در حال نمایش یک نتیجه

نمایش 40 60 80

صور

65,000 تومان

اطلاعات کتاب

نویسنده: حسینعلی جعفری

مترجم: ــــ

انتشارات: سروش

سال انتشار: 1400

کد شابک: 9789641218852

درباره کتاب

ابو خالد چشم انداخت سمت باغچه اندازه کف دست زیر درخت انجیر پیر محو نور شد که سبزی می‌چید و می‌ریخت توی سبد کوچک بافته‌شده از شاخه‌های نازک زیتون. صدا بلند کرد: باز زانو درد می‌گیری‌ها. نور کمر راست کرد: تمام شد و نشست روی تخت چوبی پایه‌کوتاه کنار باغچه: سفره نباید بی‌زینت باشد و سبزی را زیرو رو کرد: به عیاض زنگ زدی؟ ابو خالد نگفت که جواب نداده و نالید: مگر این خط و خطوط راه می‌دهند؟ هی می‌گوید تماس با مشترک موردنظر امکان‌پذیر نمی‌باشد و از سکو پایین آمد و راه افتاد سمت نور.

نور دعا کرد به جان عیاض و سراپای شوهرش را برانداز کرد. می خوای بروی نماز جمعه؟ می‌دانی و می‌پرسی؟ می‌ترسم… می‌ترسم بلایی سرت بیاید. من عمرم را کرده‌ام و… تا عیاض را داماد نکردی و پسر عیاض را ندیدی حق نداری حالا بغض نکن. مگر دست من است؟ (از متن کتاب)