نمایش 81–160 از 274 نتیجه

نمایش 40 60 80

ناگفته‌ها

تماس بگیرید

نویسنده:بهاره حسنی
نشر: شقایق
توضیحات: با تکان هواپیما از خواب پریدم و کتاب از روی پاهایم سر خورد و
کف هواپیما افتاد. خم شدم تا آن را بردارم. ولی کسی که کنار من
نشسته بود سریعتر از من خم شد و کتاب را که تقریبا زیر پای خودش
افتاده بود، برداشت و به دستم داد. سرم را بلند کردم و با لبخند، از
چهرهی جوان و خنده رویش تشکر کردم. وقتی که سوار شده بودم
هنوز صندلی کناریام خالی بود. تقریبا اولین مسافری بودم که سوار
شده بود و خسته و خواب آلود، همان لحظات اول خوابم برده بود و
متوجه نشده بودم که چه زمانی صندلی کناریام پر شده است.
متشکرم!
کتاب را جلوی چشمانش گرفت و جلدش را نگاه کرد و با لبخند و به
فارسی غلیظ و با لهجهایی گفت:
بیتو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم!
پرواز با » خندهام را فرو خوردم و دستم را برای گرفتن کتاب
فریدون مشیری دراز کردم. کتاب را کف دستم گذاشت و « خورشید
دست دیگرش را به طرفم دراز کرد. کتاب را روی زانوانم گذاشتم و با
او دست دادم.

پشت ابرهای سیاه

58,000 تومان

نویسنده:دل آرا دشت بهشت
نشر: شقایق
توضیحات: با مرگ هدایت رمضانی و نابود شدن ثروتش ضربه‌ی بدی به تنها فرزندش غزاله وارد میشه، آقای شیخی (دوست هدایت) به عنوان حامی وارد زندگی غزاله میشه و همه ی سعی اش رو می کنه که فکر این دختر رو از کینه ای که نسبت به رییس پدرش، یعنی کیانمهر عابدی داره دور کنه، تا حدی هم موفق میشه، با وادار کردن غزاله به ادامه تحصیل و حتی سر کار بردنش؛ اما با پیدا شدن دوباره‌ی کیانمهر تمام خاطرات بد غزاله زنده میشن.

سنگ، کاغذ، قیچی

260,000 تومان

نویسنده: رویا رستمی
نشر: شقایق
توضیحات: با دیدنش دستپاچه از صندلی پایین آمد اما روسریش گیر کرد به شکستگیه کوچک لبه­ی صندلی و قبل از اینکه به خودش بیاید روسریش کمی جابجا شد. می­شود یک زن زیبا نباشد؟ مثلا موهایش گوجه­ای بالای سرش باشد به جای این گیس بلند. صورتش رنگ نگیرد به جای این دانه اناری شدن خوشرنگ گونه­هایش! آرام باشد و بی­خیال به جای این دستپاچگی دوست داشتنی؟ پس چرا بعضی از زن­ها این همه خود به خود زیبا می­شوند؟ جل­الخالق، خدا هم شوخیش گرفته بود

روزهای التهاب

38,500 تومان

نویسنده: طاهره ناخدا زاده
نشر: شقایق
توضیحات: از مهر شناور در صدایش برای لحظه­ای احساس غوطه­ور شدن در ابرها را داشتم. رفتارش به دور از هرگونه ریا و تظاهر بود و محبت و نگرانی­اش واقعی و از اعماق دل به نظر می­رسید. عطر یاسی که در فضا موج می­زد، به سمفونی آرامشی که از حضورش بر قلبم می­نشست، می­افزود. نگاه مخملی و پر از نوازشش مرا به گفتن ترغیب می­کرد، گفتن حقیقای که تا به حال درمورد آن با هیچ­ کس حرف نزده بودم. با این اطمینان که او تنها کسی است که می­تواند هم­رازی باشد

یاغی

210,000 تومان

نویسنده:زهرا قاسم زاده
نشر: شقایق
توضیحات:و من ! پر بودم از حسرت داشتن مردی که دلش با دیگری بود…! و آن مرد شاید از آن مردهایی نیست که بپسندی! از آن مردهایی نیست که اخلاقش زبان‌زد باشد! ناز بکشد…بخندد…بخنداند و با دوستت دارم‌ها گفتنش هر روز شاخه گلی از رز سرخ تقدیم کند! او اما از آن دسته معدود مردهایی است که وقتی نمی‌بینی‌اش…انگار چیز بزرگی گم کرده‌ای…چیزی به حجم تمام دوستت‌دارم‌های گفته شده از دهان تمام مردان مورد پسند! چیزی قدر دوست داشتن‌هایت که با هیچ‌کس…هیچ احدی دیگر تکرار نمی‌شود! درست عین مرد من. درست عین یاغی من!

سایه‌های فریب

تماس بگیرید

نویسنده:سهیلا بامیان
نشر: شقایق
توضیحات: برای صدمین بار دست بر چهره کشید تا رد اشک‌های بی‌امانش را که بی‌وقفه جاری بود پاک کند. کنترلی روی این قطرات غلتان نداشت. فقط فکر کردن به ترک این خانه و ندیدن او کافی بود تا اشک‌هایش را روان سازد. در بد مخمصه‌ای اسیر شده بود. اگر در شرایط و با عنوانی دیگر با او آشنا شده بود جای امیدواری باقی می‌ماند اما حالا راهی جز رفتن نداشت.

معجزه

تماس بگیرید

نویسنده: طاهره حسن پور زعفرانی
نشر: شقایق
توضیحات: به چشمانش خیره شد، سخت‌ترین لحظه زندگی‌اش بود! از همان لحظه اول که نگاه او را تجربه کرده بود تمام روح و روانش به هم ریخته بود و نمی‌دانست دلتنگ چیست. اما وقتی در چشمان او خیره می‌شد گویی تمام دلشورهایش تبدیل به هیجان و احساس غریبی می‌شد که او را تا اوج آسمان‌ها می‌برد.

وسوسه

95,000 تومان

نویسنده: زهره کلهر
نشر:شقایق
توضیحات: دلش پرپر می زد که اعترافی شیرین از او بگیرد و همان دم جلوی پایش جان دهد ولی انگار هنوز با او سر جنگ داشت و ناامیدش می کرد. دستهایش را از هم باز کرد و سرش را رو به آسمان بالا گرفت.حالاغ هر دویشان خیس شده بودند. بی خبر از ضربان تند و دیوانه وار قلب او،ناگهان فریاد زد و یکریز و بی وقفه خدا را صدا زد و این دقیقا همان نقطه پایان بود.

می‌نویسم زن بخوان عشق

38,500 تومان

نویسنده: مژده قزلباش
نشر: شقایق
توضیحات: نو از دو دوست…
روایتی از زشت و زیبا… و
حکایتی خواندنی از دردها و دلبستگی ها…

از من بگذر

46,500 تومان

نویسنده: هانیه حدادی
نشر: شقایق
توضیحات:من معنی واقعی عشق رو فهمیدم، وقتی می‌گم دوستت دارم، دروغ نیست. وقتی می‌گم عاشقتم، تملق نمی‌گم. من می‌ترسم عزیزم می‌ترسم از روزی که یه مرتبه به خودم بیام و ببینم…نباشی! من هم عشق تو رو باور کردم که دیگه همه حرف‌ها به نظرم بی‌ارزش می‌یاد. کجا برم بدون تو؟ فقط روزی از توجدا می‌شم که خدا برام رقم زده باشه. اگر زندگی بازی‌های بیش‌تر و سخت‌تری هم با من داشته باشه، باز هم عاشقت هم می‌مونم باور کن…

جرم عاشقی

45,000 تومان

نویسنده: الهه محمدی
نشر: شقایق
توضیحات: فکر می‌کردم التهاب نگاهت، موج‌های قرار دریاست. آخه مردی چون تو عاشق دختری گریخته مثل من؟ اما انگار واقعیت داشت! می‌دیدم…احساس نگاهت رو می‌فهمیدم و درک می‌کردم اما نمی‌خواستم باور کنم. حضور تو آرومم می‌کرد، حرفات برام دلپذیر و شنیدنی بود و حس به وجودم هدیه می‌کرد که وصف نشدنی است… تمام آن لحظات را می‌دیدم اما نخواستم باور کنم. مثل حالا که نمی‌خوام برم اما مجبورم!

