دو پدیده ای که زندگی انسان را در قرن بیست و یکم بیش از هرچیز دیگری تحت تاثیر خود قرار داده است شکل گیری اقتصاد فراصنعتی از یکسو و جوامع فراملی و گلوبال از سوی دیگر است. پیرامون روندهای گلوبال و اثرات ان بر جوامع تاکنون نظریات گوناگونی مطرح گردیده و بسیاری از صاحب نظران در موافقت و مخالفت با ان اظهار نظر کرده اند. با وجود انکه این روندها ، نیروهای سیاسی جهان را بر آن داشته که استراتژی و برنامه های خود را با آن منطبق سازند.

هر کجا فقر، سرکوب، و تخریب محیط زیست وجود دارد ، اندک مردمانی نیز وجود دارند که مقاومت پیشه می کنند. قرن های نوزدهم و بیستم شاهد جنبش های موفق مقاومت بود که به تولد اندیشۀ سوسیالیسم و کمونیسم کمک کرد. قرن بیست و یکم نیز در کار خلق جنبش های نوین است.میلیون ها انسان در سراسر جهان در جستجوی جایگزینی برای نظام کنونی اند و پرسش های تازه ای طرح می کنند. مثلاٌ ما با قدرت میلیاردها، کمپانی ها و دولت هایی که منافع خود را پیش می برند، چگونه مواجه شویم؟ آیا امکان دارد که دستشان را از قدرت کوتاه کنیم؟ آیا می توانیم جامعه ای با یک مبنای «متفاوت» برپا کنیم؟ و چگونه می توانیم از تبدیل رویای زیبای «جهانی دیگر» به کابوس حکومت استالینی یا بازسازی گونه ای دیگر از «جنون بازار» بپرهیزیم؟