آگاتا کریستی (جنایت در کریسمس)
56,000 توماناطلاعات کتاب
نویسنده: آگاتا کریستی
مترجم: مهوش عزیزی
انتشارات: هرمس
سال انتشار: 1400
کد شابک: 9789643636036
درباره کتاب
سایمون لی پیر و ثروتمند چهار پسر به همراه همسرانشان را از نقاط مختلف دنیا برای کریسمس به خانهاش دعوت میکند؛ اما در آنجامدام آنها را تحقیر میکند و سرانجام به طرزی فجیع کشته میشود. گره این ماجرای سردرگم سرانجام به دست پوآرو گشوده میشود….
آگاتا کریستی (ورق ها روی میز)
46,000 توماناطلاعات کتاب
نویسنده: آگاتا کریستی
مترجم: مجتبی عبدالله نژاد
انتشارات: هرمس
سال انتشار: 1400
کد شابک: 9789643639778
درباره کتاب
فرض کنیم گزارشگری بنویسد دختر جوان زیبای بیست و دوسالهای درگذشت. او قبل از مرگ از پنجرۀ اتاقش نگاهی به دریا انداخت و برای سگ محبوبش، باب، بوسۀ خداحافظی فرستاد و سپس شیر گاز منزلش را باز کرد و خودش را آمادۀ مرگ کرد. خب. چه کسی اهمیت میدهد که آن دختر بیست و دو سالش نبوده و بیست و شش سال داشته. اتاقش رو به دریا نبوده و رو به خشکی بوده. اسم سگش باب نبوده و بونی بوده؟ اگر روزنامهنگارها میتوانند این کار را بکنند، چه اشکالی دارد که من هم درجههای مأموران پلیس را اشتباه کنم یا عوض کلمه هفتتیر از تپانچه استفاده کنم یا در مواردی که منظورم دیکتوگراف بوده، لغت گرامافون را به کار ببرم یا مثلاً از سمی نام ببرم که درجا شخص را میکشد و آدم فرصت نفس کشیدن هم پیدا نمیکند؟ این چیزها مهم نیست. مهم این است که چند تا جنازه داشته باشیم. اگر هم دیدیم داستان بیمزه شده، تعداد جنازهها را بیشتر کنیم.
آگاتا کریستی (سیزده معما)
49,000 توماناطلاعات کتاب
نویسنده: آگاتا کریستی
مترجم: مهوش عزیزی
انتشارات: کارآگاه و هرمس
سال انتشار: 1400
کد شابک: 9789643635954
درباره کتاب
خانم مارپل لباس سیاه زردوزی شده ای به تن داشت که در قسمت کمر تنگ می شد و توری چین داری جلو بالاتنه آن را زینت می داد. دستکشهای توری سیاه بدون انگشت به دست داشت و کلاه توری مشکی روی انبوه موهای سفید جمع شده در بالای سرش خودنمایی می کرد. خانم مارپل بافتنی می بافت، چیزی سفید و نرم و کرکی. با چشمان آبی روشن و مهربانش برادرزاده اش و مهمانان او را با رضایت خاطر می نگریست. این نگاه اول متوجه خود ریموند وست شد. جوانی خوش مشرب و آگاه از این خصیصه خود؛ و بعد خانم جویس لمپریر(۳) هنرمند، با موهای کوتاه سیاه و چشمان عسلی سبز؛ سپس مرد آراسته و متشخصی به نام سر هنری کلیترینگ(۴). دو نفر دیگر هم در اتاق بودند: دکتر پندر(۵)، کشیش میانسال ناحیه، و آقای پتریک(۶)، وکیلی کوچک اندام و چروکیده با عینکی که از بالای آن به دیگران نگاه می کرد، نه از پشتش. خانم مارپل لحظه ای کوتاه توجهش را معطوف همه آنها کرد و بعد با تبسمی دوباره به بافتنی اش پرداخت. آقای پتریک، طبق عادت، قبل از شروع صحبت سرفه کوتاه و خشکی کرد و گفت: چه می گویی ریموند؟ معماهای حل نشده؟ ها خب مقصودت چیست؟ جویس لمپریر گفت: هیچی ریموند فقط از طنین این کلمات خوشش می آید و از شنیدن صدای خودش موقع تکرار آنها ریموند نگاه سرزنش باری به او کرد. جویس در جواب، سرش را عقب برد، خندید و گفت: آدم حقه بازی است؛ مگرنه خانم مارپل؟ مطمئنم شما هم این را می دانید.
