راز چیست؟ راز درواقع در قانون جذب نهفته است ! هر آنچه به زندگی ات وارد می شود، در واقع تو خودت آن را به سوی زندگی ات می کشانی و به واسطه ی تصویر ذهنی ات است که آن را جذب می کنی. این همان تفکر خودت است. هر آنچه در ذهنت جاری باشد، آن را به سوی خودت جذب می کنی. ( هر اندیشه ی تو، واقعی است – نیرو است.) این قانونی است که نظام کامل کائنات را در هر لحظه از زندگی تو و هر چیز مجردی که در زندگی ات تجربه اش می کنی، معین می کند. تو خودت هستی که قانون جذب را جهت احترام فرا می خوانی و این کار را از طریق افکارت انجام می دهی.

• بزرگ ترین راز زندگی ما قانون جذب است.
• قانون جذب بیان می کند:هر چیزی مشابه خود را جذب می کند. بنابراین وقتی تو راجع به چیزی فکر می کنی، در عین حال مشابه همان افکار را به سوی خودت جذب می کنی.
• افکار مغناطیسی هستند و فرکانس دارند. افکاری که در سرت می پرورانی، به سوی کائنات فرستاده می شوند و به طور مغناطیسی تمام چیزهای مشابهی را که فرکانسی یکسان دارند، به سوی خود جذب می کنند. هر چیزی بیرون فرستاده شود، به منبع، یعنی خودت ، بر می گردد.
• اگر دلت می خواهد چیزی را در زندگی تغییر دهی، با استفاده ار تحول فکری، فرکانس را تغییر بده.
• افکار فعلی تو، زندگی آینده ات را خلق می کند. در مورد هرچه بیشتر فکر کنی و بر آن تمرکز داشته باشی، به صورت تجارب زندگی ات بر تو ظاهر می شود.
• افکار تو به موضوعات تبدیل می شوند.

اختیار زندگی اعجاز آفرین را در دست هایت بگیر.

زندگی واقعی معجزه است و به اندازه ی وجود خودت حقیقت دارد. دوران کودکی ات را به یاد می آوری که خیال می کردی زندگی معجزه و افسون است؟ به هر حال معجزه ی زندگی واقعی ، خیره کننده، با ابهت و مهیج تر از آن است که در ایام کودکی تصورش را می کردی.

تو هرگز سر در نمی آوری که چطور دقیقاً همه چیز دست به دست هم داد تا رؤیاهایت به حقیقت بپیوندد، چون معجزه در حوزه ی نامرئی عملی می شود و این، شورانگیزترین بخش قضیه است!

وقتی ما شکرگزاری می کنیم، هرگز نباید فراموش کنیم والاترین قدردانی بر زبان آوردن کلمات نیست، بلکه زندگی با آن است.

کتاب آدم های سمی درباره این موضوع توضیح می دهد که:

فرد سمی کسی است که زندگی شما را زهرآلود می کند، در زندگی شما نقش حامی ندارد، کسی است که از دیدن پیشرفت و موفقیت شما خوشحال نمی شود، کسی است که برای شما آرزوی بهترین ها را ندارد؛ و در مجموع به طور مستقیم یا غیر مستقیم، سعی می کند سد راه شما در مسیر رسیدن به موفقیت و اهدافتان شود.

محتوای این کتاب در دو بخش کلی دسته بندی شده است. قسمت اول شامل آزمون تشخیص و شناسایی افراد سمی و دسته بندی افراد سمی به سی نوع متفاوت است، که شما را قادر به تشخیص افراد سمی اطرافتان می کند. و تا حدی در می یابید که چرا این افراد این گونه اند.

در بخش دوم آدم های سمی، به شما ده فن آموخته می شود تا با به کارگیری آنها قادر باشید به شکل مؤثر با یک فرد سمی مقابله کنید و دیگر ناچار به درون ریزی احساسات منفی خود نباشید. همچنین شما بعد از مطالعه و به کارگیری این کتاب قادر خواهید بود روابط خود را با یک فرد سمی بهبود بخشید یا برای همیشه او را از دایره ی معاشران خود کنار بگذارید.

