در حال نمایش یک نتیجه

نمایش 40 60 80

بی‌خانمانی و سیاست‌گذاری اجتماعی

تماس بگیرید

اطلاعات کتاب

نویسنده: راجر باروز، نیکلاس پلیس، دبورا کوئیلگرس

مترجم:محمد خانی

انتشارات:علمی و فرهنگی

سال انتشار:1396

کد شابک:9786001217654

درباره کتاب

کتاب «بی‌خانمانی و سیاست‌گذاری اجتماعی» همان‌طور که از نام آن بر‌می‌آید مجموعه‌ای از مقالات پیرامون مسئله بی‌خانمانی است که هریک از جنبه‌ای خاص به این مسئله پرداخته‌اند. این مقالات نتیجه پژوهش‌هایی است که در دهه 90 توسط محققان مرکز سیاست‌گذاری مسکن دانشگاه یورک انجام شده‌است (1:49) و همگی به بررسی بی‌خانمانی در انگلستان اختصاص دارند. مقالات طیف متنوعی را دربرمی‌گیرند؛ برخی مقالات نظری، برخی دیگر کاملا آماری و برخی نیز مقالاتی هستند که به مروری کلی بر آمار‌های مرتبط با بی‌خانمانی و ارائه چشم‌انداز‌هایی کلی در راستای مطالعه این مسئله می‌پردازند. این کتاب می‌تواند آشنایی مختصری با شیوه‌های گوناگون مطالعه بی‌خانمانی در انگلستان را فراهم آورده و نکاتی ارزشمند را به خوانندگان علاقمند به پژوهش در این زمینه ارائه کند. از آن‌جا که بیشتر فصل‌های کتاب موضوع و نویسنده مختص به خود را دارند، در ادامه توضیح مختصری درباره هرکدام از این فصل‌ها آورده شده است.
فصل اول (نیکلاس پلیس، روجر باروز و دبورا کولیگارس) نقش درآمد کتاب را بازی کرده و موضوعات سایر فصل‌ها را به شکلی مختصر پوشش داده است. آن‌چه در این فصل اهمیت بالایی دارد، تعریفی است که از انواع بی‌خانمانی ارائه شده و همین تعریف است که در سایر مقالات کتاب نیز به آن ارجاع داده می‌شود. این تعریف شامل سه بخش است: 1- افراد از نظر قانونی بی‌خانمان: «که بیشتر از خانواده‌هایی هستند که سازمان‌های محلی پذیرفته‌اند به آنان خانه بدهند» (1:58). این بدان معناست که این افراد به شکلی رسمی به عنوان بی‌خانمان به رسمیت شناخته شده‌اند. 2- افراد بی‌خانمان مجرد که بیشتر مردان بزرگسال را در برمی‌گیرد. هرچند «بسیاری از افراد جوان یا زنان که در قانون 1985 در نظر گرفته نشده‌اند نیز در این گروه قرار می‌گیرند» ( 58 و59 :1). وجه مشخصه دیگر این گروه استفاده آن‌ها از خوابگاه‌ها و مکان‌های مشابه است. 3-افراد کارتن خواب یعنی کسانی که نه در قانون مسکن 1985 که ارائه مسکن به افراد بی‌خانمان را پیش‌بینی کرده در نظر گرفته شده‌اند و نه از خوابگاه‌ها یا مکان‌های مشابه استفاده می‌کنند و «بدترین طیف بی‌خانمانی را تشکیل می‌دهند» (1:59).