کابوس یک رویا

36,500 تومان

نویسنده:آتنا طلا پور
نشر: شقایق
توضیحات: عاشقی را باید از پیچک‌های نیلوفر یاد گرفت که سر در آغوش هم رشد می‌کنند و بالا می‌روند، آن‌قدر که از حرارت آفتاب خشک شوند و از آن‌ها جز ردی روی دیوار باقی نمی‌ماند. باید چشم‌ها را باز کرد، باید از خواب و خیال رهید، به قول سهراب: چشم‌ها را باید شست، جور دیگر باید دید

هلما

24,500 تومان

نویسنده:مریم دالایی
نشر: شقایق
توضیحات:هنوز هم وقتی پلک‌هایم را روی هم می‌گذارم تصویر چشم‌های تو پشت آن‌ها می‌نشیند و من به آن شب به خیر می‌گویم!به آن چشم‌ها که مال من بود، به آن چشم‌ها که دنیای من، باور من، روشنی دنیام بود، اما رفت، رفت و آرزوی این‌که باز هم صبحی دیگر وقتی پلکهایم را باز می‌کنم او را ببینم در وجودم کم رنگ شده…دلم برای دیدن چشم‌هایت…برای لحظه‌هایی که به چشم‌هایم خیره می‌شدی و آواز می‌خواندی و من با ولع نفسهای گرمت را می‌بلعیدم، تنگ شده…

رویای پراکنده در باد

120,000 تومان

نویسنده: طاهره پور رحمتی
نشر: شقایق
توضیحات: کاش تکلیفم را با دلم روشن می‌کردم. دلی که بی‌صدا فریاد می‌کشید دوستش داره اما من به خاطر شرایطی که اسیرش بودم ترجیح می‌دادم آن را نبینم.

درسا

46,500 تومان

نویسنده:مریم شهسواری
نشر: شقایق
توضیحات:می‌توان آیا به دل دستور داد؟ می‌توان آیا به دریا حکم کرد؟ که دلت را یادی از ساحل مباد؟ اشک ریزان با هم همنوا شدند! آن که دستور زبان عشق را بی‌گزاره در نهاد ما نهاد خوب می‌دانست تیغ تیز را در کف مستی نمی‌بایست داد.

آتاناز

50,000 تومان

نویسنده: الهه محمدی
نشر: شقایق
توضیحات: دلش می‌خواست همان دم برخیزد و به عمارت، نزد او بارگردد خوب می‌دانست که طاقت دوری او را تا همین حد هم نداشته خوب دوام آورده بود، اما از این به بعدش دیگر محال بود. دلش برای آن چشم‌های روشن و آن وجود مهربان پر می‌کشد. حقش نبود که با او آن‌گونه رفتار کند. خواست از جا برخیزد که ناگهان صدایی آشنا او را بر جا میخکوب کرد.

مجنون لیلی

46,500 تومان

نویسنده: اعظم نیک سرشت
نشر: شقایق
توضیحات: .اما می‌دانست می‌رود و آخر هم رفت. مجبور شد، دلش اختیار دار شده بود و تاب مقاومت نداشت. رفت تا تمام آن نگاه عاشق و بی‌قرار را یک‌جا در چشم‌های او بریزد و آرام بگیرد. وقتی رسید نمی‌توانست به اطراف نگاه کند. جرات نمی‌رد. سرگردان با دلش در جدال بود.

با من از عشق بگو

110,000 تومان

نویسنده: فاطمه صابری کرمانی
نشر:شقایق
توضیحات: اونقدری دست روی دست می‌گذاری تا پرنده خوشبختی‌ات درست از بین دست‌هات بپره. این تجربه وحشتناک رو دوباره تکرار نکن. یادت رفته شب ازدواج نازنین با آیدین چقدر پشیمون بودی؟ پرنده‌ات رو روی بام دیگری می‌دیدی و هی خون دل می‌خوردی

رویای آبی

تماس بگیرید

نویسنده:نسرین سیفی
نشر: شقایق
توضیحات:مغناطیس وجود مغرور و مرموزش و جاذبه‌ای که در صورت زیبا اما بی‌تفاوتش با آن موهای جوگندمی وجود داشت، هر انسانی را به خود جذب می‌کرد. مثل یک تابلوی نقاشی بود. مثل اسب سرکش تابلوی پشت سر من، مغرور، بی‌تفاوت و جذاب.

فصل خوشه‌های طلا

70,000 تومان

نویسنده:مریم دالایی
نشر: شقایق
توضیحات:نمی دانست دچار چه احساسی بود که ته مایه ای از امید را در وجود خود می دید و با همان کورسو میان دنیای در هم تنیده ی آشفته حالی از جا برخاست و زندگی را انتخاب کرد. بازنده بود اما زنده هم بود پس باید زندگی می کرد. انتخابش برای شروعی دوباره اجازه نداد از پا بیفتد. سخت بود و جان فرسا اما با یک تصمیم معقولانه و با امید به آینده ای روشن میان روزگار سیاهی ها دوباره برخاست و لنگ لنگان در جاده ی زندگی به راه افتاد تا تکه های گمشده ی پازل زندگی بهم ریخته اش را کنار هم بچیند بلکه به جواب سؤالات ذهنش برسد. چندین بهار سبز و تابستان داغ گذشت.چندین فصل خوشه های طلایی را با حسرت پشت سر گذاشت و چندین زمستان سرد و یخ بندان را تجربه کرد، اما… اما هنوز بعد از سال ها میان کوچه پس کوچه های این پازل هزار تکه پرسه می زد و می گذشت.

تقابل

85,000 تومان

نویسنده: اعظم کلانتری
نشر: شقایق
توضیحات:درباره محصول

تقابل نوشته ی اعظم کلانتری (یاسی) است که توسط شقایق در سال 1398 و 688 صفحه به بازار عرضه شده است. این اثر از نظر موضوعی در دسته/های ذیل قرار میگیرد:

کتاب بزرگسال ادبیات و داستان رمان و داستان فارسی مدرن رمان و داستان بلند معاصر بعد از انقلاب
کتاب بزرگسال ادبیات و داستان رمان عاشقانه ایرانی

خیال ماندنت را دوست دارم

225,000 تومان

نویسنده:مائده فلاح
نشر: شقایق
توضیحات:دستی به پیشانی بلندش کشید تا چند تار موهای تاب خورده به سمتشان را کنار بزند. راست نشست. قبل از اینکه حرفی بزند، گفتم:
-اومدم امشب اینجا بمونم.
لبخند زد، اما من جان کندم تا بگویم. مثل آرام آرام سقوط کردن از یک ساختمان چند طبقه بود. هیجان و ترس را همزمان داشتم. ماندنم درست بود؟
از جایش بلند شد و به سمتم آمد. او نزدیک شد. سر تا پایم را از نظر گذراندو گفت:
-کار خوبی کردی که اومدی، شب‌ها هر وقت دلت خواست بیا خونه‌م. هیچ کس ندونه تو که می‌دونی من بر عکس روزا که ازت متنفرم، شبا عاشقتم.
چرا از گفتن این حرف‌ها نمی‌ترسید؟ خیلی از نقشه‌هایش را نقش بر آب کرده بودم. چرا نمی‌فهمید که این حرف های حقارت بار تاوان دارد. دستی به گونه‌ام زد و ادامه داد:
-دیدی بعضی گل‌ها فقط شب بو دارند؟ روزها که از کنارشون رد می‌شی انگار نه انگار همون گلن. ولی وای به حال شب، یه دفعه مستت می‌کنن، یه دفعه از خود بیخودت می‌کنن هرچه‌قدر هم ازشون دور می‌شی باز بوش دنبالت می‌آد.تو مثل همون گلا هستی، شب که می‌شه یهو مستم می‌کنی، یهو از خود بیخودم می‌کنی. هر جای خونه که می‌رم بوت دنبال منه.

پاییز سال بعد

80,000 تومان

نویسنده:سمیرا ایرتوند
نشر: شقایق
توضیحات: بین خیابان ها و میان مردم شهر گشتن حالم را خوب نمیکرد. اما فکرم را باز میکرد. این روزها که هوا رو به گرمی می رفت هنوز یک سوز سرد در زندگی ما وجود داشت. سوزی که یادگار پاییز بود. نمی دانم شاید مادرم راست می گفت! پاییز فصل نحسی بود وامسال تلخ و سردتر زاز همیشه، ردش به اردیبهشت هم رسیده بود.
و من وحشت داشتم که این رد تا پاییز سال بعد ادامه پیدا کند. آن وقت بود که دیگر امید، رفته رفته کمرنگ میشد و سوز پاییز رسیده از سرمای شدید یخ میزد.
اما من نمی گذاشتم پاییز سال های بعد برایم تکرار یخ زدگی باشند تا من هم مثل مادرم به زمین و زمان غر بزنم و با شکایت از پاییز، زندگی یکنواختم را ادامه بدهم.
پاییز برای من سمفونی خش خش برگ ها و بازی رنگ هاست. من در پاییز عاشق شدم و با پاییز سال بعد و بعدتر عاشقی را قشنگ تر از سال قبل معنا میکنم.زیر لب زمزمه کردم: من نمی ذارم

