صدای افتادن اشیا
52,000 توماننویسنده: خوآن گابریل واسکس
مترجم: ونداد جلیلی
نشر: چشمه
توضیحات: صدای فریادی خفته یا چیزی همصدای فریاد شنیده می شود. صدایی هست که هیچ وقت نمی توانم یا نتوانسته ام باز بشناسم. صدایی که انسانی نیست یا فراانسانی است،صدای جان هایی که می میرند و ضمنا صدای شکستن اجسام. صدای سقوط از بلندی صدایی مقطع و درعین حال ابدی صدایی که هیچوقت تمامی ندارد و از آن شب در سر من زنگ میزند و هنوز نشانی از فروکش کردن ندارد که تا ابد در حافظه من معلق می ماند و مثل هوله ای بر چوب رختی در آن آویزان می ماند
زندگی خصوصی درختان
40,000 توماننویسنده: آله خاند و سامبرا
مترجم: ونداد جلیلی
نشر: چشمه
توضیحات: خانوادههایی هست که سر ساعت نُهِ شب مردشان خودش را به مشروب میسپرد و زنشان به اتو زدن لباسها، بیخبر از سرنوشت بچهها که در ایوان بازی میکنند و ادای زخمی شدن درمیآورند، یا در تاریکی اتاقشان سر میکنند، یا در دستشویی با صابون حباب میسازند. خانوادههایی هم هست که حین گفتوگوهای جدی در اتاقنشیمن گذشتن شب را نظاره میکنند. همینطور خانوادههایی که در این ساعت شب به یاد مُردگانشاناند و هالهای از درد چهرهشان را در برگرفته است. نه کسی بازی میکند و نه کسی حرفی میزند: بزرگترها نامههایی را بازنویسی میکنند که هیچکس نخواهد خواندشان و بچهها سؤالهایی میکنند که هیچکس پاسخشان نخواهد داد.
درک فیلم
95,000 توماننویسنده: الن کیسبیبر
مترجم: بهمن طاهری
نشر: چشمه
توضیحات: درک فیلم رهنمونی آشنا کننده برای بیننده یی است که می خواهد از عنصرهای گوناگون تشکیل دهنده یک فیلم و کلیتی که این عنصرها پدید می آورند به دریافتی هنرورانه نائل آید؛ و برای او آموزشی است در این موضوع که چگونه به فیلم نزدیک شود، و اینکه چرا نحوه این نگاه به فیلم با نحوه نزدیک شدن به قالب های بیانی دیگر، به ویژه داستان، فرق دارد. اگرچه نویسنده صراحتا به این نکته اشاره نمی کند، پیداست که تلویحا همین را می خواهد به خواننده یادآور شود، و دربند نگرش های جامعه شناختی، روانشناختی، فلسفی، و نظایر آن نیست، و می کوشد که به سادگی روشن کند زبان فیلم (که ابدا چیز موهومی نیست) منطق، نحوه بیان، خصوصیات، و کارکردی دیگر و از آن خود دارد- مسئله یی به ظاهر بدیهی و بی نیاز از بازگویی های مکرر که گویی همواره باید گفته شود. درک فیلم در حد خود انگیزه یی است برای خواننده تا فیلم های مورد بحث را در فروغی تازه ببیند، فیلم هایی که عموما برای تماشاگران ایرانی آشناست و بارها در اینجا به نمایش درآمده و به علاوه در میان منتقدان جهان نیز مطمح بحث و نظر فراوان بوده است.
دهکده پر ملال
42,000 توماننویسنده: امین فقیری
نشر: چشمه
توضیحات: داستانهای دهکدهی پرملال اگر چه از نظر موضوع با یکدیگر متفاوتند اما خواننده پس از مطالعه کتاب میتواند سیمای کلی روستاهای ایران را از نظر جامعهشناختی در ذهن تصویر کند. رابطهی مالک و رعیت و طرز تلقی هر کدام از مساله زمین . آب و برداشت محصول، خرافات، فرهنگ، دین باوری، مهاجرت، استثمار، سلف خرها و بانکها و آداب و رسوم، زیر بنای تمام داستانهاست. اکثر داستانهای این کتاب به زبانهای مختلف ترجمه شده است.
کلکسیونر
160,000 تومانکتاب «کلکسیونر» رمانی نوشته «جان فاولز» است که نخستین بار در سال 1963 وارد بازار نشر شد. «کلکسیونر»، داستان «فردریک کلگ» است: مردی غیرعادی و بهشدت تنها که به جمعآوری پروانهها علاقه دارد. او بهتازگی شیفتگی وسواسگونهای را به دختری دانشجو به نام «میراندا گری» پیدا کرده و همزمان با تحسین و ستودن دختر از راه دور، نقشهای را در ذهنش شکل میدهد که به او اجازه خواهد داد دختر را بهدست آورد ـ مانند یکی از پروانههایش. «فردریک» خانهای در مناطق حاشیهای میخرد، بههمراه ابزار و وسایلی که فکر میکند دختر به آنها نیاز خواهد داشت. «فردریک» متقاعد شده که اگر «میراندا» را برباید و او را پیش خودش نگه دارد، دختر بالاخره به او علاقه پیدا خواهد کرد.
