گیله مرد
125,000 توماناطلاعات کتاب
نویسنده: بزرگ علوی
مترجم: ـــ
انتشارات: نگاه
سال انتشار: 1402
کد شابک: 9789646736122
درباره کتاب
بزرگ علوی، نویسنده و روشنفکر مشهور معاصر است که از پیشگامان عرصه داستاننویسی نوین در ایران محسوب میشود. معروفترین اثر او، مجموعه داستانهای گیله مرد است که از داستانی با همین نام و هشت داستان دیگر به نامهای دزاشیب، نامهها، یک زن خوشبخت، رسوایی، یه ره نچکا، خائن، اجارهخونه و پنج دقیقه پس از دوازده تشکیل شده است.
داستان گیله مرد حکایت زندگی دهقانی روستایی است که در جنگلهای گیلان اتفاق میافتد. او یک مبارز شورشی است که علیه ستمهای حاکم قیام کرده و همسر او به دست مأموران کشته شده است. داستان در دو بخش بیرون و درون اتفاق میافتد. بخش بیرون از تعاملات دو مأموری که گیله مرد را به پاسگاه میبرند تشکیل شده که یکی از آنها بدذات است و با کنایه و توهین گیله مرد را میآزارد. دیگری اما ساکت است و زندانی را در سکوت همراهی میکند. این خاموشبودن مأمور دوم خود برای گیله مرد آزاردهنده است.
بخش درونی رمان درون ذهن گیله مرد سپری میشود و به افکار او درباره صغرا، همسر محبوبش که بیگناه کشته شد و طفل ششماههای که با مرگ مادر در کومه جا مانده و سرنوشت نامعلومی دارد، میپردازد.
میرزا
55,000 توماناطلاعات کتاب
نویسنده:بزرگ علوی
انتشارات:نگاه
سال انتشار:1398
کد شابک:978 964 6736 27 6
درباره کتاب
او واقعیت زندگى ایران را در دشتها و بیابانهاى ایران درک مىکرد. ساعتها در قله تپهاى مىنشست و به این ریگزارهاى داغ و صخرههاى سرخ بنفش و درختهاى نارون که مثل توپ گرد بودند و پارههاى آهن زنگزده و استخوان حیوانات مرده و دهانههاى چاههاى قنات و سیمهاى تلگراف و تیرهاى کج و گاهى شکسته نگاه مىکرد. صداى باد براى او افسون مخصوصى داشت. در این نفیر هر صدایى را که مىخواست مىشنید. صداى آبى که ننه جونش از پله اول خزینه حمام روى سرش مىریخت، صداى گریه بچههاى همسایه، صداى شاگرد مدرسهها که او را سرزنش مىکردند و به او مىگفتند که «جعفر پدر نداره از زیر بوته درآمده». صداى شلاقى که در زندان خورده بود. گاهى باد آواز ساربان و زنگ قاطر و نغمههاى یکنواخت زوار را به همراه داشت، ساعتها مىتوانست دراز بکشد و این آهنگهاى گوناگون را از هیچ درآورد.
گرسنگى بود که او را از فراز این کوهها و تپهها به آبادى مىکشاند. غروب آفتاب کوهها به شکل آدمهاى افسانهاى جلوهگر مىشدند. رنگ محو آسمان و لکههاى ابر کبود، عینآ شبیه به لحافهاى اطلسى و ابریشمى بود که پنداشتى روى خود کشیدهاند. جعفر چنین لحافى را در یکى از خانههاى ارباب خودش دیده بود و هروقت آسمان غروب جلگههاى خشک ایران را مىدید، به یاد آن مىافتاد.
