو کرده بودیم میدون جنگ، می‌جنگیدیم تا شاید بالاخره یکیمون پیروز بشه اما من و تو شکست خورده بودیم و دشمن پیروز شد.برای فرار از ه دیگه اشخاص دیگه رو انتخاب کردیم و روزبه روز به اونا علاقه‌مندتر می‌شدیم اما این وسط باز هم شکست خورده بودیم، سعی کردیم درد سختش رو فراموش کنیم…گذر زمان خیلی چیزها رو یادم داد. یادم داد که می‌شه توی قفس هم آزاد بود. می‌شه این اسارت رو دوست داشت، یادم داد که می‌شه خیلی چیزها رو باور داشت و به زندگی جور دیگه نگاه کرد… .

زیبای عرب

85,000 تومان

نویسنده:سهیلا بامیان
نشر: شقایق
توضیحات : اصلا به فکرم نرسیده بود که ممکن است او گوشی را بردارد. پس او به ایران برگشته بود. همان‌طور که قول داده بود می‌خواست تا در مراسم سالگرد دایی شرکت کند. شنیدن صدای او سبب شده بود که اشکهایم آرام آرام جاری شود. دلم می‌خواست ساعت‌ها به شنیدن صدای مهربان و کلام دلنشینش می‌نشستم. خدا می‌دانست که چقدر دلتنگ دیدن او و شنیدن حرف‌های طنزآمیز و شوخش بودم. روزهای بسیاری بود که با خود می‌جنگیدم تا او و یادش را فراموش کنم اما این امر خارج از توان من بود. دلم به سویش پر می‌کشید و آتش حسرتی تند زیر پوستم می‌دوید و همه وجودم را گداخته و تب‌دار می‌کرد…

اژدهای دماوند

تماس بگیرید

نویسنده: معصومه میر ابوطالبی
نشر: آموت
توضیحات:شسته‌ای و از درس ریاضی حسابی خسته و کلافه‌ای. می‌خواهی هر چه زودتر این مزخرفات روی تخته پاک شود تا بروی خانه و بخوابی روی تخت و کتاب بخوانی. ولی کلاس ریاضی جور دیگری تمام می‌شود. تمام شدن مدرسه شروعِ سفری است برای پارسا. سفری پرهیجان در سرزمینی که دور نیست اما ناشناخته است. اژدهایی از قرون پیشین که با دروغ و نیرنگ آدمیان تغذیه می‌شود، از دماوند برمی‌خیزند تا دنیای آدم‌ها را یک‌باره نابود کند. و پسری که کسی انتظارش را ندارد قهرمان این داستان می‌شود و به جنگ اژدها می‌رود.

معصومه میرابوطالبی، در این رمان با پارسا به سفری می‌رود که از تهران آغاز می‌شود و ایران را زیر پا می‌گذارد و پایان داستان در دماوند است.

تماشای یک‌ رویای تباه شده / باغ سرخ

25,000 تومان

نویسنده: بیژن بیجاری
نشر: آموت
توضیحات: نه من برای سایه ام نمی نویسم، من می خواهم خودم را بنویسم. داستانی برای خودم و در مرحله ی بعد- احتمالا برای یکی دو خواننده ی دیگر- بی گمان اگر من نیز مطمئن باشم همه ی داستان من، کاری را که یک سطر از نوشته ی هدایت با من کرد،با خواننده ای -به غیر از آن خواننده که خودم توضیح دادم- خواهد کرد و آنچنان تغییری را در روحیه ی او بوجود خواهد آورد، بله من نیز همچون هدایت، تردیدی در انتشار آن به خودم راه نخواهم داد. هدایت بعد از خلق آن شاهکار ادبی که در آغاز به یقین با انگیزه ای بسیار شخصی و خصوصی، شکل گرفت- و نه به قصد نوشتن یک داستان یا خلق یک اثر ادبی جهانی- فقط لحظه ای به چاپش رضا داده یا برای چاپش اصرار ورزیده و تلاش کرده، که مطمئن شده، آن اثر، یا مثلا حتا سطری از آن، باعث فلاح، رستگاری یا حداقل دمیدن کورسوی امیدی در یک زندگی سراسر تاریک خواهد شد.

