یادداشتهای سردبیر هایاتسک
25,800 توماناطلاعات کتاب
نویسنده:روبرت صافاریان
انتشارات:مرکز
سال انتشار:1399
کد شابک:9789642134670
درباره کتاب
میپرسد: «تیراژتان چند تاست؟»
میگویم: «چه کار داری؟ هزار و پانصدتا.»
…
میگوید: «فکر میکنی از این به قول تو هزار و پانصد شماره چندتاش واقعاً خونده میشه؟»
میگویم: «نمیدانم. حرفت را بزن!»
میگوید: «حداکثر صدتاش! حالا از این صدتا، فکر میکنی چند نفر ممکنه شعر خالاتیان را بخوانند؟» و خودش جواب میدهد: «ده نفر. حالا از این ده نفر، غیر از خود خالاتیان، چند نفر میدانند املای فلان کلمه چطوریه؟»
میگویم: «دو سه نفر.»
ادامه میدهد: «و از این دو سه نفر آنقدر دقیق میخوانند که متوجه این اشتباه بشوند؟» و خودش جواب میدهد: «حداکثر یک نفر.»
بعد از جایش بلند میشود و رو به من با حالتی نمایشی میگوید: «گور پدر این یه نفر! بابا جان چرا خودت را حرص میدهی؟»
میگویم: «اگر برسم به «گور پدر این یه نفر»، دیگه کار نمیکنم. من طوری کار میکنم که انگار یک میلیون خواننده دارم.»
تصویر، سینما، اجتماع
تماس بگیریدنویسنده: روبرت صافاریان
نشر:مرکز
توضیحات: سه دهه نوشتن درباره ی سینما تنها نوشتن درباره ی سینما نبوده است بلکه گفت و گویی بوده است از خلال فیلم ها – و بیشتر فیلم های ایرانی – با مسائل حاد جامعه و زمانه، مسائلی چون رابطه ی اجتماع و هنر، مهاجرت، جایگاه زن، دنیای مجازی و جامعه ی ارامنه به عنوان نمونه ای از مسائل اقلیت ها. دغدغه هایی که به تبع گذشته و حال من، هر یک گوشه ای از ذهنم را اشغال کرده بوده اند. و البته سینما در این میان تنها وسیله یا بهانه نبوده است. سینما برای من هم مثل بسیاری از هم نسلانم عشق بوده است. عشقی که بخصوص در سال های نخست آشنایی احساسات و اندیشه ی آدم را به شدت درگیر خود می کند و لذت بخش ترین لحظات زندگی آدم را می سازد.
روبرت صافاریان فارغالتحصیل رشته کارگردانی است. وی عضو هیئت داوران انجمن مستندسازان در سال 1376، هیئت انتخاب دومین جشنواره مستند کیش 1379، هیئت انتخاب سومین جشنواره مستند کیش 1380، هیئت داوری چهارمین جشنواره مستند کیش 1381، هیئت انتخاب بیستمین و بیستویکمین دورههای جشنواره فیلم کوتاه تهران و هیئت تحریریه نشریه ادبی هنری ارمنی زبان هاندس بوده است. صافاریان مسئول بخش «سینمای مستند در جهان» نشریه سینما-حقیقت (تخصصی سینمای مستند) بوده و مدرس «تحلیل فیلم» در مؤسسه آموزش عالی سوره (اصفهان)، 1380 تا 1382 بوده است. همچنین نگارش و ترجمه دهها نقد و مقاله درباره? سینما و سینمای مستند در نشریات سینمایی کشور و شرکت در برنامههای سینمایی رادیو و تلویزیون به عنوان منتقد فیلم و کارشناس سینمای مستند از دیگر فعالیتهای او است.
ساکن دو فرهنگ
تماس بگیریدنویسنده: روبرت صافاریان
نشر: مرکز
توضیحات: نوشتههای این مجموعه تصویر متفاوتی از ارامنهی ایران ارائه میکنند. تصویری که ارمنیان از خود به جامعه عرضه میکنند معمولاً بر ملاحظات و کلیشههای بسیاری استوار است که در این نوشتهها به قدر کافی دربارهشان صحبت شده است. مخاطب عام ایرانی هم دوست دارد همین تصویر کلیشهای را ببیند و بشنود. گویی بنابر یک توافق خاموش اساس بر این گذاشته شده، که هرکس سرش گرم کار خودش باشد و تنها مِنباب ادب و نزاکت گاهی با طرف مقابل هم سلام و علیکی بکند و سخنان پر از تعارف رد و بدل کند. کوشش من این بوده که فارغ از تعارف های متداول با تصویری صریحتر این جامعهی اقلیت را معرفی و به قدر توان قانونمندیهای مناسبات آن با جامعهی بزرگ را آشکار و به خوانندهی فارسیزبان عرضه کنم.
مفهوم «دیاسپورا» که در جای جای نوشتههای این کتاب بهکار رفته به خوبی شرایط زندگی ارمنیان در ایران را توضیح میدهد. دیاسپورا در عامترین مفهوم خود یعنی زیستن در یک جا و جای دیگری را وطن خود دانستن. خود را جزئی از ملت بزرگی دانستن که در سراسر جهان پراکنده است و پارههای آن رو به سوی وطن دارند، حتی اگر قرار نباشد روزی به آنجا بروند. اهمیت مفهوم «دیاسپورا» این روزها در علوم اجتماعی رو به افزایش است، و وضعیت ارمنیان ایران نمونهای است از زیستن در شرایط دیاسپورایی.
خانه ی دو طبقه ی خیابان سنایی
تماس بگیریدنویسنده: روبرت صافاریان
نشر: مرکز
توضیحات: در خانه ی ما هیچ کتابی نبود، روزنامه و مجله هم نبود. کلاس دوم یا سوم ابتدایی بودم که شروع کردم به خواندن روزنامه هایی که گوشت و سبزی و چیزهای دیگری را که مادرم می خرید در آن می پیچیدند. چیزی که بیشتر از همه دوست داشتم بخوانم آگهی های روزنامه ها بود و بخصوص آگهی های سینماها که اعلام می کردند از فردا شب یا بزودی فلان فیلم در فلان سینماها به نمایش در می آید. آگهی های فیلم ها مصور بودند و من خیلی وقت ها آن ها را قیچی می کردم و جداگانه نگه می داشتم و یک دوره هم در دفترچه ای می چسباندم . در ضمن مدت ها فکری بودم که چطور این روزنامه را همین طوری مجانی به ما می دهند و کسانی که آن ها را می خرند چرا خودشان نگه شان نمی دارند.