از پائولو کوئیلو متنفرم!
تماس بگیرید
نویسنده: حمیدرضا امیدی سرور
نشر: آموت
توضیحات:
شخصیت اصلی این رمان جوانی با نام «رضا» است. او شخصیتی منفی نگر دارد و نویسنده ای ناموفق است. رضا در جریان ماجرایی عاشقانه با آدم ها و موقعیت های جدید مواجه می شود و توصیف شکل گیری این موقعیت ها، بخش محوری روایت این داستان را پیش برده است.
این رمان با زبانی بسیار ساده و در بسیاری قسمت ها با لحنی محاوره ای نوشته شده و در آن اغلب با واگویه های درونی قهرمان اصلی داستان مواجهیم. نویسنده این کتاب قبل از توجه به نظرگاه های فرم گرایانه سعی داشته تا در پشت ماجرایی عاشقانه به زندگی و ذهنیت اقشار متفاوتی از جامعه نظر بدوزد؛ اقشاری که هر کدام براساس اختصاصات زندگی آن قشر و یا طبقه خاص، مطالباتی متفاوتی از جامعه خود دارند.
در بخشی از داستان این کتاب آمده است: «اما غزل رمان کیمیاگر را خوانده و بسیار هم تحت تاثیر قرار گرفته بود؛ او باور داشت در دوره ای که به لحاظ روحی بسیار آشفته و شکننده بود، به کمک این کتاب توانسته مشکلات خود را حل کند. در آن لحظه اصلا فکر نکردم که «ابله جان وقتی کسی در اولین برخورد نظر تورو درباره چیزی می پرسه، یعنی این که به اون چیز خیلی علاقه داره و براش مهمه…»