آن وقت شب، این شبهاى بیابان خشک و بىعلف، زمین حالت عادى خود را از دست مىدهد و دنیا صورت داستان و افسانه به خود مىگیرد. هر تخته سنگ، هر شنریزه، هر برآمدگى، هر صدا، همه چیز زنده مىشود. همه به حرکت مىآیند و عالم خاص خود را جلوه مىدهند. آسمان مانند کاسه فیروزه، که با جواهر زینتش کرده باشند، این دنیاى داستان را از چشم بد حفظ مىکند، چه ممکن بود که جعفر در زندان نباشد! چه ممکن بود که آن احتیاج بىنام که گاهى او را کت بسته هرجا که مىخواست، سوق مىداد بازهم براو مستولى شده باشد و او را به سرگردانى در بیابانهاى جنوب و مرکز و مشرق ایران وادار کرده باشد.
جعفر آدمهایى را که در بیابان با آنها آشنا مىشد دوست داشت. جعفر با چاروادار، ساربان، چوپان، شوفر، ژاندارم، عمله راه، قهوهچى، درویش و ولگرد، در بیابان کنار چشمه، در درههاى سبز، در جادههاى خشک، در جنگل و قهوهخانه آشنا مىشد؛ چند روز، چند شب و یا چند ساعت، و بعد مىرفتند و دیگر پیدا نمىشدند. اینها خودشان را همانطور که بودند نشان مىدادند. خوب بودند، یا بد بودند، همانطورى بودند که خودشان را نشان مىدادند. دیگر آدم فرصت نداشت که در زشتخویى
یا خوشدلى آنها شک کند.
در صورتى که آدمهاى شهرى را هیچوقت نمىشد شناخت. سالها با آنها آمد و شد دارد، زیر و روى زندگى آنها را مىداند، آنها را در وضعهاى مختلف، در دورانهاى بحرانى آزمایش کرده، باوجود این گاهى مىشود که همان آدم در مواجهه با یک سانحه پیشبینى نشده، سر پول، سر زن، سر مقام قیافه حقیقى خود را نشان مىدهد و نقابى را که سالها داشته برمىدارد و صورت خود را بدون صورتک جلوهگر مىسازد.
۵۳ نفر
98,500 توماننویسنده: بزرگ علوی
نشر: نگاه
توضیحات: در واقع گزارشی داستانوار از بزرگ علوی (1282 – 1375) که در 1330 منتشر شد. کتاب 53 نفر به شمار کسانی اشاره دارد که در زمان رضاشاه به جرم عضویت و فعالیت در گروهی اشتراکی بازداشت و محاکمه و به محکومیتهای متفاوت زندانی شدند و در رأس آنان “تقی ارانی” جای داشت. بزرگ علوی، که خود یکی از پنجاه و سه نفر و به هنگام بازداشت معلم بوده ضمن روایت رویدادهای واقعی، با هنر نویسندگی داستانی شیرین و جذاب و خواندنی پدید آورده است. وی در سه فصل این کتاب به شرح احوال و حوادثی پرداخته که از زمان بازداشت تا لحظه آزادی در 25 شهریور 1320 شاهد آنها بوده است..
چشم هایش
135,000 توماننویسنده:بزرگ علوی
نشر: نگاه
توضیحات: چشمهایش، شاخص ترین اثر بزرگ علوی است. این کتاب روایت یکی از دوستداران نقاش معروفی به نام “ماکان” است که به دنبال راز مرگ مشکوک استاد در تبعید است. در خلال داستان آقای ناظم همان دوستدار استاد حدس می زند که راز مرگ استاد در یکی از تابلوهای ایشان که به خط خود استاد “چشمهایش” نامیده شده و در شخصیت مدل این اثر نهفته است. پس از آن سعی می کند با پیدا کردن زن به تصویر کشیده شده در تابلو به این راز دست پیدا کند و برای این کار ناظم مدرسه نقاشی ای می شود که آثار ماکان در آن به نمایش در آمده است. در ادامه با پیدا شدن فرنگیس پرده از راز مرگ ماکان برداشته می شود. بزرگ علوی در این رمان روش استعلام و استشهاد را به كار برده، روشی كه چند اثر دیگر او را نیز شكل داده است. این شیوه بیشتر در ادبیات پلیسی معمول است. یعنی كنار هم نهادن قطعات منفصل یك ماجرای از دست رفته و ایجاد یك طرح كلی از آن ماجرا به حدس و قرینه. بدین ترتیب یك واقعه گذشته به كمك بازماندههای آن نوسازی میشود. نثر منظم و سیال نویسنده در قیاس با معاصرانش بسی امروزی مینماید. این كتاب از آثار معدود فارسی است كه در مركز آن یك زن با تمام عواطف و ارتعاشات روانی و ذهنی قرار گرفته است.
