چتر گمشده
تماس بگیریدنویسنده: الئنور استس
مترجم: فرینوش رمضانی
نشر: مرکز
توضیحات: کیمچو با خانوادهاش در محلهی چینیهای نیویورک زندگی میکند. یک روز بارانی، کیم چتری را که به پدرش جایزه دادهاند، گم میکند. مادربزرگ آنقدر از دست او عصبانی میشود که کیم بیچاره تصمیم میگیرد تا چتر را پیدا نکرده به خانه برنگردد. ماجراهای کیم از اینجا شروع میشود. جستوجوهایش برای پیدا کردن چتر گمشده، او را به جایی بسیار دور از محلهی چینیها، به گذرگاه جزیرهی استاتن میکشاند. در اینجا بهترین دوستش، میلی، را میبیند. یک خانم خوشخنده و یک آقای مهم را هم ملاقات میکند. اما این آقای مهم یک چتر دارد که درست مثل چتر پدر کیم است. آیا این خانم و آقا همانقدر که از ظاهرشان بر میآید آدمهای خوبی هستند یا هر دوی آنها چتردزدند؟ و آیا کیم آنقدر شجاعت دارد که چتر پدرش را پس بگیرد؟
من مامانمو میخوام
تماس بگیریدنویسنده: مارتین وادل
مترجم: فرینوش رمضانی
نشر: مرکز
توضیحات: کتاب «من مامانمو میخوام» اثر «مارتین وادل» و ترجمهی «فرینوس رمضانی» است. در قسمتی از کتاب میخوانیم: «سه بچه جغد با نام “سارا”، پرسی” و “بیل” با مادرشان در یک سوراخ در تنه درخت زندگی میکردند. یک شب وقتی از خواب بیدار شدند، مادرشان را نیافتند. آنها به فکر فرو رفتند و احتمالات مختلفی را در نظر گرفتند. سارا گفت: “من فکر میکنم رفته باشد شکار”. آنها از لانه بیرون آمدند و بر روی درخت به انتظار نشستند. پرسی گفت: “شاید هم روباه شکارش کرده!” سپس در آرزوی بازگشت مادر چشمهایشان را بستند. طولی نکشید که مادر آمد. او نرم و آرام از میان درختان به طرف سارا و پرسی و بیل پرواز کرد.» این کتاب را نشر «مرکز» منتشر کرده است.