مساحت احساس؛ سهراب سپهری و هنر عرفانی در جهان معاصر
تماس بگیرید
نویسنده: مهدی رفیع
نشر: نی
توضیحات: آشنایی زدایی از سهراب سپهری «مساحت احساس» با عنوان فرعی «سهراب سپهری و هنر عرفانی در جهان معاصر»، کتابی است از مهدی رفیع که از طرف نشر نی منتشر شده است. در این کتاب از منظری فلسفی به هنر و اندیشه سهراب سپهری پرداخته شده است و به گره خوردگی آثار او با مسائل فلسفی و هستی شناختی زمان ما. نویسنده در بخشی از مقدمه کتاب، درباره شیوه فصل بندی آن و رویکردش به سپهری می نویسد: «ترتیب فصول کتاب حاضر به نحوی است که خواننده می تواند از هرکدام از فصل ها که بخواهد به متن وارد شود. فصول بر اساس پیوندی درونی و تودرتو با یکدیگر تدوین شده اند و «ظاهرا» با هم ربط رویه ای ندارند، اما بر اساس مفاهیم و مباحث اصلی متن، به جای «بازنمایی»، منطقی دیگر را برای «هم نشست» برمی گزینند و هم چون «قنات»، رشته ای از «حرکت های زیرزمینی» را می گسترند. معماری متن گاه از بافت «فرش ایرانی» ملهم است و گاه از معماری اسلامی و «کوچه های باریک گشوده بر منظره های وسیع»،؛کوچه هایی که در یکدیگر می پیچند و ترسیم گر لحظه های مکاشفه اند. در نهایت شاید متن بیش از «آن چه می گوید»، در «آن چه نمی گوید» یا در «خلوت» خود «حضور» دارد، تا بخش اندکی از حیات باطنی یک هنرمند را در ابعاد بی شمارش ترسیم کند. از این جهت کار این نوشتار به جای «آشنایی با سهراب سپهری»، گونه ای «آشنایی زدایی» از او است و «هنر – اندیشه» سپهری را در آزمون/خوانشی نظری و عملی در بطن رویدادهای «جهان معاصر» قرار می دهد تا از «تصویر رسانه ای شده و ساده انگارانه»ای عادت زدایی کند که سال هاست حول سپهری کشیده شده است». کتاب «مساحت احساس» شامل پنج فصل است. عنوان فصل های کتاب عبارتند از: «دوره بندی نقاشی های سهراب سپهری از منظری فلسفی»، «فراسوی بازنمایی و امر عینی: تاریخ نوین نقاشی شرق»، «اطاقِ آبی هنر- اندیشه سهراب سپهری: زیست بوم شناسی عرفانی در هنر معاصر»، «آهنگ رنگ: به سوی یک نقاشی- موسیقی و آمیختگی احساس ها»، «از نقاشی- شعر تا سینما – شعر: سهراب سپهری و فروغ فرخزاد». آنچه می خوانید سطرهایی است از فصل پنجم کتاب: «سهراب سپهری، فروغ فرخزاد و هوشنگ ایرانی در تاریخ شعر معاصر سه هنرمندی هستند که از هنرهای دیگر در پیوند با شعر بهره گرفتند و به ترتیب نقاشی- شعر، سینما- شعر و موسیقی- شعر را در هنر معاصر ایران پایه گذاری کردند. در اشعار سپهری و به طور خاص از «صدای پای آب» به بعد، تصاویر نقاشانه، حرکت های عمودی شعر را با کنار هم نشینی شان به شکلی شگفت می سازند. هنر نقاشی برای شعر سپهری به تدریج به شیوه ای از پیشبرد و راهبرد متنی بدل می شود… مسئله رابطه میان هنرها تنها ادغام دو یا چند هنر نیست، بلکه تداخل وجودی کارکردها و رویکردهاست. نحوه ساخت- بیانِ هنری- شعری سپهری کارکردی نقاشانه از تصاویر کلمات و سطور را آشکار می کند، در حقیقت او با شعر نقاشی می کند: تصویری کنار تصویری دیگر و این عملکرد، نقاشی- شعر یا تصویر- کلمه را می سازد. اما تصاویر سپهری تنها با نگاه شاعر یا در بطن روایت او به حرکت در می آیند».