کابوس ناتمام

تماس بگیرید

نویسنده: ثنا نصیری
نشر: شقایق
توضیحات:خیره به لباس تنش در آینه، چند قدم به عقب برداشت و لبه‌ی تخت نشست.نمی‌خواست به او فكر كند؛ اما لباسش را دوست داشت.نمی خواست به خاطرات گذشته فكر كند؛ اما گردنبند همان غریبه روی سینه‌اش سنگینی می كرد. نمی‌خواست جایی كه او نفس كشیده، راه رفته، خوابیده،حتی خندیده و آن چال گونه‌اش را به رخ زمین و زمان كشیده بماند؛ اما این اتاق از همان چند دقیقه‌ی پیش، شده بود جزیی از گذشته و آینده اش.
حریف دلش كه نمی توانست بشود، می توانست؟ اصلا چه شد كه همه چیز خراب شد؟ جوابی نداشت. سال‌ها بود كه این سوال را از خودش می پرسید و بی‌جواب می‌ماند.
خندید و اشك روی گونه‌هایش لغزید. خودش را به آغوش كشید.آرام و قرار نداشت.سریع از روی تخت بلند شد. با صدای لرزانی گفت:بمیر…! داری به كی فكر می كنی ؟دیونه شدی؟لعنتی اون…

چهل سالگی‌

52,000 تومان

نویسنده: صفورا لواسانی
نشر: شقایق
توضیحات:به سمت ماشین رفتم،خواستم در جلو را برایش باز کنم ولی خودداری کردم. دزدگیر را زدم خودش در جلو را باز کرد و منتظر شد تا من سوار شوم. با سر اشاره کردم که سوار شود و بعد در صندلی جا گرفت. در پوست خود نمی گنجیدم، این اولین بار بود که او را در کنار خود می دیدم، چه شیرین بود احساس با او بدن. سعی می کردم خودم را بی تفاوت نشان بدهم اما خودم هم می فهمیدم که خیلی موفق نیستم انگار او را در آن حالت می کاویدم از این زاویه هم دیدنش برایم جذابیت داشت و بی اختیار به سمتش برمیگشتم و نگاهش میکردم، می فهمیدم که کمی معذب است چون اصلا حرف نمی زد و دائم از پشت شیشه بیرون را تماشا میکرد، سعی میکردم آهسته برانم تا هم برای او زمان بخرم هم خودم بیشتر در آن حالت داشته باشمش.

نغمه

تماس بگیرید

نویسنده: نسرین سیفی
نشر: شقایق
توضیحات: دلم او را می‌خواهد، زیاد هم می‌خواهد و مدام سرزنشم می‌کند. دلم می‌خواهد گوشی‌ام را بردارم، شماره‌اش را بگیرم و به او التماس کنم که تنهایم نگذارد. از خود می‌پرسم: همه دوست داشتن ما دونفر همین‌قدر بود؟ و می‌دانم همین‌قدر بود.

دلداده

تماس بگیرید

نویسنده: رزانا خوشبخت
نشر: شقایق
توضیحات: ندارد

نازنین

46,500 تومان

نویسنده: نیلوفر‌پور عباسی
نشر: شقایق
توضیحات:سال‌ها سعی کردم ولی هیچ‌وقت نشد، روز به روز فاصله بیش‌تر شد، گاهی وقتا دلمو تو پتو قایم می‌کردم که یخ نزنه، مگه زندگی فقط نون و آب و لباس و سرپناهه؟ همیشه دنبال یه دست گرم بودم که نوازشم کنه. دنبال یه لبخند می‌گشتم که رنگ محبت داشته باشه، یه رنگ ولو کم‌رنگ، یه کلمه دل خشک کنک، اینا چیزایی بود که گم کرده بودم و هیچ‌وقت پیداشون نکردم. دیگه‌ام دنبالشو نمی‌گردم

رایکا

44,500 تومان

نویسنده:فهیمه سلیمانی
نشر: شقایق
توضیحات:رایکا عنوان کتابی است از فهیمه سلیمانی که توسط انتشارات شقایق در سال 1394به چاپ رسیده است. موضوع اصلی این کتاب داستان های فارسی است. نیز در بازار کتاب موجود می‎باشد. از فهیمه سلیمانی، کتاب‌های دوشیزه(شقایق)، دیوار شیشه ای(شقایق)، قصر یخی(شقایق)، نیز در بازار کتاب موجود می‎باشد.

نفرین جسد

56,000 تومان

نویسنده:دلارا دشت بهشت
نشر: شقایق
توضیحات: جلوی درخت نشست و شروع کرد با دست به کندن زمین.
با وحشت نگاهم رو اطراف می چرخوندم، به نظرم هر لحظه امکان داشت یه وسیله ای یا یه شخصی یا هرچیزی باعث دور کردن ما از اون درخت بشه، اما او همچنان با دست مشت مشت خاک برمی داشت.
شنیدم… زمزمه ها… جیغ ها…
-کافیه، من می ترسم.
بدون اینکه به من نگاه کنه گفت:
-بذار ببینم این تو چی هست که ماجرا تموم بشه بره پی کارش.
دیدم… سایه ها… نگاه ها….
بغض کردم و با اینکه نمی خواستم اما چشم هام و گوش هام دنبالشون کشیده می شد، با سرعت و سردرگم می دویدند. بعضی ها به صورت سایه و بعضی ها واضح تر، حتی نگاه بعضی ها رو هم می دیدم. اما هیچ کس نزدیکمون نمی شد.
-مهناز جان چقدر باید بکنم؟

آخرین پناه

36,500 تومان

نویسنده:مریم معجونی
نشر: شقایق
توضیحات: آن‌قدر زیبا سخن می‌گفت، که مرا در این لحظات کوتاه شیفته خود ساخته بود، دوست داشتم زودتر او باب سخن را می‌گشود و مرا از دنیای پر رمز و راز خود آگاه می‌ساخت و برایم از سرنوشتش سخن می‌گفت، با خود می‌اندیشیدم اگر او را در جایی دیگر مثلا در خیابان و یا مجلسی می‌دیدم هیچگاه به مغزم خطور نمی‌کرد که در پس این چهره زیبا و آرام دلی پر درد و روحی رنج کشیده داشته باشد.

بازیچه نقدیر

تماس بگیرید

نویسنده:مریم دالائی
نشر: شقایق
توضیحات: دیگر از نسیم نمی‌خواهم به باغ خاطرات یاد مرا بیاورد. دیگر هیچ‌گاه با ترنم صدای باران بهار. به یاد صدای تو اشک نخواهم ریخت. بگذار سینه‌ام کویری سوزان و خشم مبدل شود تا هیچ جوانه‌ای از عشق. در آن شکوفه نزند. آه ای ماهیان سواره بر موج مرا هم با خود به عمق دریاها ببرید که از ساحل بیزام. بگذارید در میان یک صدف تن غم‌آلوده‌ام را پنهان سازم. می‌خواهم برای همیشه پنهان شوم تا اندیشه‌ام از سرها بیرون رود. می‌خواهم غرق و نیست شوم تا اندیشه‌ام از سرها بیرون رود. می‌خواهم غرق و نیست شوم. تا نامحرمان عشق مرا از خاطرشان بزدایند. دیگر هیچ احساسی جز احساس پوچی در خود سراغ ندارم نه خشمی، نه رحمی، نه غمی و نه عشقی. فقط بی‌تاب گریزم. می‌خواهم تکیه بر بازوی ابر، از این‌جا بگریزم و خاطرات گذشته را به دست باد بسپارم.

نبض عاشقی

32,500 تومان

نویسنده:الناز محمدی
نشر: شقایق
توضیحات: مدت‌ها بود که با گذر هر ساعت و دقیقه، غم تازه‌تری را می‌شناخت. زخم دوری از او؛ روز به روز کاری‌تر می‌شد اما مرهمی نداشت. گذر این روزمرگی‌ها خیلی نفس‌گیر شدیه بود. روزها عذاب‌آورتر از قبل سپری می‌کرد اما چاره‌ای جز کور شدن و ندیدن نداشت. دست روی سینه گذاشت. قلبش می‌تپید.هنوز برای او می‌تپید. خاطره‌ای دور در ذهنش پر رنگ شد. چشم‌هایش رابست. خاطره‌ها جان گرفت

رهایم‌ کن

115,000 تومان

نویسنده:الناز محمدی
نشر: شقایق
توضیحات:از پس قاب شیشه‌ای لرزان چشم‌هایش به دنبال آخرین، قطرات سرگردان و معلق در هوا که تن سرد پنجره را نوازش می‌کرد. آخرین و تلخ‌ترین خاطره برایش تداعی می‌شد. بغضی چون کوه، بر سینه‌اش سنگینی می‌کرد که هیچ دست نیرومندی قادر به شکست آن نبود. شاید می‌خواست تا ابد در سینه‌اش محفوظ بماند و بهانه‌ای برای فراموش نکردن بازی تلخ زمانه شود… با فشاری آرام که به شانه‌اش آمد نگاهش به عقب برگشت

