در حال نمایش یک نتیجه

نمایش 40 60 80

از ژئوپلیتیک تا چشم‌انداز (فرهنگ جغرافیا)

تماس بگیرید

اطلاعات کتاب

نویسنده: ایو لاکوست

مترجم: دکتر سیروس سهامی

انتشارات: پاپلی

سال انتشار:1391

کد شابک:9786006026190

درباره کتاب

ژئوپولیتیک که مضمون اساس آن بررسی منازعات و رقابت قدرت بر سر تسلط بر سرزمین های بیش از پهناور است، عرصه ی جدیدی از گسترش دامنه ی دانش جغرافیا به شمار می آید. این بخش از جغرافیا، ام .. موفق به بازپس گیری قلمرویی شده که قرنها علت وجودی بنیادی آن به حساب می آمده است. اما چشم اندازک امروزه به آن را به دیدهی گذرندهای صاحب ذوق می نگریم یا به عنوان مضمونی از زیباشناسی، نخست عرصدی مشاهدات فرماندهان نظامی، برای گزینش مکان هایی به عنوان عرصه ی نبرد بوده است.از این رو چشم انداز و رقابت های ژئوپولیتیکی نه تنها بی ارتباط با یکدیگر نیستند، بلکه به نوعی شکل دهندهی دو جبهه ی متفاوتند که می توان از آن به عنوان «قارهی جغرافیا» تعبیر کرد. این قاره، موقعیت بسیار ویژه ای را در عالم دانایی ها، اعم از علوم طبیعی و علوم جامعه اشغال کرده است. در بطن مجموعه ای که از آن به عنوان جغرافیا یاد می شود، ژئوپولیتیک در ارتباط با علوم سیاسی و قوم شناسی، علم به زبان ها و مذاهب و به حقوق قرار دارد وبه ویژه ارتباط نزدیک خود را با تاریخ به نحو همه جانبه ای محفوظ داشته است، زیرا سخن گفتن از ژئوپولیتیک بدون ارجاع به پیشینهای گوناگون پدیده ها، در واقع نوعی کلاشی علمی به حساب می آید. اما چشم اندازها، چنانچه نشانه ای از کنش هایی انسانی را با خود داشته باشند که در جریان تاریخ از پس یکدیگر می آیند، در اساس باید از – اشکال ناهمواری تأثیر پذیرفته باشند، اشکالی که در واقع ناشی از ساختارهای زمین شناختی و فرآیندهای فرسایش، تحت تأثیر شرایط اقلیمی هستند . چشم اندازها همچنین وسیله ای برای ایجاد تماس و ارتباط جغرافیا با – هنرها، چه در قلمرو تاریخ نقاشی و چه در زمینه ی تاریخ سینما به شمار می آیند. ناروا، رسم بر آن بوده است تا دانش از این رو ژئوپولیتیک و چشم انداز، در دو گرایش بزرگ سهیم بوده اند و جغرافیدانان دانشگاهی را، به روا یا ۔ جغرافیا را به دو شاخه ی اصلی تقسیم کنند: جغرافیای طبیعی که در اساس دلبسته ی پدیده های فیزیکی است و گرایشی دیگر که بیشتر توجه خود را به پدیده های انسانی معطوف می دارد و از آن به نام جغرافیای انسانی یاد می شود. وانگهی جغرافیدانان از این پس جهت گیری ها و در پژوهش های پرشماردنیای تعلیم و تربیت چهار انقلاب بزرگ را تجربه کرده است، نخستن انقلاب زمانی شی نقش های متفاوت والدین و بزرگسالان در قبال کودکان و جوانان را به معلمان و یا از نیا نهادهای آموزشی محول نمود . دومین انقلاب با اختراع ابزار نوشتاری و گذر از فرهنگ شفاه مکتوب به عنوان ابزاری در جهت پیشبرد امر تعلیم و تربیت اتفاق افتاد، چرا که تا قبل از .. شفاهی بود، اما با کشف خط، آن با گفتگو ادغام و برای تربیت و آموزش بکار گرفته شد.

سومین انقلاب با اختراع ماشین چاپ رخ داد و بدین وسیله کتابها در مقیاس بسیار گسترده و به چاپ رسید و در دسترس عموم قرار گرفت . چهارمین انقلاب در تعلیم و تربیت توسعه انقلاب ال بود که با اختراع رادیو، تلویزیون، رادیو ضبط، اوپک، ویدئو، اورهد، رایانه و … همراه بود. و امرونوا و ابزارها که در جهت توسعه و بهبود تعلیم و تربیت مورد استفاده قرار می گیرند تحت عنوان تربیتی نامیده می شوند. تکنولوژی بطور اخص همانند سایر دست آوردهای علمی تاثیر زیادی برند انسانها داشته است، بطوری که ما انسانها هم اکنون در محیطی زندگی می کنیم که بخش بزرگی از محصول توسعه علوم و تکنولوژی می باشد. از آنجا که تکنولوزی در دنیای نوین بسیار برجسته و پر توان است، نظرات و دیدگاه های زیادی در مورد استفاده از تکنولوژی وجود دارد. اولین دیدگاه نسبت به تکنولوژی آن را عامل مسلط در دگرگونیهای اجتماعی می پندارد. دومین دیدگاه که مارشال مک لوهان و دیگران از آن حمایت می کنند تکنولوژی را نیرویی سنگدل و نرم نشدنی در دگرگونیهای اجتماعی می دانند و به قول لوهان هر قسم تکنولوژی به تدریج محیط انسانی کاملا جدیدی پدیدار می سازد، طبق این دیدگاه نیروی مقاومت ناپذیر و فراگیر است . سومین دیدگاه تکنولوژی را منجی می پندارد، و از اندیشه کسانی چون بیکن که می گوید «دانش قدرت است» نشات می گیرد، این دیدگاه عقیده دارد که استفاده از تکنولوژی یا تکوین و به کارگیری تکنولوژی جدید قادر به گره گشایی از تمامی مشکلات گوناگون بشر می باشد، اما این دیدگاه مطرح می کند که تکنولوژی به همان اندازه که حلال مشکلات می باشد. مشکلاتی نیز ایجاد می کند و نوآوری های فنی ممکن است فشار روحی قابل توجهی در افراد ایجاد کند.دیدگاه چهارم تکنولوژی را منشاء مشکلات انسان می دانند و آنرا مستبد نوینی می داند که انسان درمانده در برابر آن زانو می زند، این دیدگاه تا حدی از دیدگاه متفکرانی مانند روسو و فلسفه طبیعت گرایی سرچشمه می گیرد. «بهر حال تکنولوژی نه منجی و نه بوجود آورنده تمامی افراد می باشد، بلکه ما حق داریم که پیامدهای مثبت و منفی آنرا بشناسیم» (لاور، ترجمه سید امامی، ۱۳۷۳، صفحه ۱۰۳).