عرصه‌های کسالت/ پرگار/ قصه‌های مکرر

21,000 تومان

نویسنده: بیژن بیجاری
نشر: آموت
توضیحات:گاهی برخی از نویسنده‌ها نه به دلیل یک داستان یا رمان، بلكه به خاطر مجموعه آثارشان شناخته می‌شوند. بیژن بیجاری متولد ۱۳۳۰ اصفهان، از نویسنده‌های نسل سوم داستان‌نویسی معاصر ایران به دلیل زبان پاكیزه و خلق دنیایی سیال و جاری و توجه به زیرساخت روان‌شناختی شخصیت‌های داستان‌هایش و در عین نگاه ویژه‌اش به مرگ، چهره‌ای متفاوت و شناخته شده در این عرصه است.
داستان‌هایش از سال ۱۳۵۱ در مجلاتی چون فردوسی و نگین و بعدها در مجلات آدینه و دنیای سخن و تكاپو و كلک و … منتشر شدند. نخستین مجموعه داستانش به نام «عرصه‌های كسالت» سال ۱۳۶۹ به همت «هوشنگ گلشیری» در نشر نیلوفر منتشر شد و پس از آن دو مجموعه داستان «پرگار» (۱۳۷۴) و «قصه‌های مكرر» (۱۳۸۰)، و دو رمان «تماشای یك رویای تباه شده» (۱۳۷۷) و «باغ سرخ» (۱۳۷۷) از این نویسنده در نشر مركز منتشر شد.
بیژن بیجاری سال ۱۳۷۷ به كالیفرنیا مهاجرت كرد و همچنان با كلمه و داستان دمساز است. او معتقد است: این نوشتن است كه مرگم را به تعویق می‌اندازد.
اینک پس از سال‌ها سه مجموعه داستان او به نام‌های #عرصههایکسالت و #پرگار و #قصههایمكرر در یک جلد با عنوان سه مجموعه داستان منتشر شده است.

خاطرات خانه ابری

تماس بگیرید

نویسنده: بهنام ناصح
نشر: آموت
توضیحات: گنجی پنهان که چند نسل دنیال یافتنش هستند، پیرمردی که پس از راه افتادن قادر به باز ایستادن نیست، دختری که به ناگاه گم می شود، جنونی که چون نفرین گریبان خانواده را می گیرد… همه ی این ها رازهایی هستند که سامان با بازگشت ناخواسته به سرزمین نیاکانش و سفر به دنیای زندگان و مردگان مجبور به کشف آن هاست.

زن همسایه

125,000 تومان

نویسنده: شاری لاپنا
مترجم: عباس زارعی
نشر: آموت
توضیحات: همه چیز از یک مهمانی شام آغاز می­شود… رمانی مهیج و معمایی درباره­ی یک زوج جوان و همسایه­اشان که ظاهرا با هم دوست­اند. رمانی مملو از دروغ­ها، خیانت­ها و رازهای میان زن و شوهرها… شاری لاپنا، پیش از آنکه به نوشتن داستان روی بیاورد، به عنوان وکیل دادگستری و هم­چنین مدرس زبان انگلیسی فعالیت می­کرد. او نخستین رمان خود یعنی «زن همسایه» را در سال 2016 منتشر کرد که با استقبال چشمگیری مواجه شد و در فهرست پرفروش­های نیویورک تایمز قرار گرفت. دیگر اثر شاری لاپنا «غریبه­ای در خانه» نام دارد که ترجمه­ی آن به زودی از سوی نشر آموت منتشر خواهد شد. فضای رمان­های این نویسنده پر از معما، تعلیق و هیجان است و به روان­شناسی شخصیت­ها توجه ویژه­ای دارد. عباس زارعی، متولد 1361 قزوین، کارشناس مترجمی و کارشناس ارشد آموزش زبان انگلیسی از دانشگاه آزاد است. او از سال 1386 ترجمه­ی کتاب را آغاز کرده است. پیش از این کتاب­های «زندگی اسرار آمیز»، «مزرعه حیوانات»، «جاناتان مرغ دریایی» و «نامه­ی کودکی که هرگز زاده نشد» از این مترجم در نشر آموت به چاپ رسیده است.

سه گانه

240,000 تومان

نویسنده:یوسف علیخانی
نشر: آموت
توضیحات:داستانهای این نویسنده در روستایی خیالی به نام «میلَک» اتفاق می افتند. این روستا خالی از جمعیت شده و سایه جانوران خیالی و باورهای خرافی، مردم روستا را گرفتار کرده است.