آسمان من نگاه تو

45,000 تومان

نویسنده:سحر ممبنی
نشر: شقایق
توضیحات:اشکهایم یکی پس از دیگری روی گونه سر خورد. می‌خواستم حرف بزنم اما صدایم در گلو می‌شکست و به هق‌هق تلخ تبدیل می‌شد. با خودم فکر کردم، «دیوونه چرا یادت می‌ره زندگیت یه زندگی عادی نیست؟ اون عاشقت نیست و از خداشه صدات یه پرده بالا بره…احمق! چرا فکر می‌کنی اونم مثل تو عاشقانه این زندگی رو چسبیده؟

می‌میرم با تو نفس می‌گیرم

46,500 تومان

نویسنده: سحر ممبنی
نشر: شقایق
توضیحات:فقط یه جمله بگم…دوستت دارم به اندازه ستاره‌ها. نه، ستاره‌ها صبح می‌روند، به اندازه چیزی که هیچ‌وقت نمی‌ره، یه چیزی که همیشه هست، چیزی مثل نفس که جونم به وجودش بنده، آری به اندازه نفس که اگه بره منم میرم، مثل نفس برام عزیزی و اگه بری، می‌میرم. فرقی نمی‌کنه چه‌جوری، فقط تو زندگیم بمون. اشتباه گفتم زندگی من بی‌ارزش‌تر از این حرف‌هاست ، فقط اجازه بده، یه قسمت کوچیک از زندگیت مال من باشه…

شبگرد

55,000 تومان

نویسنده: فهیمه سلیمانی
نشر: شقایق
توضیحات: فکر می‌کنی برای من آسون بود؟ دیدنت در کنار یکی دیگه و…ناباورانه نگاهش کردم و او با همان طنین گرم و گرفته ادامه داد: اعتراف من اگر برای تو یه کابوسه، برای خودم یه رویای محال بود. سکوتم نه تنها تو، که خودم رو هم آزار می‌داد. انگار خواب می‌دیدم. دیگر حرف‌هایش را نمی‌شنیدم، شاید هم نمی‌خواستم که بشنوم. سرم گیج می‌رفت، دیگر توان ماندن نداشتم. حالم خوب نبود، حالا که او اعتراف کرده بود، من توان تحملش را نداشتم. دستم را به صندلی گرفتم تا از افتادنم جلوگیری کنم. او به کمکم شتافت و مرا روی صندلی نشاند..

رها

85,000 تومان

نویسنده: سحر ممبنی
نشر: شقایق
توضیحات:برای بدرقه‌اش رفتم. جلوی در ایستادم. دستش روی دستگیره در بود. دوباره چشم‌هایش پر از اشك شد و من هم آرام اشك ریختم. نگاهم می‌كرد و لبش را می‌گزید تا اشك‌هایش جاری نشود. از نگاهش می‌توانستم بفهمم كه می‌خواهد برای همیشه برود و دیگر به سراغم نیاید.

قصه عشق من

تماس بگیرید

نویسنده:مریم حسینی
نشر: شقایق
توضیحات:هم‌چنان مات و مبهوت به سخنانش گوش می‌کردم و اشک می‌ریختم. به منطقه با صفا و زیبایی سعدیه رسیده بودیم. فضای روحانی و زیبای آنجا زیر نور چراغ‌های رنگارنگ، زیباتر و دل‌انگیزتر از هر زمانی بود. اتومبیل را که متوقف کرد، برگشت و اشکهایم را از روی صورتم پاک کرد…

عشق ممنوعه

85,000 تومان

نویسنده:شهره فروتنی
نشر: شقایق
توضیحات: کجا می خوای بری؟چی کار می خوای بکنی؟می خوای بری تا حرف هایی که در موردت می زنن حقیقت پیدا کنه؟اگه قرار بود ولت کنم همون موقع ولت می کردم.همون موقعی ولت می کردم که هیچ احساسی بهت نداشتم.نه حالا که از همه چیز برای برام مهم تری.می خوای تنهام بذاری؟می دونی این چند ساعت چی به روز من آوردی ؟اینه معنی علاقه ای که به من داشتی؟می خوای داغونم کنی؟ اینو بدون برای حرف هیچ کس یه پاپاسی هم خرج نمی کنم. صد بار بهت گفتم حالا هم میگم تا آخرش وایسادم.تنهات نمی ذارم.حالا دیگه بس کن

شاید فردا نباشد

55,000 تومان

نویسنده:زهرا شعله
نشر: شقایق
توضیحات:در این فکر بودم که هنوز هم خاک من، بهترین و مرغوب‌ترین خاک برای کشت محبت است. سرزمینی که در تمام کهکشان مانندی ندارد و با خودم گفتم. بهتر است بمانم! اینجا برای عاشق بودن هرگز دیر نیست، شاید من هم روزی..

هم قفس

45,000 تومان

نویسنده:ساناز فرجی
نشر: شقایق
توضیحات: به ریزش مداوم باران روی شیشه نگاه کردم، دلم می‌خواست همه‌چی رو بهش بگم، هرکاری می‌کردم زبونم نچرخید، داشتم از دست خودم حرص می‌خوردم که چرا لال شده بودم؟ چرا حرف دلم رو بهش نمی‌گفتم؟ چرا نمی‌تونستم رازمونو فاش کنم؟ شاید به این خاطر بود که نمی‌دونستم چه عکس‌العملی نشون می‌ده، اگه همین رابطه قشنگی رو هم که داشت بینمون شکل می‌گرفت، خراب می‌کرد چی؟ناخودآگاه یکی از ابیات شاملو به مغزم رسید.همه‌چیز از پیش روشن است و حساب شده و پرده در لحظه معلوم فرو خواهد افتاد… .

شب‌های تنهایی

تماس بگیرید

نویسنده: نرگس عینی
نشر: شقایق
توضیحات: … دست‌هایش را پشت سرش قلاب کرده و چشم به بالا دوخته بود. آن‌جایی که دو ساعت پس از نیمه شب هنوز چراغی روشن بود و دختری به دل آسمان نگاه می‌کرد. برف‌پاکن‌های اتومبیلش بی‌وقفه کار می‌کردند و چشمان او نیز خستگی‌ناپذیر و همپای دلش در جستجو بودند. چشمانش در جستجوی دیدن محبوب و دلش در جستجوی یافتن راهی برای رهایی از این اضطراب و آشفتگی. اگر چه امشب نسبت به هر زمان دیگری آرام‌تر و دلش پر از اطمینان بود. از نزدیک زندگیش را دیده بود، تنهاییش را، لطافت و مهربانیش را. پس چرا باز هم دست روی دست گذاشته بود؟ وقتی چراغ خانه‌اش خاموش شد او نیز در افکارش به آخرین نقطه رسیده بود. سرانجام باید خود را از این وضعیت پا در هوا خلاص و تکلیفش را مشخص می‌کرد. با این اندیشه نفس عمیقی از سینه بیرون داد، و سوییچ اتومبیل را در جایش گرداند…

دیوار شیشه‌ای

95,000 تومان

نویسنده: فهیمه سلیمانی
نشر: شقایق
توضیحات: ..او سکوت کرد و من هنوز با بهت به او خیره بودم. او امروز صادقانه و بی‌ریا حرف می‌زد. حس می‌کردم بین زمین و آسمان معلقم، امروز بعد از این مدت که چون سالی بر من گذشته بود دلم می‌خواست می‌خندیدم، با صدای بلند می‌خندیدم. امروز روزم به رنگ خورشید در آمده بود. زرد و گرم. گویا تابستان از راه رسیده، از هرم کلمات داغی که شنیده بودم احساس گرما همه وجودم را در برگرفت گویا در میان شعله‌های زبانه‌کش آتش ایستاده‌ام و رخوت و خواب به سراغم می‌آید

شوکران عشق

تماس بگیرید

نویسنده: پروانه طاهری
نشر: شقایق
توضیحات: در کنارش آرامش عجیبی احساس می‌کرد، فکر می‌کرد سال‌هاست او را می‌شناسد. حالا به خود اجازه می داد به چشم‌هایش نگاه کند و با او حرف بزند اما هنوز جرات بی‌پروا فکر کردن به او را نداشت، نمی‌دانست با این دردبزرگ چه کند. شب‌های زیادی را با این‌افکار به صبح رسانده بود واز فشار حسی که هنوز نمی‌توانست او را عشق بنامد، نخوابیده بود، نمی‌دانست در برابر این دختر جوان چه‌کند

شام مهتاب

تماس بگیرید

نویسنده: هما پور اصفهانی
نشر: شقایق
توضیحات:… سرم را بالا گرفتم تا هم صاحب صدا را ببینم و هم بابت کمکش تشکر کنم، ولی دیدن همانا و لال شدن همان! احساس کردم پرت شدم توی یک استخر یخ. موهای تنم سیخ و تمام رگ‌های بدنم کشیده شد. سرم به دوران افتاد. باورم نمی‌شد، اصلاً در عقل نمی‌گنجید! ولی این خودش بود، همان نقاش من! همانی که خودم کشیده بودم، خودم خلقش کرده بودم، همان پسر رویاهایم: کسی که ناخواسته عاشقش شده بودم.