استاد ماکان نقاش بزرگ که یک مبارز سیاسی علیه دیکتاتوری رضا شاه است در تبعید درمی گذرد. یکی از آثار باقیمانده از او، پردهای است بهنام «چشمهایش»، چشمهای زنی که گویا رازی را در خود پنهان کرده است. راوی داستان که ناظم مدرسه و نمایشگاه آثار استاد ماکان است، سخت کنجکاو است راز این چشمها را دریابد. بنا بر این سعی میکند زن در تصویر را بیابد و از ارتباط او با استاد ماکان بپرسد. پس از سالها ناظم زن مورد نظر را مییابد و در خانهٔ او با هم گفتوگو میکنند. زن به او میگوید که او دختری از خاندانی ثروتمند بوده است و به خاطر زیبایش توجه مردان بسیاری را جلب خود می کرده اما آنها برای او سرگرمیای بیش نبودند و تنها استاد ماکان بود که توجهی به زیبایی و جاذبهاش نداشته است. زن برای جلب توجه استاد با تشکیلات مخفی سیاسی زیر نظر استاد همکاری میکند اما استاد نه فداکاری او را جدی میگیرد و نه احساسات و عشق او را درمییابد. در آخر استاد توسط پلیس دستگیر میشود و زن به درخواست ازدواج رییس شهربانی که از خواستاران قدیمی او بودهاست به شرط نجات استاد از مرگ پاسخ مثبت میدهد. استاد به تبعید میرود و هرگز از فداکاری زن آگاه نمیشود. در تبعید پردهٔ چشمهایش را میکشد، چشمهایی که زنی مرموز اما هوسباز و خطر ناک را نمایان میکند. زن میداند که استاد هرگز او را نشناخته است و این چشمها از آن او نیست.
روایت
325,000 توماننویسنده:بزرگ علوی
نشر: نگاه
توضیحات: این کتاب، با همه اشارات تاریخی ظاهراً واقعی که در آن وجود دارد، بهرحال یک ( رمان ) است، و مثل همه رومان ها و داستان های دیگری، در عین حال که ممکن است از واقعیات الهام و بهره بگیرد، هیچ یک از حوادث و شخصیت های آن حقیقی نیستند و علیرغم شباهت بعضی از آنها با حوادث و شخصیت های حقیقی ، داستان مطلقاً ساخته و پرداخته ذهن و احساس و دریافت و سلیقه ها و داوری های آگاهانه و ناخود آگاه نویسنده است و بدون شك اگر كسى «نوار» و «دنباله نوار» را كه انگیزه نگارش كتاب بوده، گوش كند هیچ رابطه «واقعى» میان این دو نمىتواند بیاب زمانى كه كتاب «چشمهایش» انتشار یافت خیلىها گفتند كه استاد ماكان، قهرمان داستان، كمالالملك است، خیلىها هم اظهار عقیده كردند كه ارانى است. بعضىها هم كه خود را در كار هنر وارد مىدانستند مدعى شدند كه علوى با تركیبى از خودش و این دو نفر پرسوناژ اصلى داستان را ساخته است. او در آن زمان در برابر تمام این اظهارعقیدهها سكوت مىكرد و اگر كسى با سماجت از او درباره استاد ماكان مىپرسید، به یك كلمه «نمىدانم» اكتفا مىكرد. اما چندسال پیش از مرگش وقتى كسى از او پرسید: «آقابزرگ، این استاد ماكان كیست؟» محجوبانه و مظلومانه جواب داد : «خودمم و من فكر مىكنم كه «فرود» هم كسى جز خود آقابزرگ نیست.