«قدم‌بخیر مادربزرگ من بود» اولین مجموعه داستان «یوسف علیخانی» شامل ۱۲ داستان کوتاه است. این مجموعه داستان که پیش از این چهار بار تجدید چاپ شده بود، پس از انتشار نامزد جایزه کتاب سال، برنده جایزه صادق هدایت و برنده جایزه ویِژه جشنواره روستا شد. «مرگی ناره»، «خیرالله خیرالله»، «رعنا»، «یه‌لنگ»، «مَزرتی»، «آن‌که دست تکان می‌داد زن نبود»، «کفتال پری»، «میلکی مار»، «سمک‌های سیاه‌کوه میلک»، «قدم‌بخیر مادربزرگ من بود»، «کفنی» و «کَرنا» داستان‌های مجموعه قدم‌بخیر مادربزرگ من بود، هستند.

«اژدهاکشان» دومین مجموعه داستان «یوسف علیخانی» است که شامل ۱۵ داستان کوتاه است. این مجموعه داستان که پیش از این پنج بار تجدید چاپ شده است، شایسته‌تقدیر جایزه جلال‌آل‌احمد و نامزد جایزه هوشنگ گلشیری بود. «قشقابل»، «نسترنه»، «دیولنگه و کوکبه»، «گورچال»، «اژدهاکشان»، «ملخ‌های میلک»، «شول و شیون»، «سیا مرگ و میر»، «اوشانان»، «تعارفی»، «کل گاو»، «آه دود»، «الله‌بداشت سفیانی»، «آب میلک سنگین است» و «ظلمات» داستان‌های مجموعه اژدهاکشان هستند.

«عروس بید» سومین مجموعه داستان «یوسف علیخانی» است که شامل ۱۰ داستان کوتاه است. این مجموعه داستان که پیش از این چهار بار تجدید چاپ شده بود، برنده جایزه کتاب سال غنی‌پور و نامزد نهایی جایزه کتاب فصل شده‌ است. «پناه بر خدا»، «آقای غار»، «هراسانه»، «پنجه»، «رتیل»، «جان قربان»، «عروس بید»، «مّرده‌گیر»، «بیل سر آقا» و «پیر بی بی» داستانهای مجموعه عروس بید هستند.

آسمان قلب لائورا

تماس بگیرید

نویسنده:پری نرگسی
نشر: آموت
توضیحات: «لائورا» نام دختری ایتالیایی است که قلبش پس از حادثه‌ای که منجر به مرگ او شده به دختری ایرانی با نام «دریا» پیوند می‌شود و داستان با روایتی عاشقانه و اجتماعی ادامه پیدا می‌کند. نویسنده «آسمان قلب لائورا» با اشاره به اینکه بخشی از فضای داستان در شهر ونیز ایتالیا اتفاق می‌افتد، می‌گوید: «از آنجا که ونیز، شهر رویایی و خیال‌انگیز است، تلاش کرده‌ام با تصویرسازی دقیق از این شهر خواننده را بیشتر به فضای و موقعیت داستان در آن نزدیک کنم.» «پری نرگسی» نویسنده و قالیباف است. سایت معروف خبرآنلاین درباره او نوشته است: «پری نرگسی نویسنده داستان‌های عاشقانه‌ است، نویسنده‌ای که پای دار قالی به نوشتن داستانی تازه فکر می‌کند و آن‌ را می‌پروراند؛ رمان‌هایی که او وقتی پای دار قالی نشسته است و سبز و آبی و قرمز را روی هم می‌بافد، در ذهن‌اش می‌پروراند.» این نویسنده می‌گوید: «برای نوشتن داستان‌ها از زندگی‌ شخصی‌‌ام ایده می‌گیرم، داستان‌هایم متولد می‌شوند. در خلق هر اثر سعی می‌کنم شیوه داستان قبلی‌‌ام را تکرار نکنم.» از نرگسی تاکنون رمان‌های «رویای خوشبختی»، «تا انتهای زندگی»، «جزیره عشق»،« همیشه در قلب منی»، «برو ببین ترانه» ، « قلب منی» و «رُز مرا نگه‌دار» (نشر آموت)‌ به چاپ رسیده است.

رحمت دراکولا

تماس بگیرید

نویسنده: جمیله مزدستان
نشر: آموت
توضیحات:این مجموعه متشکل از 10 داستان کوتاه طنز است که اغلب موضوعات آن‌ها مسائل و معضلات اجتماعی، دغدغه‌ها و مشکلات انسان‌ها در جامعه معاصر، بروکراسی اداری، قوانین دست و پاگیر شهری، مدگرایی و آسیب‌های اجتماعی و فرهنگی در سال‌های اخیر است.
موضوعات داستان‌های این کتاب هیچ وابستگی محتوایی به یکدیگر ندارند و هر کدام به طور خاص به مسأله‌ای اجتماعی و انسانی در نسبت با مشکلاتی که انسان امروز با آن مواجه است، نگاهی طنزگونه دارند.
رحمت دراکولا، یکی از داستان‌های این مجموعه، داستان مرد ساده‌دلی است که به گونه‌ای به دام بروکراسی‌های اداری می‌افتد، تا حدی که شخصیت قبلی او زایل می‌شود و آدم‌ها از او هراس پیدا می‌کنند.

