تمدن و تجدد
تماس بگیرید
نویسنده:جمشید بهنام، رامین جهان بگلو
نشر: مرکز
توضیحات: سال هایی که عمویم با پدرم در مدرسه ی فاضل خان درس می خواندند،از مزینان دو رختخواب برایشان فرستاده بودند.سال بعد،تابستان که به ده باز می گردند و برای اولین بار رختخواب ها را باز می کنند ،می بینند رطوبت هر دو را پوسانده و موریانه هر دو را جویده است.سال های پیش ،ادیب بزرگ با یک لا پالتو کهنه ی شبه سربازی در حجره ی مرطوب و تاریک مدرسه ی نواب درس می داد و امروز دانشگاه های مدرن مجهز به شوفاژ سانترال و استادان مدیست مجهز به یقه های سپید و کت و شلوار های فاستونی نفیس بافت لانکشایر و…آنوقت استادانمان گل گاوزبان و سنبله طیب دم می کردندو می خوردند و امروز اساتید اگر آپرتیفشان سه ستاره ی اروپایی نباشد ذاءقه شان قبول نمی کند.
و آن روز تمام زندگی ادیب به ده تومان نمی رسید…
وآن روز استاد پس از سی چهل سال تدریس فلسفه و اصول و ادبیات و فقه و عرفان …هیچ ترقی و تکاملی در او پدیدار نمی گشت و امروز درست مانند آلوبخارا که نم می کنند یا سرکه که می اندازند استادیار ،خود به خود پس از چهار سال تبدیل به نوع اصلح ،دانشیار و دانشیار پس از پنج بهار ،تبدیل به نوع اعلی ،استاد می شود و این تبدیل انواع نه کار تنازع بقا و انتخاب اصلح ،بل که حیله ی روزگار است و دیروز تبدیل و تغییر و انقلاب و جهش و کمال و ارتقاء در درون اساتید،در دل ها و دماغ ها رخ می داد و امروز در لای پوشه کارگزینی داخل صندوق حسابداری .آن هم نه به نیروی نبوغ یا الهام و یا ضربه ی ناگهانی زندگی و یا تازیانه ی سخنی و شراره ی عشقی و یا دیدار شمس تبریزی .بل که به وسیله ی حرکت و ضعی و انتقالی زمین و گردش افلاک . و این است فرق میان تمدن و تجدد،که نمی دانم چرا نمی دانند.