قطعا همه‌ی ما در چنین موقعیتی قرار گرفته‌ایم: در چرخه‌ای از چه می‌شد اگرها گیر افتاده‌ایم. بارها پیش آمده که بر اثر تردید و ناتوانی در تصمیم‌گیری به ستوه آمده‌ایم یا از ترس این‌که تصمیمی اشتباه اتخاذ کنیم دچار فلج تحلیلی شده‌ایم. هیچ‌کس دلش نمی‌خواهد ذهنش درگیر بیش‌اندیشی باشد. اما انگار پایان دادن به این جریانات فکری آزار‌دهنده دست ما نیست و گرایش به بیش‌اندیشی در وجود همه‌ی ما نهادینه شده است. گویی راه گریزی برای رهایی از نشخوارهای فکری وجود ندارد. اما آیا واقعا این‌گونه است؟

ان بوگل به این سوال پاسخ منفی می‌دهد. نه تنها می‌توانیم بر الگوهای فکری منفی که تکراری، نا‌سالم و غیر‌مفید هستند غلبه کنیم، بلکه می‌توانیم الگوهای فکری مثبت را که آرامش، لذت و عشق بیشتری به زندگی ما می‌آورند نیز جایگزین کنیم.

امروزه بیشتر ما از پشت صفحه‌های الکترونیکی ارتباط برقرار می‌کنیم و مطالعات نشان می‌دهد که آمریکایی‌ها نسبت به گذشته کمتر احساس ارتباط می‌کنند. تقصیر برخی از این گسست ها را می توان به چشم انداز سیاسی ما نسبت داد، اما فرسایش مهارت های گفتگوی ما به عنوان یک ابزار اجتماعی خود نقش مهمی در این فرسایش ایفا می کند.
هدلی می گوید تنها راه پیش رو این است که با یکدیگر صحبت کنیم. ما باید صحبت کنیم، او راهبردهایی را بیان می‌کند که او را به یک مکالمه‌گر بهتر تبدیل کرده است – و ابزارهای ساده‌ای را ارائه می‌دهد که می‌تواند ارتباط هر کسی را بهبود بخشد.
انسانها قادر به انجام چند کار نیستند و این امر به ویژه در مورد کارهایی که شامل زبان است صادق است. فکر می کنید می توانید در حین تماس کاری چند ایمیل تایپ کنید یا در حین ارسال پیامک به همسرتان با فرزندتان مکالمه داشته باشید؟ دوباره فکر کن
تعصب خود را بررسی کنید. این باور که هوش شما از شما در برابر فرضیات نادرست محافظت می کند، می تواند شما را در برابر آنها آسیب پذیرتر کند. همه ما نقاط کوری داریم که بر نوع نگاه ما به دیگران تأثیر می گذارد. قبل از اینکه شخص دیگری را قضاوت کنید تعصب خود را بررسی کنید.

گوش نمی دهیم و کسی هم به حرف های ما گوش نمی دهد. شاید بد نباشد گاهی دست از حرف زدن برداریم و فقط گوش دهیم. باوجود زیستن در دنیایی که پیشرفت فناوری، امکانات بسیاری برای برقراری ارتباط فراهم آورده، به نظر می رسد کسی نه واقعا گوش می دهد و نه حتی گوش دادن درست را بلد است و در نتیجه هر روز تنهاتر، منزوی تر و کم تحمل تر از گذشته می شویم. کیت مورفی که به واسطه شغلش در نیویورک تایمز، شنونده ای حرفه ای محسوب می شود، در این بررسی عمیق، روشنگر و اغلب طنزآمیز سعی دارد توضیح دهد چه شد که به اینجا رسیدیم، چرا گوش نمی دهیم، این کار چه اثری برما می گذارد و چگونه می توانیم جهت این تغییرات را معکوس کنیم.

اگر ترس و غرور کاذب افراد، شما را از مسرتان منحرف می‌کند یا اگر موقعیت های سرنوشت ساز شما را به وحشت می‌اندازد، تصور نکنید شایستگی لازم را ندارید یا یک جای کارتان می‌لنگد، فقط باید چند مرحله‌ی معتبر را طی کنید تا اقدامات زنانی چون من را به وضوح درک کنید که با اعتماد به نفس و به شیوه‌ی خودشان هر محیطی را کنترل می کنند و به موفقیت می‌رسند. شما نیز روش درست خود را برای کنترل اوضاع پیدا خواهید کرد. این کتاب پر است از تغیرات کوچکی که با انجامشان کنترل اوضاع به دست شما می‌افتد، نه به دست ترس.

آنچه زندگی را برای همه ما جالب و شایسته زیستن می‌کند، رویارویی و غلبه بر تعارض‌های درونی و بیرونی است که به ناچار سر راهمان قرار می‌گیرند.
شما با مطالعه کتاب «ترک عادات تنش‌زا» می‌تونید ذهن خودتون رو کنترل کنید و با تنش کمتری کارهاتون رو پیش ببرید.