محصول را درو‌ کن

تماس بگیرید

نویسنده: مارگارت دیکینسی
مترجم: مریم مفتاحی
نشر: شقایق
توضیحات: رمان‌های زمین را شخم بزن، دانه را بكار و محصول را درو كن به ترتیب ادامه هم می‌باشند. این سه رمان كه قصه زندگی سه نسل – مادربزرگ، مادر و نوه – را حكایت می‌كنند، از احساسات، آرزوها ناكامی‌ها و البته عشق آن‌ها سخن می‌گویند و پا به دنیای راز آلودشان می‌گذارند. در این سه داستان نسل‌ها و به مصاف هم می‌روند و تفكر كهنه و نو با هم می‌ستیزند. روند داستان‌ها به گونه‌ای است كه خوانندهی مشتاق و كنجكاو، سردر گم رها نمی‌شود، بكله همسفر با شخصیت‌های اصلی داستان جادهی عمرشان را تا انتها می‌پیمایند. شاید یكی از مزایای این سه اثر همین توالی آنها باشد با این حال نحوه نگارش داستان‌ها به گونه‌ای است كه هر یك از آن‌ها داستان مستقلی به حساب آمده و جدا از هم قابل خواندن و درك می‌باشند.

دختر آفتاب

85,000 تومان

نویسنده: سهیلا بامیان
نشر: شقایق
توضیحات: .ناگهان خودم را در محلی که برایم آشنایی غریبی داشت یافتم. گویی حواسم از کار افتاده بود. هیچ ادراکی نداشتم. چه‌قدر این‌جا به نظرم آشنا می‌آمد. یک خاطره قدیمی، یک تصویر به یاد ماندنی در تو در توی ذهنم ترسیم شد. این جا را می‌شناختم، بارها به آن مکان آمده بودم. یک نقطه درخشان مرا به گذشته هدایت می‌کرد و مرا به آن‌جا کشیده بود. راهی را که امروز در اوج حواس‌پرتی طی کرده بودم، مسیری نبود که هر روز می‌آمدم. چیزی در درونم مرا به این مکان سوق داده بود. کم‌کم گذشته به یادم آمد. یک صبح سرد زمستانی روی یکی از نیمکت‌های پارک نشسته بودم و به دست‌های پر تلاش مرد جوانی که روی کاغذ سفید نقش دختر آفتاب را می‌کشید، چشم دوخته بودم…با چشمانی بسته می‌توانستم آن صبح سرد اما دل‌انگیز را به یاد بیاورم و آن نگاه آبی را

قصر یخی

تماس بگیرید

نویسنده: فهیمه سلیمانی
نشر: شقایق
توضیحات: دلش گرفته بود به همین خاطر از در خارج شد و روی پله سیمانی پائین اتاق نشست. در آن لباس بلند یشمی رنگ خیلی زیبا و نمگین شده بود. دست‌هایش را زیر چانه‌اش تکیه داد و سعی کرد صدای چلچله‌ها را به خاطر بسپارد. محو رویاهایش شده و حساب وقت و زمان از دستش در رفته بود. تمام مدت منتطر بود که پنجره گشوده شود و او برایش دست تکان دهد. آسمان کم‌کم تیره و تاریک می‌شد و ستاره‌ها در پهنای افراشته آن خود نمایی می‌کردند. شروع به قدم زدن در وسط باغ کرد و مدتی هم در کنار نهر نشست، دست‌هایش را در آب فرو برد و موج‌های کوچکی را به وجود آورد. ساعتی گذشته بود؛ اما آن اتاق همچنان خاموش بود. چشم‌هایش به پنجره خیره مانده بودند. مثل کلاف سر درگم خود می‌پیچید. چرا به دیدنش نیامده بود؟

دلسپردگان

تماس بگیرید

نویسنده: هانیه حدادی اصل
نشر: شقایق
توضیحات: نزدیک تخته سنگی درست کنار ساحل ایستادم و نسیم شبانگاهی موهایم را نوازش می کرد. کاملا محسور دریا شده بودم بی اختیار به یاد این شعر افتادم و در حالی که آن را زیر لب زمزمه می کردم . رو یتخته سنگ نشستم : به شرجی ترین سایه می بارمت ببین با کدام آیه می آرمت غزل مهربانتر شده مهربان که ناگهان شخصی از پشت سر به من نزدیک شد و ادامه شعر را او خواند : به جان خودت دوست می دارمت برگشتم و در کنار خود او را دیدم ، دستها را به سینه زده و به غروب زیبای بهاری خیره شده بود.

هستی من

تماس بگیرید

نویسنده: رضوان جوزانی
نشر:شقایق
توضیحات:ندارد

شراره

46,500 تومان

نویسنده: زهرا رضایی
نشر: شقایق
توضیحات: در صدایش خواهش و تمنا موج می‌زد ولی حرف‌هایش آن‌قدر برایم گران و سنگین بود که نمی‌گذاشت به لحن آرام و غم‌دارش فکرکنم. تنها چیزی که به خوبی احساس می‌کردم، موجی از خشم بود که هرثانیه در وجودم بالا می‌گرفت. هرلحظه که می‌گذشت معنای حرف‌هایش را بیش‌تر درک می‌کردم وبر عصبانیتم افزوده می‌شد. او ششماه قبل چیز دیگری می‌گفت یعنی در طول شش ماه تا به این حد عوض شده بود؟ با صدایی که به فریاد می‌مانست گفتم: هرگز، من یک آدم هستم و احساس دارم…

چشمان منتظر

42,500 تومان

نویسنده:ز.دلگرمی
نشر: شقایق
توضیحات: این‌بار دست‌های او و گرمای حقیقی‌اشان را حس کرد آری اینبار به راستی دستان او را در دست داشت. همراه او قدم بر جاده‌ای نورانی گذاشت که قرار بود آن‌ها را به آن سوی زمین برساند. به آن اوج دست نیافتنی لحظه لحظه وصل بود لحظه یکی شدن و لحظه با هم بودن عشق را با تمام زیبایی‌هایش می‌دیدند. این‌بار او به راستی همراه شاهرخ بود و شاهرخ گرمای وجودش را کنار خود حس می‌کرد.

میعاد عاشقانه

40,000 تومان

نویسنده: مریم دالانی
نشر:شقایق
توضیحات: پشت میز نشست و در دفترش چنین نوشت: سرخوش از عشق دیرینه تو، هنگامی که احساس می‌کردم با خوشبختی چند قدمی بیش‌تر فاصله ندارم. باز هم نیسش‌تری به وجودم چنگ زد و قلب عاشقم را مجروح ساخت. ای کاش بتوانم تا پایان این راه تاب بیاورم. دلم می‌خواهد در زیر پرتوهای گرم عشق فروزان تو وجودم را گرم کنم و در کنار تو چند صباحی را بگذرانم. قطره اشکی از روی گونه‌اش لغزید و روی دفترش افتاد. پس از آهی دیگر دفتر را بست و سرش را روی آن گذاشت و به حال دلش گریه کرد…

دوشیزه

50,000 تومان

نویسنده: فهیمه سلیمانی
نشر: شقایق
توضیحات:می‌خواستم به این تب طولانی پایان دهم…باید فراموش می‌کردم…آرام کنار چشمه نشستم و دستم را در آب فرو کردم. لرزم گرفت اما لجبازی کردم! به آسمان نگاه کردم. کاش شب بود! کاش زودتر شب می‌شد!چشمانم باز هم روی موج کوچکی که داخل آب ایجاد شده بود چرخید. نقش مردی در آب افتاد که یادش ذهنم را با خود همراه ساخته! سعی کردم به او فکر نکنم و از خیالاتش هم فاصله بگیرم! اما نمی‌رفت!این‌بار صدایش هم با تصویرش همراه شده بود.

شب‌های مهتابی

24,500 تومان

نویسنده: سحر جعفری
نشر: شقایق
توضیحات: بی‌اراده و ناخواسته تمام اتفاقات آن شب همانند فیلم سینمایی از جلوی چشمانم می‌گذشت و چهره غمزده و ناراحت سیامک جلوی، نظرم بود. درست به خاطر دارم چطور غرورش شکسته شد و با لحنی التماس‌آمیز با من صحبت می‌کرد. هیچ‌گاه فکر نمی‌کردم بتوانم او را ناراحت کنم و از خود برنجانم اما من این کار را کردم و مطمئنا هیچ‌وقت خودم را به خاطر چنین کاری و هم‌چنین آن دروغ بزرگ، نمی‌بخشم. بغض راه گلویم را بسته بود، ولی دیگر نمی‌توانستم اشک بریزم و عقده سنگین دلم را خالی کنم. چشمه اشکم خشک شده بود و به صوت غذه‌ای بزرگ در گلویم سنگینی می‌کرد و هردقیقه که می‌گذشت بیش‌تر احساس تهوع می‌کردم… .

