مربای شیرین
تماس بگیرید
اطلاعات کتاب
نویسنده:هوشنگ مرادی کرمانی
انتشارات:معین
سال انتشار:1395
کد شابک:9789645643322
درباره کتاب
آقای مدیرعامل شیشه مربا را گرفته بود سر دستش، ایستاده بود و حرف میزد.
_ عجیب! عجیب! حیرتانگیز! عجیب است همکاران. دو ماه است که ما کتاب هامان را اینگونه ناقص به بازار میدهیم هیچکس صدایش درنیامده. هیچکس فکر نکرده که چرا درِ شیشه مرباها باز نمیشود. هیچکس فکر نکرده ایراد از کارخانه و بستهبندی است. وقتی مصرفکننده مظلوم و بیچاره دیده درِ شیشه مربا باز نمیشود اولین چیزی که به نظرش رسیده این بوده که بگیردش زیر آب گرم، زیر شیر سماور، و هی زور بزند. همین که دیده از زور زدن نتیجهای حاصل نمیشود. پاپیاش نشده، خیلی که سمج و خسیس بوده و دلش برای پولش سوخته با میخ و سیخ و سرِ کارد افتاده به جانش، زده دست و بالش را زخم کرده. یا نوک کارد شکسته و پریده رفته تو چشمش و کور شده. چه مردم خوب و نازنینی داریم ما. اما، اما متاسفانه حتی، حتی یکبار هم به ذهنش نرسیده که مشکل از بستهبندی ماست. نهتنها مسئول فنی و بستهبندی کارخانه در کارش بیدقتی کرده و تقصیر دارد، بلکه همه ما مقصریم. از من مدیر کارخانه گرفته تا آقای اسماعیلی نگهبان کارخانه. آقایان شوخی نیست. اگر مسئولین دولتی بو ببرند که چنین اتفاقی در کارخانه ما افتاده بی برو و برگرد درِ اینجا را میبندند. آنوقت اینهمه کارگر و مهندس و کارمند بیکار میشوند. آن همه سرمایه از بین میرود. از همه اینها مهمتر مخارجی که بابت تبلیغات محصولمان کردهایم باد هوا میشود. اطمینان مردم از مربای شیرین شبدر سلب میشود.