در حال نمایش یک نتیجه

نمایش 40 60 80

نه سفید نه سیاه

تماس بگیرید

اطلاعات کتاب

نویسنده: محمدهادی نژادحسینیان

انتشارات:وزارت امور خارجه

سال انتشار:1393

کد شابک:9789643616625

درباره کتاب

در کشور ما نمونه‌های بسیاری خاطرات، شرح سفرها و توصیف مناسبات توسط دولتمردان سیاسی، سفرا، وزیرمختارها و نیز در قالب سفرنامه، شرح زیارت اماکن زیارتی و مانند آنها چاپ و منتشر شده‌اند. این چنین نوشته‌ها بیشتر دربردارنده موضوعاتی است که به دلیل ملاحظاتی که نشر آنها را در زمان وقوع رخدادها غیر ممکن بوده است، از اهمیت ویژه برخور دارند و دربردارنده اطلاعات و نکته‌های اجتماعی و تاریخی با ارزشی است. نگارش خاطرات سیاستمداران و رجل معاصر ایران و دیپلمات‌ها یکی از ضرورت‌های دوره معاصر است. پس از انتشار کتاب «آقای سفیر» (1) خاطرات محمد جواد ظریف وزیر خارجه ایران که وی نیز در کارنامه خود پنج سال حضور در نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد را دارد، این بار نوبت سید محمدهادی نژادحسینیان است که خاطرات خود را در مدت حضور در نیویورک به نگارش درآورد. (2)

کتاب «نه سفید نه سیاه؛ خاطرات و گزارش‌های ماموریت در سازمان ملل متحد نیویورک» به خاطرات نژادحسینیان در دوره اول وزارت کمال خرازی در وزارت امور خارجه به عنوان سفیر دایم ایران در سازمان ملل اختصاص دارد. وی در ۱۳۲۵شمسی در تهران به دنیا آمد. پس از اتمام تحصیلات ابتدایی و متوسطه، وارد دانشگاه تهران شد و در دانشکده فنی به تحصیل در رشته مهندسی راه و ساختمان پرداخت. در ۱۳۴۹ با درجه فوق لیسانس راه و ساختمان فارغ التحصیل شد و تا ۱۳۵۴ به فعالیت در شرکت‌های عمرانی پرداخت. در آن سال عازم آمریکا شد و به تحصیل در رشته حمل و نقل در مقطع دکتری پرداخت ولی به دلیل پیروزی انقلاب اسلامی در ۱۳۵۷، تحصیل را نیمه کاره رها کرده و به کشور بازگشت.(3)
وی فعالیت‌های سیاسی خود را در تشکل دانشجویی انجمن اسلامی دانشگاه تهران و سپس انجمن‌های اسلامی دانشجویان ایرانی آمریکا و کانادا متمرکز کرده بود و ۱۳۵۶رییس شورای رهبری انجمن‌های اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا بود و سردبیری نشریه «نصر» ارگان انجمن فوق را بر عهده داشت. وی در کابینه اول میرحسین موسوی با 146 رای موافق نمایندگان و در کابینه دوم ایشان با 190 رای به وزارت راه و ترابری برگزیده شد و در کابینه اول علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی با 230 رای، و در کابینه دوم با 231 رای وزیر صنایع سنگین بود و در دوره اول وزارت کمال خرازی در وزارت خارجه، سفیر دایم ایران در سازمان ملل شد و سپس به نمایندگی ایران در سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) انتخاب شد. نژادحسینیان عضو شورای‌ عالی کانون مهندسین فارغ‌التحصیل دانشکده فنی دانشگاه تهران در ادوار مختلف و رئیس شورای‌عالی در دوره‌های اول، دوم، سوم، هفتم و هشتم این کانون بوده است.

از دیدگاه وی «نوشتن خاطرات به گونه‌ای عادلانه که نه حقی ضایع و نه دوستانی آزرده خاطر گردد، کاری است بس دشوار. در دوره پنج ساله ماموریت اینجانب در سازمان ملل متحد دو وظیفه برعهده من گذاشته شده بود، یکی مدیریت دفتر نمایندگی ایران در نیویورک که وظیفه‌ای حساس و دقیق بوده و کارشناسانی دلسوز و با تجربه را طلب می‌کرد تا همواره رفتار مخالفان را مد نظر داشته و تدبیر لازم را نسبت به آن به کار ببندند».

کتاب به خاطرات وی در طول دوران ماموریت پنج ساله‌اش در دفتر نمایندگی جمهوری اسلامی در نیویورک اختصاص یافته است و بخشی از وظایف خود را در این مدت چنین شرح می‌دهد:«بخش دیگری از وظایف من خدمت به 2 تا 4 میلیون ایرانی مهاجر بود. آن هم در شرایط خاص که چالش‌هایی مربوط به خود را می‌طلبید. در ضمن به دلیل عدم رابطه سیاسی بین ایران و آمریکا، رئیس نمایندگی وظیفه داشت تا در چارچوب خطوط قرمزی که از مرکز (تهران) به وی ابلاغ می‌شد و در راستای سیاست تنش‌زدایی ضمن تماس با سیاست مداران، خبرگان و نمایندگان مجالس آمریکا با برگزاری و شرکت در کنفرانس‌ها چهره واقعی جمهوری اسلامی ایران را به نمایش گذاشته و نسبت به ایجاد تصویری درست از ایران در آمریکا اقدام نماید. بیان عملکرد نمایندگی در دوره پنج ساله مورد بحث، چندین برابر آنچه که در این کتاب آمده نیاز به بررسی و بحث دارد.