شهر یخ‌های خیلی یخ

تماس بگیرید

نویسنده: فریبا کلهر
نشر: آموت
توضیحات: رمان «شهر یخ‌‌های خیلی یخ» داستانی است میان رویا و واقعیت. روایت زندگی فردی به نام «بی‌بی‌گل» که چراغی جادویی پیدا می‌کند؛ این چراغ جادو وقتی سالم است گرما می‌دهد و وقتی خراب است، همه جا را سرد و یخ‌زده می‌کند.

دختر بویراحمدی

تماس بگیرید

نویسنده: حسن کریم پور
نشر: آموت
توضیحات: بخشی از این رمان: «همه ساکت بودیم. من و رودابه در برابر آن همه چشم خجالت می کشیدیم به هم سلام کنیم، اما نگاهمان هزاران جمله حرف داشت. به یکدیگر خیره شدیم. حتا پلک زدن را فراموش کرده بودیم که مبادا یک لحظه از هم غافل شویم. موجی از دلهره و اضطراب و هیجان توأم با ذوق و شوق احاطه ام کرده بود. هر دو یک قدم به سمت هم برداشتیم. قطرات اشک از لابه لای همان مژه های بلندش آهسته آهسته راه باز می کرد و روی گلبرگ هایی که در بغل گرفته بود می چکید. اشک هایم که یازده سال حبس شان کرده بودم مانند ناودان روی اشک هایش می ریخت. همه آن ها که قصه پرفراز و نشیب من و رودابه، دختر بویراحمدی، را می دانستند قادر نبودند جلوی اشکشان را بگیرند حتا امیرعلی خان که به ندرت اشک از چشمانش جاری می شد.»

سنجاق سینه

تماس بگیرید

نویسنده: پروانه زاغ زیان
نشر: آموت
توضیحات: سنجاق سینه یک شیء کاملاً زنانه است. از نظر همه زنان این شئی دوست داشتنی، زیبا، رمزآلود و ملموس است و هر زنی را می­تواند هیجان­زده کند. همه­ ما زن­ها حتی اگر از سنجاق سینه روی لباسمان استفاده نکنیم حتما یکی توی صندوق کوچک جواهراتمان داریم و جلوه گری­ها و زیبایی آن برای هیچ زنی قابل انکار نیست. فقط این شئی بود که سزاوار حمل احساسات بکر یک زن جوان را داشت. از لحظه­ای که سنجاق سینه بر کف دست لعیا سُر خورد تا زمانی که او آن را رها کرد ما واقعی بودن همه چیز را درک می­کنیم. اما اتفاقات و تفکرات و احساساتی که در طول داستان جریان دارد به راستی حقیقت اصلی و پنهانی است که مدنظر من بود.

رهای عشق

تماس بگیرید

نویسنده: آناهیتا آذرشکیب
نشر : آموت
توضیحات: این کتاب برخی مسایل خانوادگی، عاطفی و اجتماعی جوانان و به ویژه دختران را مطرح کرده است. وی در این کتاب که از زبان دختری با نام «رها» روایت شده، برخی مسایل خانوادگی، عاطفی و اجتماعی جوانان و به ویژه دختران 23، 24 ساله را مطرح کرده است.

این کتاب در اغلب دیالوگ های رد و بدل شده میان قهرمانان داستان با لحنی محاوره ای نوشته شده و زاویه روایت داستان در فصل های مختلف کتاب متفاوت است.

ناخودآگاه ازش پرسیدم: «استاد شما عاشق هستید؟ منظورم عاشق به این هنر نیست. عشق زمینی رو می گم.» بهم نگاه کرد و گفت: «دلیلی نداره جواب این سوالت رو بدم ولی تو خودت معنی عشق رو می فهمی؟» «بله. عشق یعنی دوست داشتن.» محمد سرش رو چندین بار به نشانه مخالفت تکان داد و گفت:«اشتباه می کنی. دوست داشتن با عشق فرق می کنه. وقتی معنی عشق و فرقش رو با دوست داشتن فهمیدی اون وقت متوجه می شی من عاشقم یا نه.» دیگه هیچی نگفتم ولی نگاهش، چشماش خیلی با نفوذ بودن. انگار تا عمق وجودم رو سوزوندن.