ویکنت دو نیم شده
تماس بگیریدنویسنده: ایتالو کالوینو
مترجم: پرویز شهدی
نشر: چشمه
توضیحات: ویکنت مداردو برای جنگ با ترکها راهی میدان نبرد میشود، اما در آنجا زخم برمیدارد و پیکرش دو تکه میشود. هر نیمه توسط افراد مختلفی درمان شده و به زادگاه ویکنت بازگردانده میشوند. یکی از این نیمهها حاوی تمامی خوبیها و خیرهای \”ویکنت\” و دیگری حاوی همهی بدیها و شرارتهای اوست. این دو نیمه هر کدام با رویکرد شررسان و خیررسان ایجاد میکنند و در نهایت هر دو، زندگی مردم را به نوعی مختل میسازند.» در قسمتی از داستان میخوانیم: «کاش میشد هر چیز کاملی را به این شکل دو نیم کرد. کاش هر کسی میتوانست از این قالب تنگ و بیهودهاش بیرون بیاید. وقتی کامل بودم، همهچیز برایم طبیعی، درهم و برهم و احمقانه بود، مثل هوا؛ گمان میکردم همه چیز را میبینم، ولی جز پوسته سطحی آن، چیزی را نمیدیدم. اگر روزی نیمی از خودت شدی، که امیدوارم اینطور بشود، چون بچه هستی، چیزهایی را درک خواهی کرد که فراتر از هوشمندی مغزهایی کامل است. تو نیمی از خودت و دنیا را از دست خواهی داد، ولی نیمه دیگرت هزاران بار ژرفنگرتر و ارزشمندتر خواهد شد. تو هم آرزو خواهی کرد همه چیز مثل خودت دو نیم و لت و پار باشد، چون زیبایی، خرد و عدالت فقط در چیزی وجود دارد که قطعه قطعه شده است.
سندباد در سفر مرگ
42,000 توماننویسنده: احمد شاملو
نشر: چشمه
توضیحات: سندباد در سفر مرگ به نظر من برای انسان کامیابی میسر نیست. انسان هنگامی میتواند کامیاب شود که مطلقا آزاد باشد، اما آزادی نه به صورت مطلق بلکه حتا به طور نسبی نیز نصیب انسان نمیشود و به عبارت دیگر خوشبختی به زندان انسان راه نمییابد. از آن گذشته، انسانی که در اسارت قوانین، در اسارت وجدان، در اسارت وظایف، در اسارت تعلقات، در اسارت مطامع و شهوات دیگران دست و پا میزند، لاجرم همه خلاقیتهای خود را از دست میدهد و پیشرفتهای ماشین را به حساب پیشرفتهای خود میگذارد حال آنکه وقتی خود او جز پیچ و مهرهای از ماشینها نیست از آزادی چهگونه میتواند سود بجوید؟
مرگ و چند داستان دیگر
تماس بگیریدنویسنده: رومن گاری
مترجم: سمیه نوروزی
نشر: چشمه
توضیحات:
کوتوله با تکان مختصر سرش به دکتر سلام کرد، سیگار خاموشش را جوید و جوری بدعنق رو به روش را نگاه کرد که انگار جادوش کرده اند. دکتر رد نگاهش را گرفت و خیلی زود مجبور شد خودش را جمع و جور کند؛ تا هم معلوم نشود جا خورده و هم بتواند این حالت آرام و ساختگی اش را که مردم از آدمی در شغل او توقع دارند، از دست ندهد. یک موجود عجیب و غریب نشسته بود روی زمین، نزدیک بخاری روشن، چسبیده به دیواره کاراوان. انگار با کله اش سقف را نگه داشته بود، درست مثل مجسمه هایی که کتیبه روی سرشان چسبانده اند. غولی بود برای خودش. دکتر حساب کرد دست کم دو متری از کفل ها راه هست تا ریشه های موها که سرخ براق بود. اما بهتر دید درباره درازی پاها، که تا شده و زانوهایی که کم مانده بود برسد به چانه طرف، فکر نکند
این بازی کی تمام میشود
14,000 توماننویسنده: آیت دولتشاه
نشر: چشمه
توضیحات:افسانه روی مبل كنار تلویزیون نشسته و من روی زمین ولو شدهام و پاهام را روی عسلی انداختهام. همچنان كه با یك چشم بسته دارم به فیثاغورس نگاه میكنم و به سیگار پك میزنم، میگویم:«همیشه دوست داشتم یك معشوقه مرده داشته باشم و هر هفته دور از چشم خانوادهش، یواشكی برم سر قبرش و براش گل ببرم.»