( زمانی دختر جوانی به دلیل درمان مشکل سوء تغذیه به من مراجعه کرد و در طی جلسات درمان معلوم شد در دوران مدرسه دوستی داشته که همواره او را « گاو چاق » صدا می کرده و نهادینه شدن ناخودآگاهانه ی چنین باوری در او، وی را به سوی بیماری « انورکسیا، anorexia ، کم خوری یا بی اشتهایی عصبی » سوق داده است. )

.

اگر خودتان را دوست نداشته باشید و برای نجات روح و روان خود اقدامی نکنید بدانید که برای دیگران هم نمی توانید فرد موثری باشید.
.
ممکن است به نقطه ای برسید که بخواهید رابطه تان را با فردی، مثلا نامزدتان خاتمه دهید.( آدم های سمی ) طبیعی است که هرچه به نقطه ی پایان نزدیک تر می شوید بیشتر احساس اندوه می کنید. ممکن است گریه کنید، به درون خود بخزید و گوشه گیر شوید یا رفتارهای غیر قابل پیش بینی از شما سر بزند. اما به شما بگویم که اینها همه طبیعی است. نگران نباشید؛ اجازه بدهید نظام درونی تان به هر ترتیبی که می خواهد این مراحل را طی و برون ریزی کند تا به آرامش برسد.

کتاب آدم های سمی در مورد تحلیل رفتار متقابله

چه توی محیط کار، بیرون، و چه محیط خونه

همه ی ما توی زندگی به نوعی درگیر این موضوع هستیم و از نظر آسیب های روحی عاطفی، رفتار اجتماعی و حتی فیزیکی تحت تاثیر قرار می گیریم.

با کسانی که به هر نحوی در ارتباط هستیم، غریبه؟ کارمند؟ همکار؟ همسر؟ فرزند؟ و حتی والدین؟

میدونیم که خیلی مواقع این رفتارها و این کلماتی که میبینیم و میشنویم از روی غرض نیست اما تاثیر خودش رو میذاره…

( زمانی دختر جوانی به دلیل درمان مشکل سوء تغذیه به من مراجعه کرد و در طی جلسات درمان معلوم شد در دوران مدرسه دوستی داشته که همواره او را « گاو چاق » صدا می کرده و نهادینه شدن ناخودآگاهانه ی چنین باوری در او، وی را به سوی بیماری « انورکسیا، anorexia ، کم خوری یا بی اشتهایی عصبی » سوق داده است. )

مثلا اگه مدام به خودت بگی: خب منکه نمیتونم اینکارو انجام بدم،

وای من چقدر چاق و زشتم اصلا کسی نگامم نمیکنه چه برسه به…!
اعتماد به نفس ندارم !
خب منکه نمیتونم توی اینکار موفق بشم!

اینکار مال من نیست که ! همین لقمه نونی که دارم درمیارم به زوره!

وای یعنی چجوری همسرمو خوشحال کنم نمیتونم!
عمراً بتونم انقدر پول درارم!
اصلا در حدی نیستم که بتونم مورد توجه قرار بگیرم و موفق باشم!

اگه تو به تکرار باورهای منفی و نامطلوب درباره ی خودت ادامه بدی بقیه هم همون چیزها رو در مورد تو باور می کنن چراکه می گن هرکس خودش رو بهتر از هرکس دیگه ای میشناسه؛

بسیاری از ما سرتاسر عمرمان را در خشم، افسردگی، یا احساس تهی بودن می گذرانیم؛ و عبرت آموز است که اغلب از علت این احساسات که ما را فلج می کند ناآگاهیم. فقط می دانیم که سردرگم و از زندگی ناراضی هستیم، یا تعجب می کنیم که چرا هیچ چیز ما را خوشحال نمی کند.
.
توجه داشته باشید که ما تنها زمانی می توانیم ریشه های این احساسات و دلایل کدر بودن عواطف خود را دریابیم که به کندوکاو عمیق در درون خود بپردازیم؛ گذشته و حالمان را بازنگری کنیم؛ و چه بسا در بسیاری مواقع دریابیم که علت همه ی این آشفتگی ها و خشم های فروخورده، تاثیر آدم های سمی یا رفتارها و گفته های مسموم آنها در زندگی ما بوده است.