آگاتا کریستی (تحقیقات پوآرو)
55,000 توماناطلاعات کتاب
نویسنده: آگاتا کریستی
مترجم: حمیدرضا بلندسران
انتشارات: کارآگاه و هرمس
سال انتشار: 1400
کد شابک: 9789643637880
درباره کتاب
جلو پنجره آپارتمان پوآرو ایستاده بودم و از بیکاری داشتم بیرون خیابان را نگاه می کردم. ناگهان آرام و بی اختیار گفتم: عجیب است. چی دوست من؟ پوآرو با خونسردی و در حالی که بی حرکت در اعماق مبل راحتی اش فرو رفته بود، این را پرسید: از این اطلاعاتی که بهت می دهم نتیجه گیری کن، پوآرو! زن جوانی اینجاست. با لباس های گران قیمیت… کلاه مد روز از جنس خز خیلی عالی. آهسته به حرکتش ادامه می دهد، در حین راه رفتن نگاهی به خانه ها می اندازد. انگار خودش نمی داند، سه مرد و یک زن میانسال دارند تعقیبش می کنند. همین الان پسر پادویی به آنها ملحق شد که او هم دنبال دختر است و انگار دارد با سر و دست به او اشاره می کند. این دیگر چه جور نمایشی است که دارد اجرا می شود؟ آیا دختره کلاهبردار است و آنها هم کارآگاه هایی هستند که دارند تعقیبش می کنند و در پی دستگیر کردنش هستند؟ یا اینکه همگی آدم های ناجوری هستند و دارند نقشه می کشند تا به یک قربانی بی گناه حمله کنند. نظر کارآگاه بزرگ ما چیه؟
راز پرونده مختومه
تماس بگیریدنویسنده: آگاتا کریستی
مترجم: جمشید اسکندائی
نشر: ثالث
توضیحات: «راز پرونده مختومه» نوشته آگاتا کریستی(۱۹۷۶- ۱۸۹۰)، نویسنده انگلیسی داستانهای جنایی و ادبیات کارآگاهی است.
در بریده ای از کتاب میخوانیم:
در زندگی تمام بزرگمردان هم لحظههایی از عجز و ناتوانی وجود دارد. شاید به همین دلیل گفتهاند: «حنای دلیرترین و شجاعترین مردان هم برای نوکران خصوصیشان رنگ ندارد.» پوارو، با خود گفت باید در ادامه این جمله اضافه کرد: «کمتر مرد شجاعی پیدا میشود که بتواند در مقابل دندانپزشکش قد علم کند!»
هرکول پوارو که خونسردانه با خشنترین و بیرحمترین تبهکاران و جنایتکاران دست و پنجه نرم کرده بود، به خودش مغرور، و مطمئن بود در مقایسه با خیلی از مردان تنومند، قوی و ورزیده دل و جرئت بیشتری دارد و در این مورد بهخصوص، خودش را از خیلیها برتر میدانست… ولی حتا در زندگی آدم شجاع و بیباکی مثل هرکول پوارو، لحظاتی وجود داشت که عجز و ناتوانی سرتاپای وجودش را فرا میگرفت و خود را به تمامی خوار و خفیف احساس میکرد. مثل امروز در مطب آقای دکتر مورلی، یکی از سرشناسترین دندانپزشکان لندن، که جثه و هیکلش شاید نصف هرکول پوارو هم نمیشد، حس میکرد پاهایش آنقدر ضعیف شده که به سختی میتواند هیکلش را تحمل کند. نگاهی به صندلی دندانپزشکی انداخت و بدنش به لرزه درآمد. گویی به صندلی اعدام خیره شده باشد، مانند مرده متحرک به طرفش روان شد… هرکول پوارو قهرمان شکستناپذیر مبارزه با تبهکاران، از صندلی بیجان و بیتحرک دندانپزشکی میترسید؛ خیلی هم میترسید!
هرکول پوارو نفس عمیقی کشید و سرش را روی هد رست جابجا کرد و با حالت قربانیای که دیگر ارادهای ندارد، در انتظار برنامههای دکتر مورلی، به شمارش ثانیهها پرداخت. ثانیههایی که هر یک به نظرش قرنی به طول میانجامید.