قلبی برای تپیدن

تماس بگیرید

نویسنده:زهرا دلگرمی
نشر: شقایق
توضیحات: موجود نیست

زمین را شخم بزن

تماس بگیرید

نویسنده: مارگارت دیکسنس
مترجم: مریم مفتاحی
نشر: شقایق
توضیحات: رمان‌های زمین را شخم بزن، دانه را بكار و محصول را درو كن به ترتیب ادامه هم می‌باشند. این سه رمان كه قصه زندگی سه نسل – مادربزرگ، مادر و نوه – را حكایت می‌كنند، از احساسات، آرزوها ناكامی‌ها و البته عشق آن‌ها سخن می‌گویند و پا به دنیای راز آلودشان می‌گذارند. در این سه داستان نسل‌ها به مصاف هم می‌روند و تفكر كهنه و نو با هم می‌ستیزند. روند داستان‌ها به گونه‌ای است كه خوانندهی مشتاق و كنجكاو، سردر گم رها نمی‌شود، بلكه همسفر با شخصیت‌های اصلی داستان جادهای عمرشان را تا انتها می‌پیمایند. شاید یكی از مزایای این سه اثر همین توالی آنها باشد با این حال نحوه نگارش داستان‌ها به گونه‌ای است كه هر یك از آن‌ها داستان مستقلی به حساب آمده و جدا از هم قابل خواندن و درك می‌باشند.

عروس دریا

36,500 تومان

نویسنده:مریم صمدی
نشر: شقایق
توضیحات: .گاهی کنار پنجره می‌ایستم و به فردا می‌اندیشم. فردا…آه فردا فردایی که چون دیروز پنهان است پنهان در مه. غم غربت را در گلویم خفه می‌کنم تا کی گل‌واژه امید قلب سردم را به تپش وا دارد و منادی بهار باشد تا کی نوید فردای روشن را با پرستوی عاشق در میان بگذارد. می‌خواهم بگویم از تنهایی از بی‌کسی و از غریبی که تمام وجودم را انباشته تمام وجودم را. آیا فردا می‌رسد؟ آیا فرا می‌رسد روزی که اندیشه‌هایم چون حباب نباشند، زود گذر و ناپیدا؟ آه بیا. بیا ای تک سوار سپید پوش بیا. بیا و اندیشه‌های بی‌سامانم را سامان بخش و فکر گمشده‌ام را به جاده خیس عشق بازگردان. آه لحظه‌ها اندکی آرامتر…

کلبه‌های غم

46,500 تومان

نویسنده:رکسانا حسینی
نشر: شقایق
توضیحات: کتاب:
در دوم اسفند ماه 1346 دختری با چشمان سبز، ابروانی پیوسته، موهای قهوه ای ، پوستی گندمی با زیبایی خاصی كه هر شخصی را مجذوب خود می كرد…

عشق ماندگار

46,500 تومان

نویسنده: فائزه عطاریان
نشر: شقایق
توضیحات: در تمام طول هفته به او فکر می‌کردم حس عجیبی داشتم که نمی‌دونستم چیه؟ ولی مطمئن بودم عشق نبود چون هنوزم دوستش نداشتم. خیلی با خودم کلنجار رفت م ولی چیزی نفهمیدم آخر هفته که دیدمش فهمیدم اون حس عجیب ترحمه. برای اولین بار با دقت نگاهش کردم، می خواستم ببینم چه شکلیه؟ زیاد خوشگل نبود می‌شد گفت قیافه‌ای معمولی داشت همین‌طور که نگاهش می‌کردم پرسید: هنوز هیچ احسساسی به من پیدا نکردی؟ برای اولین‌بار به چشمانش نگاه کردم تمنا توی چشماش موج می‌زد جوابش رو ندادم اشکی که توی چشماش حلقه بسته بود روی گونه‌هاش جاری شد…

روزهای خاکستری

65,000 تومان

نویسنده: هانیه حدادی اصل
نشر: شقایق
توضیحات: از اولش شروع می‌کنم قصه این‌جوری شروع شد که توی گهواره بودی و فارغ از همه‌جا، من بودم ولی متوجه نبودم شاید اگه اون موقع چیزی می‌فهمیدم جلوی خان بابا می‌ایستادم و مقاومت می‌کردم اما نشد. زمان گذشت و گذشت تا ما شدیم به قول قدیمی‌ها دو تا آدم عاقل و بالغ فهمیدیم چه کلاهی سرمون رفته…زندگی رو کرده بودیم میدون جنگ، می‌جنگیدیم تا شاید بالاخره یکیمون پیروز بشه اما من و تو شکست خورده بودیم و دشمن پیروز شد.برای فرار از ه دیگه اشخاص دیگه رو انتخاب کردیم و روزبه روز به اونا علاقه‌مندتر می‌شدیم اما این وسط باز هم شکست خورده بودیم، سعی کردیم درد سختش رو فراموش کنیم…گذر زمان خیلی چیزها رو یادم داد. یادم داد که می‌شه توی قفس هم آزاد بود. می‌شه این اسارت رو دوست داشت، یادم داد که می‌شه خیلی چیزها رو باور داشت و به زندگی جور دیگه نگاه کرد… .

زیبای عرب

85,000 تومان

نویسنده:سهیلا بامیان
نشر: شقایق
توضیحات : اصلا به فکرم نرسیده بود که ممکن است او گوشی را بردارد. پس او به ایران برگشته بود. همان‌طور که قول داده بود می‌خواست تا در مراسم سالگرد دایی شرکت کند. شنیدن صدای او سبب شده بود که اشکهایم آرام آرام جاری شود. دلم می‌خواست ساعت‌ها به شنیدن صدای مهربان و کلام دلنشینش می‌نشستم. خدا می‌دانست که چقدر دلتنگ دیدن او و شنیدن حرف‌های طنزآمیز و شوخش بودم. روزهای بسیاری بود که با خود می‌جنگیدم تا او و یادش را فراموش کنم اما این امر خارج از توان من بود. دلم به سویش پر می‌کشید و آتش حسرتی تند زیر پوستم می‌دوید و همه وجودم را گداخته و تب‌دار می‌کرد…

اژدهای دماوند

تماس بگیرید

نویسنده: معصومه میر ابوطالبی
نشر: آموت
توضیحات:شسته‌ای و از درس ریاضی حسابی خسته و کلافه‌ای. می‌خواهی هر چه زودتر این مزخرفات روی تخته پاک شود تا بروی خانه و بخوابی روی تخت و کتاب بخوانی. ولی کلاس ریاضی جور دیگری تمام می‌شود. تمام شدن مدرسه شروعِ سفری است برای پارسا. سفری پرهیجان در سرزمینی که دور نیست اما ناشناخته است. اژدهایی از قرون پیشین که با دروغ و نیرنگ آدمیان تغذیه می‌شود، از دماوند برمی‌خیزند تا دنیای آدم‌ها را یک‌باره نابود کند. و پسری که کسی انتظارش را ندارد قهرمان این داستان می‌شود و به جنگ اژدها می‌رود.

معصومه میرابوطالبی، در این رمان با پارسا به سفری می‌رود که از تهران آغاز می‌شود و ایران را زیر پا می‌گذارد و پایان داستان در دماوند است.

خاطرات خانه ابری

تماس بگیرید

نویسنده: بهنام ناصح
نشر: آموت
توضیحات: گنجی پنهان که چند نسل دنیال یافتنش هستند، پیرمردی که پس از راه افتادن قادر به باز ایستادن نیست، دختری که به ناگاه گم می شود، جنونی که چون نفرین گریبان خانواده را می گیرد… همه ی این ها رازهایی هستند که سامان با بازگشت ناخواسته به سرزمین نیاکانش و سفر به دنیای زندگان و مردگان مجبور به کشف آن هاست.

آسمان قلب لائورا

تماس بگیرید

نویسنده:پری نرگسی
نشر: آموت
توضیحات: «لائورا» نام دختری ایتالیایی است که قلبش پس از حادثه‌ای که منجر به مرگ او شده به دختری ایرانی با نام «دریا» پیوند می‌شود و داستان با روایتی عاشقانه و اجتماعی ادامه پیدا می‌کند. نویسنده «آسمان قلب لائورا» با اشاره به اینکه بخشی از فضای داستان در شهر ونیز ایتالیا اتفاق می‌افتد، می‌گوید: «از آنجا که ونیز، شهر رویایی و خیال‌انگیز است، تلاش کرده‌ام با تصویرسازی دقیق از این شهر خواننده را بیشتر به فضای و موقعیت داستان در آن نزدیک کنم.» «پری نرگسی» نویسنده و قالیباف است. سایت معروف خبرآنلاین درباره او نوشته است: «پری نرگسی نویسنده داستان‌های عاشقانه‌ است، نویسنده‌ای که پای دار قالی به نوشتن داستانی تازه فکر می‌کند و آن‌ را می‌پروراند؛ رمان‌هایی که او وقتی پای دار قالی نشسته است و سبز و آبی و قرمز را روی هم می‌بافد، در ذهن‌اش می‌پروراند.» این نویسنده می‌گوید: «برای نوشتن داستان‌ها از زندگی‌ شخصی‌‌ام ایده می‌گیرم، داستان‌هایم متولد می‌شوند. در خلق هر اثر سعی می‌کنم شیوه داستان قبلی‌‌ام را تکرار نکنم.» از نرگسی تاکنون رمان‌های «رویای خوشبختی»، «تا انتهای زندگی»، «جزیره عشق»،« همیشه در قلب منی»، «برو ببین ترانه» ، « قلب منی» و «رُز مرا نگه‌دار» (نشر آموت)‌ به چاپ رسیده است.

