تاکسی نوشت

15,000 تومان

نویسنده: ناصر غیاثی
نشر: حوض نقره
توضیحات: هوا گرم شده مثلاًً، دو درجه زیر صفردیروز رسیده به پنج درجه بالای صفر امروز. باران است که می‌بارد و پاک می‌کند رد برف دیروز را. دو‌شنبه است. اول هفته و طبق معمول قحطی گرمای جان‌بخش مسافر. تازه یکی را در ایستگاه راه‌آهن پیاده کرده‌ام که برود پی زندگی‌اش، به سفر برود، برود از این شهر شلوغ، برود به یک جای خلوت و آرام، درون خانه‌ای، کنار رودی یا بگیر بالای کوهی، در سکوت مطلق. پشت چراغ قرمز ترمزدستی را می‌کشم. پاها را شل می‌کنم. دست را می‌گذارم روی فرمان و سر را کف دست. به انعکاس نور چراغ ماشین‌ها و تابلوهای رنگین فروشگاه‌ها بر آب‌های جاری در خیابان نگاه می‌کنم، به آب باریکه‌ای که از کنار خیابان می‌گذرد، به گذر عمر، به آرزوها.

نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “تاکسی نوشت”