ماجرای ناپدید شدن ونکاراکول
تماس بگیرید
نویسنده: گیوم موسو
مترجم: آریا نوری
نشر: البرز
توضیحات: گیوم موسو در کتاب ماجرای ناپدیدشدن ونکاراکول به خوبی توانسته است یک تریلر نفسگیر و جنایی را خلق کند که تا آخرین لحظه خواننده خود را میخکوب نگه دارد.
دربارۀ کتاب ماجرای ناپدیدشدن ونکاراکول :
زمستان ۱۹۹۲
ونکا راکول دختری نوزدهساله، جذاب و بینهایت زیبا، در دبیرستان سناگزوپری تحصیل میکند.
او در یک شب سرد زمستانی، درحالیکه پرنده در خوابگاهشان پر نمیزد، همراه الکسیس کلمان، معلم جوان فلسفه، از خوابگاه گریخت. چندوقتی میشد که ایشان باهم رابطهای مخفیانه برقرار کرده بودند. ونکا هم برای تحقق بخشیدن به عشق خود، از خوابگاه گریخت.
دیگر هیچکس او را ندید…
بهار ۲۰۱۷
فانی، توما و ماکسیم که در دوران دبیرستان، دوستانی بسیار صمیمی و نیز بهترین دوستان ونکا بودهاند، خیلیوقت است که دیگر از هم خبری ندارند. ایشان، در جریان مراسمی که دانشآموزان سابق مدرسه را گرد هم آورده، یکدیگر را ملاقات میکنند.
بیستوپنج سال پیشتر، در شرایطی وحشتناک، آنها مرتکب قتل شدهاند و جسد را در دیوار سالن ژیمناستیک مدرسه دفن کردهاند.
سالنی که حالا قرار است خراب شده و به بنایی جدید تبدیل شود.
حالا دیگر همهچیز دستبهدست هم داده تا حقیقت برملا شود.
حقیقتی تلخ و بسیار دردناک که زندگی خیلیها را از بین خواهد برد..
قسمتی از کتاب :
سرانجام، پساز آنکه کمی با خودم کلنجار رفتم، شماره را گرفتم. او هم وقتی گوشی را برداشت، تقریباً بلافاصله گفت:
«توما مقاله رو خوندی؟ »
«دقیقاً به همین خاطره که دارم بهت زنگ میزنم. »
«معنیش رو درک میکنی؟ »
صدایش رگههایی آشنا در خود داشت، ولی نه مثل گذشته. صدای او حالا بهواسطۀ شرایط، ترس و اضطراب، تغییر کرده بود.
بله مقاله را خوانده بودم و بهخوبی میدانستم میتواند چه معنایی داشته باشد.
میدانستم که زندگی ما، به شکلی که تا آن روز داشت، قرار بود برای همیشه تغییر کند. میدانستم که قرار است مابقی زندگیمان را پشت میلههای زندان سپری کنیم.