رحمت دراکولا

تماس بگیرید

نویسنده: جمیله مزدستان
نشر: آموت
توضیحات:این مجموعه متشکل از 10 داستان کوتاه طنز است که اغلب موضوعات آن‌ها مسائل و معضلات اجتماعی، دغدغه‌ها و مشکلات انسان‌ها در جامعه معاصر، بروکراسی اداری، قوانین دست و پاگیر شهری، مدگرایی و آسیب‌های اجتماعی و فرهنگی در سال‌های اخیر است.
موضوعات داستان‌های این کتاب هیچ وابستگی محتوایی به یکدیگر ندارند و هر کدام به طور خاص به مسأله‌ای اجتماعی و انسانی در نسبت با مشکلاتی که انسان امروز با آن مواجه است، نگاهی طنزگونه دارند.
رحمت دراکولا، یکی از داستان‌های این مجموعه، داستان مرد ساده‌دلی است که به گونه‌ای به دام بروکراسی‌های اداری می‌افتد، تا حدی که شخصیت قبلی او زایل می‌شود و آدم‌ها از او هراس پیدا می‌کنند.

شهر یخ‌های خیلی یخ

تماس بگیرید

نویسنده: فریبا کلهر
نشر: آموت
توضیحات: رمان «شهر یخ‌‌های خیلی یخ» داستانی است میان رویا و واقعیت. روایت زندگی فردی به نام «بی‌بی‌گل» که چراغی جادویی پیدا می‌کند؛ این چراغ جادو وقتی سالم است گرما می‌دهد و وقتی خراب است، همه جا را سرد و یخ‌زده می‌کند.

دختر بویراحمدی

تماس بگیرید

نویسنده: حسن کریم پور
نشر: آموت
توضیحات: بخشی از این رمان: «همه ساکت بودیم. من و رودابه در برابر آن همه چشم خجالت می کشیدیم به هم سلام کنیم، اما نگاهمان هزاران جمله حرف داشت. به یکدیگر خیره شدیم. حتا پلک زدن را فراموش کرده بودیم که مبادا یک لحظه از هم غافل شویم. موجی از دلهره و اضطراب و هیجان توأم با ذوق و شوق احاطه ام کرده بود. هر دو یک قدم به سمت هم برداشتیم. قطرات اشک از لابه لای همان مژه های بلندش آهسته آهسته راه باز می کرد و روی گلبرگ هایی که در بغل گرفته بود می چکید. اشک هایم که یازده سال حبس شان کرده بودم مانند ناودان روی اشک هایش می ریخت. همه آن ها که قصه پرفراز و نشیب من و رودابه، دختر بویراحمدی، را می دانستند قادر نبودند جلوی اشکشان را بگیرند حتا امیرعلی خان که به ندرت اشک از چشمانش جاری می شد.»

سنجاق سینه

تماس بگیرید

نویسنده: پروانه زاغ زیان
نشر: آموت
توضیحات: سنجاق سینه یک شیء کاملاً زنانه است. از نظر همه زنان این شئی دوست داشتنی، زیبا، رمزآلود و ملموس است و هر زنی را می­تواند هیجان­زده کند. همه­ ما زن­ها حتی اگر از سنجاق سینه روی لباسمان استفاده نکنیم حتما یکی توی صندوق کوچک جواهراتمان داریم و جلوه گری­ها و زیبایی آن برای هیچ زنی قابل انکار نیست. فقط این شئی بود که سزاوار حمل احساسات بکر یک زن جوان را داشت. از لحظه­ای که سنجاق سینه بر کف دست لعیا سُر خورد تا زمانی که او آن را رها کرد ما واقعی بودن همه چیز را درک می­کنیم. اما اتفاقات و تفکرات و احساساتی که در طول داستان جریان دارد به راستی حقیقت اصلی و پنهانی است که مدنظر من بود.

رهای عشق

تماس بگیرید

نویسنده: آناهیتا آذرشکیب
نشر : آموت
توضیحات: این کتاب برخی مسایل خانوادگی، عاطفی و اجتماعی جوانان و به ویژه دختران را مطرح کرده است. وی در این کتاب که از زبان دختری با نام «رها» روایت شده، برخی مسایل خانوادگی، عاطفی و اجتماعی جوانان و به ویژه دختران 23، 24 ساله را مطرح کرده است.

این کتاب در اغلب دیالوگ های رد و بدل شده میان قهرمانان داستان با لحنی محاوره ای نوشته شده و زاویه روایت داستان در فصل های مختلف کتاب متفاوت است.

ناخودآگاه ازش پرسیدم: «استاد شما عاشق هستید؟ منظورم عاشق به این هنر نیست. عشق زمینی رو می گم.» بهم نگاه کرد و گفت: «دلیلی نداره جواب این سوالت رو بدم ولی تو خودت معنی عشق رو می فهمی؟» «بله. عشق یعنی دوست داشتن.» محمد سرش رو چندین بار به نشانه مخالفت تکان داد و گفت:«اشتباه می کنی. دوست داشتن با عشق فرق می کنه. وقتی معنی عشق و فرقش رو با دوست داشتن فهمیدی اون وقت متوجه می شی من عاشقم یا نه.» دیگه هیچی نگفتم ولی نگاهش، چشماش خیلی با نفوذ بودن. انگار تا عمق وجودم رو سوزوندن.

چهره مبهم

12,000 تومان

نویسنده: محمد هاشم اکبریانی
نشر: آموت
توضیحات: تمام جنگل، پسر را به نام خنده رو می شناختند. مار بالدار به زمین نشست و تبدیل به انسان شد. قرار بود جشن عروسی در کوه که هرکدام در نقطه ای از جنگل بودند. برگزار شود. جشن از ساعاتی قبل شروع شده بود. کوهی که کنار پسر بود گفت: وقتی دیدیم دیر کردی. زنبور را فرستادیم ببینیم کجایی که اومد و گفت داشتی برا مادرت می رقصیدی…. از محمد هاشم اکبریانی (متولد 1344 بجنورد) تاکنون مجموعه داستان «کاش به کوچه نمی رسیدم» (نشر چشمه)، رمان «باید بروم» (نشر چشمه)، مجموعه داستان «هذیان» (نشر چشمه) و مجموعه داستان «آرامبخش می خواهم» نشر افکار منتشر شده است.

راز کوچه شیروانی

تماس بگیرید

نویسنده: لیلا بابایی فلاح
نشر: آموت
توضیحات:
«برای لحظه ای کوچه روشن شد و بعد صدای رعد، شهین را لرزاند. باد میان شاخه های مو خشکیده که از دیوار حیاط همسایه آویزان بود، پیچید و مثل دیوی تنوره کشان بیرون زد. بوی خاک باران خورده سرش را پر کرد…
*
مه غلیظ را کنار زد. درهای زیرزمین یکی یکی باز شدند. از میان مجسمه های سنگی، شخصی نقاب دار داخل شد. از ترس به گوشه تاریک اتاق خزید و صورتش را پوشاند. نقاب دار هرچه جلو می آمد محو و محوتر می شد…
*
باد پنجره را به هم کوبید، شهین بلند شد و آن را بست. دختر مجسمه ساز دستش را بالا و پایین می برد و با این حرکات سرش به جلو و عقب می رفت. آویز گوشواره اش با این تکان ها به جرینگ، جرینگ افتاد…

رابطه

تماس بگیرید

نویسنده: مهتاب دیهیم
نشر: آموت
توضیحات: داستان از این قرار است که پدر و مادر امیرعلی دختری را به او پیشنهاد می کنند و او می پذیرد اما شب عروسی به او می گوید که هیچ احساسی نسبت به او ندارد و بعد از مدتی از هم جدا می شوند.

