اسطوره های آزتکی و مایایی
145,000 تومان
نویسنده: کارل توب
مترجم: عباس مخبر
نشر: مرکز
توضیحات: تمدن آزتکها، مجموعهای از خدایان اساطیری گوناگون در یک سیستم مذهبی چند خدایی را در بر میگیرد که توسط آنان به رسمیت شناخته شدهاند، و مشتمل بر تعداد زیادی (بیش از یکصد مورد)، ایزد و ایزدبانو میباشند. افزون بر این، بر اساس باورهای دینی و عقاید آزتکها، اساطیر این قوم را میتوان دربرگیرنده تعدادی از موجودات خارقالعاده و فوق بشری نیز، تلقی کرد.
آزتکها که به نامهای مختلفی چون: تنوچکا مکزیکا، کُلهوا مکزیکا و… نامیده شدهاند، قدرتمندترین سرخپوستان مکزیک در عصر تاریخی بودند. بنا به روایات اساطیری، این قوم بدنبال ایزد خویش، اویتسیلوپوچتلی، که کاهنی در جلوی آنان مجسمه او را حمل میکرد و با آنان صحبت میداشت، از آزتلان، که سرزمینی افسانهای به نظر میرسد، آمدهاند.
به روایت اسطورهها، باید روزی توقف میکردند که چشمشان به عقابی میافتاد که روی درخت نوپال (کاکتوس انجیری)، که میوه سرخ رنگش به سان قلب انسان است، نشسته و مشغول از هم دریدن و خوردن ماری باشد؛ این نشانهای برای آنها بود. آنان این منظره [یا این نشانه] را، در جایی که معبد اعظم خویش را برپا داشتند، در تنوچتیتلان [که بعدها تبدیل به پایتخت آزتک شد]، مشاهده کردند، [پس گفتند]:
بگذارید در جایی که نوپال هست، زاویه کوچکی بسازیم تا ایزد ما، عاقبت به آرامش دست یابد.
فرانسیسکو کلاویجرو که در سده هیجدهم در وراکروس متولد شده، نوشته است که آزتکها از جایی در منتهیالیه شمال رودخانه کلرادو آمدند، و مهاجرت آنها، به سبب آواز پرندهای بود، که بر فراز درختی نشسته و میخواند: «تی وی!»، این واژه، واژهای بود که به زبان آزتکی، مفهوم «بیا برویم» داشت. پس آنان به راه افتادند و به دنبال مجسمه اویتسوپوچتلی، ایزد جنگ و خورشید رفتند.
خاستگاه و تاریخچه
خاستگاه و چگونگی نشو و نمای دولت و تمدن آزتک، در دین آزتک [و اسطورههای آزتکی]، عمیقاً بازتاب یافته است. آزتکها برای مشروعیت بخشیدن به حاکمبت خود، باورها و شمایلنگاری مردمان پیشین را، کاملاً به کار گرفتند؛ بعنوان مثال، محوطه تولا، یعنی پایتخت افسانهای تولتکها، اهمیتی ویژه یافت، و بعضی از خدایان اساطیری آزتک را، میتوان در تولا، و حتی پیشتر از آن، در تئوتی اوآکان، دنبال کرد.
آزتکها، اعمال مذهبی معاصران خود را نیز در این باورها گنجانیدند؛ از جمله آداب و رسوم مردم پوئبلا، خلیج کوست، هواستک، و میشتکهای اوآهاکا. این پذیرش آگاهانه آداب و رسوم بیگانگان، پیروزی آنها را تکمیل و تحکیم کرد و برایشان وحدت فرهنگی به ارمغان آورد.
وجه اشتراک با اساطیر مایا
ناحیهای که آزتک و مایای باستانی را تشکیل میداد، و در حال حاضر عموماً آمریکای میانی [یا آمریکای مرکزی] نامیده میشود، نواحی جنوبی و شرقی مکزیک، سرتاسر گواتمالا، بلایز و السالوادر، هندوراس غربی و جنوبی و سمت اقیانوس آرام، را در بر میگیرد. آمریکای مرکزی تا شبه جزیره نیکویا در کاستاریکا را شامل میشد.
مردمان آمریکای میانی در عصر باستان، یک سلسله خصوصیات فرهنگی مشترک داشتند: تقویمهای ۲۶۰ و ۳۶۵ روزه که یک دوره حدوداً ۵۲ ساله را ثبت میکرد، نوشتههای هیروگلیف مانند، کتابهای تا شونده و سالنهای توپ بازی با فضاهای دایره شکل در وسط، از جمله این مشترکات بود. گر چه مردمان این ناحیه، فرهنگ و زبان متمایزی داشتند، اما طی هزاران سال زندگی در کتار یکدیگر و از رهگذر مهاجرت، داد و ستد، فتوحات و زیارت، تماسهای گستردهای با یکدیگر داشتند. از این رو شگفت نیست که اسطورههای آزتک، مایا و سایر اقوام آمریکای میانی دوران باستان، مضمونهای مشترک متعددی با یکدیگر دارند.
اسطورههای آمریکای میانی، صرفاً گزارشهایی مقدس از منشاء جهان نیستند، بلکه حاوی درسهایی عمیق درباره رفتار مناسب اند. از جمله خصلتهایی که به کرات به مثابه عامل ویرانی یا شکست ذکر شدهاند، تکبّر و آزمندی است.
در اساطیر آزتک، آنکه سرانجام به خورشید تبدیل میشود، تکوسیس تکاتل مغرور و ثروتمند نیست، بلکه ناناواتسین فقیر و شجاع است. در پوپول ووه، قهرمانان دوقلو، پرنده هیولایی به نام ووکوب کاکیش را، تنها به این دلیل میکشند که، بیش از حدّ مغرور و لافزن بوده است.
تکبر و حرص و آز، یکی از نقطه ضعفهای عمومی صاحب منصبان است و بخش اعظم روایتهای اسطورهای برجای مانده از آزتکها، حاوی الگوهایی برای سیر و سلوک پادشاهان است.
اما اسطورههای آزتک و مایا، به مسائل گسترده تر و عمیقتری، از قبیل معنای هستی انسان نیز میپردازند. به نوشته پوپول ووه، خدایان، نژاد کنونی بشر، یعنی مردمان ذرت را خلق میکنند، تا از طریق نیایش و قربانی دادن، خدایان را تغذیه کنند.