هدف اصلی از نوشتن این کتاب، شرح ماوقع دوران مأموریت، همراه با تحلیل مختصر در موارد ضروری بوده است. اولویت‌‌ها طوری در نظر گرفته شده‌اند که بیشتر به درک مطالب و تجسم آنها در ذهن کمک نموده و برخی از اتفاقات تکراری بوده و تفاوتی بین آنها مشاهده نمی‌شد که از درج آنها خودداری شده است. سوابق مربوط به برخی از رویدادها در دسترس نگارنده نبود و ظاهراً تلاش وی برای یافتن آنها به جایی نرسیده است و اجبارا کتاب در این موارد سکوت اختیار نموده است.

انتخاب نام «نه سفید نه سیاه» برای کتاب نشان دهنده ممزوج بودن حق و باطل است. گزارش‌های موجود در این کتاب، خبرهای مخابره شده از سوی خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران (ایرنا) در نیویورک است که در ابتدای ورود به نیویورک، نویسنده از رییس خبرگزاری ایرنا خواسته تا از خبرها و گزارش‌های مربوط نسخه‌ای را نگهداری کند.

در این گزارش‌ها از آوردن نام افراد خودداری شده است زیرا به زعم نویسنده، «هدف انتقال تجربیات و شرح وقایع بوده و نه انتقاد یا انتقام از آن‌ها». واکنش جهانی به قرارداد توتال، رقص در میهمانی سفیر، مرکز ایران‌شناسی و اسلام‌شناسی، تقویت ارتباط بین ایرانیان مقیم آمریکا، قطعنامه موشک، مانور دیپلماتیک پیشگیرانه و نوروز در منهتن سنتز برخی از موضوع‌هاتی است که نویسنده خاطرات خود را از این رویدادها مورد توجه قرار داده است.

همچنین در بخش روابط دیپلماتیک با مراکز مختلف آمریکایی به موضوعاتی همچون«کنفرانس سیاسی در موسسه میدل ایست، سخنرانی سفیر در این موسسه، سخنرانی خانم آلبرایت وزیر اسبق خارجه آمریکا، سخنرانی وزیر خارجه آمریکا در باره سخنان سفیر ایران، خاتمی در راه نیویورک، نشست ویژه گفتگوی تمدن‌ها در سازمان ملل، موضع آمریکا درباره تحریم‌های ایران، نگاهی جدی به روابط ایران و آمریکا، پیشنهاد تشکیل کنفرانس بررسی مشکلات رویدادهای ایران و آمریکا، تهدید دبیرکل، گفتگو با مردم آمریکا، توقف دیپلماسی پارلمانی از سوی ایران و سردرگمی آمریکایی‌ها» مورد اشاره قرار گرفته است.

در بخشی از این کتاب، دیدگاه نویسنده درباره رابطه ایران و آمریکا آمده است«در طول اقامتم در آمریکا چند بار به مقامات آمریکایی پیشنهاد دادم که دولت آمریکا همان طور که یک جانبه رابطه با ایران را قطع کرد، اکنون پیش قدم شده و بدون هیچ پیش شرطی برقراری رابطه با ایران را اعلام کند … ولی مقامات آمریکایی روی خوشی نسبت به این پیشنهاد نشان نمی‌دادند تا این‌که در دو ماه آخر دوره ریاست جمهوری آقای کلینتون به دلیل عدم توفیق دولت مذکور در مسایل سیاسی بین‌المللی، از جمله مسایل مربوط به روابط ایران و آمریکا، به دنبال یک اقدام سیاسی متهورانه بودند تا شاید شکست‌های خود را جبران کنند. بدین لحاظ از من پرسیدند که پیشنهاد شما هنوز هم اعتبار دارد یا خیر؟ من پاسخ را موکول به سئوال از مرکز کردم که جواب آن منفی بود و لذا اقدامی در این باره انجام نشد».

وی در ادامه می‌نویسد:«هنوز هم بر این باورم که مشکلات مربوط به ایران و آمریکا در سطح کلان و بین خود مسئولان ایران و آمریکا و در فرصت‌های طلایی باید حل و فصل شود. درگیر شدن کشورهای دیگر، چه از نظر سیاسی و چه از نظر اجتماعی به حل مشکل ایران و آمریکا کمکی نمی‌کند. به نظر می‌رسد که وضعیت سیاسی آمریکا در آن زمان در صورت موافقت ایران می‌توانست به یک فرصت طلایی بین دو کشور تبدیل شود. ولی به هر حال و به هر دلیلی که مقامات ایران تشخیص دادند این فرصت از دست رفت.