به گزارش خبرآنلاین، یکی از تازه ترین رمان های ایرانی نشر آموت با استقبال خوب مردم مواجه شد. رمان «رابطه» نوشته مهتاب دیهیم که مانند رمان مشهور «هم خونه» به سرنوشت متفاوت یک رابطه عاشقانه می پردازد این روزها در صدر لیست فروش ناشر قرار گرفته است. رمان «رابطه» درباره یک ازدواج تقریبا اجباری است؛ پدر و مادر امیرعلی دختری را به او پیشنهاد می کنند و او می پذیرد اما شب عروسی به او می گوید که هیچ احساسی نسبت به او ندارد و بعد از مدتی از هم جدا می شوند. اما پس از مدتی اتفاقات دیگری می افتد. امیرعلی فرزند خانواده ای متمول است که در فکر تأسیس باشگاه بدنسازی است و به کمک دوستش تصمیمش را عملی می کند و کارش رونق می گیرد اما …

مردی از آنادانا

27,500 تومان

نویسنده: فریبا کلهر
نشر: آموت
توضیحات: شخصیت اصلی داستان مردی از آنادانا یعنی زعیم، عکاسی دارد و مدتی به جبهه می رود و عکاس |دفاع مقدس می شود او در واقع دنیای خوب و خوشی با عکس و عکاسی و عکاسخانه اش دارد، اما زندگی اش با حوادثی پیوند می خورد که داستان را وارد فراز و نشیب هایی می کند.

سیاست و قصه یکی از تم های اصلی |این رمان است و در واقع این رمان را می توان روایت ساخته شدن واژه ای به اسم قصه دانست. در این رمان شخصیت اصلی با شخصیت های سیاسی برخوردهایی دارد. مثلاً در کودکی و بعد از کودتای ۲۸ مرداد و دستگیری مصدق، تخت مصدق را می بیند که بالای سرش پرواز می کند و مصدق با عصا روی آن نشسته. و یا وقتی هویدا اعدام می شود با شبح او در عکاسخانه اش مواجه می شود و حرف می زند. بر همین اساس | |این رمان ترکیبی از قصه و سیاست است و زعیم کسی است که از قصه و سیاست و عکاسی عبور می کند و به نور می رسد و رستگار می شود.

در کتاب مردی از آنادانا اثر فریبا کلهر شخصیت های دیگری نیز وجود دارند که در طول قصه گم می شوند که من جمله آنها می توان به نگار اشاره نمود که چندین بار گم می شود و شخصیت اصلی کتاب عاشق او می شود. فضای قصه بیشتر در همدان است و رنگ و بوی شهر زیبای همدان در این رمان احساس می شود. سرما، کوه الوند، سفال های لالجین، انگورهای ملایر، گردوهای تویسرکان، عطاری ها و ترشی ها نمادهایی هایی است که مخاطب در این رمان با آن روبه رو می شود.

یکی از شخصیت های اثرگذار این رمان زنی به اسم آنادانا است که به او بانوی ترشی های همدانی می گویند. قصه گوست و در عالم ترشی ها سیر می کند. در نهایت خودش را توی کوزه ی سرکه می اندازد و ترشی می اندازد.

شب آفتابی

تماس بگیرید

نویسنده: نسرین ثامنی
نشر: آموت
توضیحات:رمان «شب آفتابی» نوشته نسرین ثامنی یک رمان اجتماعی است که بازهم بر اساس یک عشق خاص نوشته شده است. از انتشار اولین رمان نسرین ثامنی در سال 1361 تاکنون بیش از سه دهه می گذرد و حالا ناشر در توضیح نوع کار نویسنده معتقد است:«او طی این سال ها پرکارترین نویسنده زن پس از انقلاب بوده است. جوانان دیروز که با خواندن آثاری چون «گلی در شوره زار» نوشته این نویسنده رمان خوان شده اند، اکنون در میانسالی به سر می برند. نسرین ثامنی آرزو دارد «نسرین ثامنی» باقی بماند و هرگز مانند دیگری نباشد. او راوی رنج های نهفته انسان ها بوده است. می گوید: «زن و مرد ندارد، انسان با رنج به دنیا آمده و با رنج زندگی می کند و با رنج می میرد. ما فقط قصه این رنج ها را می نویسیم.»»

«مهسا» عاشق و دلباخته «نیما» استاد نقاشی اش شده است. نیما که ده سال قبل همسر و فرزندش را در حادثه رانندگی از دست داده، همچنان به روح ِ همسر مهربانش وفادار مانده و حاضر نیست به عشق ِ داغ و ناپخته مهسا پاسخ مثبت بدهد. مهسا از نیما خواستگاری می کند اما نیما از او فرار می کند. نیما برای فرار از شرایط پیش آمده به دماوند می رود تا …

غزل شیرین عشق

تماس بگیرید

نویسنده: لیلا عباسعلیزاده
نشر: آموت
توضیحات: رمان «غزل شیرین عشق» نیز داستانی است از «لیلا عباسعلیزاده» که در آن داستان زندگی زنی به نام شیرین روایت می شود که پس از مرگ همسرش آرش، با دختر کوچکش «غزل» در تهران زندگی می کند. دخترش غزل در کلاس نقاشی فرهنگسرا با مردی به نام «محمد» آشنا می شود و به اصرار، از مادرش می خواهد او نیز محمد را ببیند. شیرین با دیدن محمد، دهانش از حیرت باز می ماند. او نمی تواند باور کند که بازی عجیب روزگار دوباره محمد را سر راه او قرار داده است. این دیدار عجیب دوباره شیرین و محمد را به سال ها قبل برمی گردند. سال هایی که محمد در اوج اصرار برای ازدواج با شیرین، به طور ناگهانی او را در بی خبری رها کرده و برای همیشه از زندگی شیرین رفته است. محمد در این سال ها ازدواج نکرده است. ماجراهایی پیش می آید که آن دو را به هم نزدیک می کند و غزل در این میانه سهم بیشتری دارد. زندگی پر فراز و نشیب «شیرین» از این لحظه وارد ماجرایی دیگر می شود. این رمان نیز در 410 صفحه و با قیمت 15هزار تومان تجدید چاپ شده است.

سایه‌های سکوت

15,000 تومان

نویسنده: علی قانع
نشر: آموت
توضیحات: در بخشی از این رمان می خوانیم: «گاهی اوقات، ناغافل بعضی فکرها سراغت می آیند که اصلا زمان خوبی برای حضورشان نیست. فرصتی برای ضبط و ربطشان نداری، روحت به هیچ وجه آماده ی پرداختن به آن ها نیست ولی سر زده و ناخوانده از راه می رسند، حتی اگر در آن موقعیت حساس توان و مقاومت ایستادگی در برابرشان را نداشته باشی. بدون میل باطنی تو می آیند و آنقدر به روحت هجوم می آورند تا هرطور شده راهی برای نفوذ پیدا کنند. بعد دیگر مال خودت نیستی، خیلی راحت تسخیر می شوی و می بایست به اجبار دل بدهی به افکاری که حالا دیگر نه میهمان که میزبان تو هستند.»

منم تندیس تنهایی

تماس بگیرید

نویسنده: فرح فرسار
نشر: آموت
توضیحات: رمان «منم تندیس تنهایی» نوشته فرح فرسار درباره زندگی زنی است به نام نسرین. نسرین بعداز قتل همسرش، زندگی جدیدی را برای خود آغاز کرده و از کشور مهاجرت می کند ولی همچنان سال های دور و حوادث تلخ و شیرین در زندگی و گذشته رهایش نمی کند.

او پس از سال ها به زادگاه و به خانه پدری اش بازمی گردد. با گذشت چندین سال هرگز نمی تواند دو چشم سیاه و درشت و زیبای پسرش را که پر از اشک بود از جلوی چشمانش دورسازد. نسرین نمی تواند قیافه او را در این سن تجسم کند و همچنان همان پسربچه غمگین را می بیند.

نسرین بازمی گردد تا فرزندش را که سال ها قبل از دست داده، بیابد و در آغوش بگیرد و آرامش را در کنار پسرش پیدا کند. غافل از این که این بازگشت آبستن حوادثی است که زندگی او و فرزندانش را به تلاطم می کشاند. وقوع قتل های پی درپی، و آشنایی با اشخاص جدید او را نیز درگیر این ماجرا می کند.

عشق ها، جدایی ها، از دست دادن باورهای یک عمر زندگی و عقده ها، روابط عاطفی چندین خانواده و مشکلات زندگی آن ها به جنایات ربط پیدا می کند و پلیس را وارد ماجرا می کند. در میان این درگیری ها و حوادث، قلبی به تپش درمی آید، دستی به سوی عشق دراز می شود و …

افسانه پسرک

تماس بگیرید

نویسنده: فریبا کلهر
نشر: آموت
توضیحات: رمان حاضر افسانه پسرکی دوازده ساله است که به سفری خیالی و پرماجرا می رود و با حوادث بسیاری روبه رو می شود. این سفر از پسرک یک مرد می سازد. داستان از زمانی آغاز می شود که پسرک آرزو دارد در بالای کوه خانه ای بسازد. سوار بر پشت عقاب و به روایتی بر پشت باد به قله کوه می رسد. اما تصمیمش عوض می شود و می خواهد به کلبه اش بازگردد. اما اتفاقات دیگری رقم می خورد.