دمی آرام گیر و فرزانه شو
تماس بگیرید
اطلاعات کتاب
نویسنده:هیمن سونیم
مترجم:نازنین فیروزی
انتشارات: میلکان
سال انتشار:1399
کد شابک:۹۷۸۶۲۲۲۵۴۰۲۹۶
درباره کتاب
وقتی همهچیز در اطرافم بسیار سریع در حرکت است، درنگی میکنم و از خود میپرسم: «اینهمه غوغا در جهان برپاست یا در ذهن من؟»
غالباً میپنداریم ذهن و جهان مستقل از یکدیگرند. اگر کسی از ما بپرسد ذهنمان کجاست، بیشترمان به سر یا قلبمان اشاره میکنیم؛ اما هیچکس به درختان یا به آسمان اشارهای نمیکند. ما میان آنچه درون ذهنمان میگذرد و آنچه در دنیای خارج اتفاق میافتد، مرز مشخصی قائل میشویم. در مقایسه با جهان پهناور بیرون، ذهنی که درون بدن جای دارد میتواند حس کند کوچک، آسیبپذیر و گاهی هم ناتوان است؛ اما طبق آموزههای بودا، مرز بین ذهن و جهانْ باریک و نفوذپذیر و در اصل واهی است. چنین نیست که جهان بهطور عینی مسرتبخش یا غمانگیز باشد و در ما نیز احساسی متقابل ایجاد کند؛ برعکس، چنین احساساتی از ذهن نشئت میگیرند و ذهن هم ادراکش را به جهان تعمیم میدهد. جهان ذاتاً مسرتبخش یا غمانگیز نیست؛ فقط هست.
جهان به وجود میآید؛ چون ما از آن آگاهیم. نمیتوانیم در هستیای زندگی کنیم که از آن بیخبریم. جهان برای بودن، وابستهبه ذهن ماست، درست همانگونه که ذهن ما به جهان بهمثابه موضوع اصلی آگاهی وابسته است. بهبیان دیگر، میتوان گفت آگاهی ذهن ما جهان را به وجود میآورد. آنچه ذهن ما بر آن متمرکز است، دنیای ما میشود. اگر چنین دیدگاهی داشته باشیم، ذهن در مقایسه با جهان خارج، چندان هم ناچیز به نظر نمیرسد. چنین نیست؟
ما نه میتوانیم و نه میخواهیم از تکتک چیزهایی که در جهان رخ میدهد، آگاه باشیم. اگر چنین میکردیم، از اضافهبار اطلاعات دریافتی، دیوانه میشدیم. اگر مانند این دوستم از دریچه ذهن خود به جهان نگاه کنیم، بیدرنگ متوجه خواهیم شد که بهدنبال چه هستیم؛ چراکه ذهن ما بر آن متمرکز میشود. نظر به اینکه جهانی که با چشم ذهنمان میبینیم محدود است، اگر بتوانیم ذهن خود را آموزش دهیم و خردمندانه خودمان انتخاب کنیم که تمرکزمان کجا باشد، آنگاه میتوانیم دنیا را مطابق حالت ذهنیمان ادراک کنیم.