نمایش 73–108 از 274 نتیجه

نمایش 40 60 80

سمفونی

165,000 تومان

نویسنده:عادله حسینی
نشر: شقایق
توضیحات:
اونی که من بهش فکر می کنم حتی بهم فکر نمی کنه.
لبخند می زنم از ته دل و دوستانه می گویم:
طرف بی سلیقه ست. خودتو ناراحت نکن.

پریشانی ماه

62,000 تومان

نویسنده: م.راهپیما
نشر:شقایق
توضیحات:
من بودم، همیشه بودم اما تو منو نمی‌دیدی. اولش به عنوان یه دختر شکست‌خورده یا یه هم‌خون دوستت داشتم. شاید ترحم‌وار. اما بعد دیدم درگیرت شدم. درگیر نگاهت، کلامت و آرامشت. تو طوفان‌زده‌ای بودی که به من آرامش دادی. بعد یهو دیدم تا می‌بینمت قلبم تند می‌زنه. دیگه بازیچه نمی‌خواستم. تو رو می‌خواستم. تو ماه پریشون من بودی…

شصت، پانصد و ده

تماس بگیرید

نویسنده:فریبرز محسنی پور
نشر: شقایق
توضیحات:ندارد

سهم‌ من از عاشقانه‌هایت

225,000 تومان

نویسنده:مائده فلاح
نشر: شقایق
توضیحات:دلش یادآوری تموم اون مکلمه ی لعنتی را می خواست.
چشم هاش رو بست. اون روز اصلا براش مهم نبود چی می گه. فقط می خواست دست به سرش کنه. تمرکز کرد و سعی داشت بیاد بیاره چی گفته؟

مائده فلاح نویسنده رمان های فارسی است و از آثار وی استقبال زیادی به عمل آمده است.

آبنوس

تماس بگیرید

نویسنده: بهاره غفرانی
نشر: شقایق
توضیحات: کتاب آبنوس نوشته ی بهاره غفرانی، رمانی خواندنی و جذاب، که توسط نشر شقایق بهترین انتشارات در زمینه رمان های ایرانی که دارای رمان های بسیار زیبا و پر فروش می باشد، به چاپ رسیده است. گزیده ای از کتاب آبنوس: می آیم جانانم؛ می آیم تو چطور؟ آنجا منتظر ایستاده ای؟! می توانی باز هم دل به دلم بدهی؟ می توانی دلیل زندگی من؟! می رسم به کوچه باریک و معروف. می رسم و عجیب نیست که در این ساعت روز پرنده هم پر نمی زند. من و او قول و قرار گذاشته بودیم. چرا نیامدی؟ چرا زندگی ام را بی دلیل و عبث کردی؟! نا امیدانه قدم در کوچه گذاشته و دستی به صورت خیسم می کشم. نیامدی، نیامدی عزیز دل آبنوس! حالا من جواب این دل که خود را به در و دیوار قفسه ی سینه ام می کوبد، چه بدهم؟ گام بر می دارم و اشک امانم را بریده است. نه دیگر می توانم سنگین و با وقار رفتار کنم، نه دیگر آن آبنوس سابقم؛ همه ی خودم را در قمار عشق باختم و باز هم مشتاق اویم. تا انتهای کوچه چند قدم بیشتر فاصله ندارم. این کوچه، کوچه ی قهر و آشتی. نه قهر کرده ایم و نه آمد که آشتی کنیم، آه دو قدم مانده به قعر جهنم… بیا! آبنوس!… خیال است و وهم؟! نه، خیال نیست. صدا، صدای خودش بود. سر نمی چرخانم همه ی وجودم را به سمت و سوی او می گردانم. چشمانم گشاد نمی شود. او باید زودتر از این ها می آمد…

فصل زندگی‌

62,000 تومان

نویسنده: مینا سلطانی
نشر: شقایق
توضیحات:با شنیدن کلمه ی عاشق، چشم های ناباورم را باز کردم و به او خیره شدم. با چشم های خیس از اشک به من نگاه می کرد. یعنی عشق من گریه می کرد؟! و من با دهان نیمه باز و چشم های خیس به آواری که هر لحظه بیشتر روی سرم فرو می ریخت و آرزوهایم را ویران و مرا مدفون می کرد، خیره شده بودم. اصلا از ابتدا ساختنی هم بود که حالا ویرانی باشد؟ یا همش سراب بود؟ آری زندگی رویایی ام سرابی بیش نبود. همین برای نابودی ام کافی بود…

مبتلا

62,000 تومان

نویسنده: مائده باوندپور
نشر: شقایق
توضیحات:درد بودند و درمان هم . اما دور از هم…مبتلای عشق بودند و عذاب عشق سهم شان بود.حرف زیاد داشتند ولی لب‌هایشان خاموش میدان را به عشق بازی نگاه‌شان داده بود. نگاه‌هایشان گویای حرف‌های زیادی بود. باز هم قطره اشکی بی اجازه از پلک‌هایش بیرون جست. نگاه او در پی آن قطره دوید.
-اینجا موندی که تنها بمونی و گریه کنی؟….

مرا به نام بخوان

68,000 تومان

نویسنده: فاطمه اشکمو،پگاه مرادی
نشر: شقایق
توضیحات:
آهی از اعماق وجود کشیدم و با اندوه آنجا را ترک کردم. هیجان زده در را بسته و به آن تکیه دادم. سرم را به سمت آسمان گرفتم. آسمان آبی در دل زمستان کمی دلگیر شده بود. این که مرا بی پسوند و پیشوند صدا زده بود اتفاق کمی نبود. باید چه فکری کنم؟ باز هم بی منظور بپندارم و رهایش کنم؟ باز هم بگویم او از حرف هایش قصد و منظوری ندارد؟
آخر مگر می شود…

ناگفته‌ها

تماس بگیرید

نویسنده:بهاره حسنی
نشر: شقایق
توضیحات: با تکان هواپیما از خواب پریدم و کتاب از روی پاهایم سر خورد و
کف هواپیما افتاد. خم شدم تا آن را بردارم. ولی کسی که کنار من
نشسته بود سریعتر از من خم شد و کتاب را که تقریبا زیر پای خودش
افتاده بود، برداشت و به دستم داد. سرم را بلند کردم و با لبخند، از
چهرهی جوان و خنده رویش تشکر کردم. وقتی که سوار شده بودم
هنوز صندلی کناریام خالی بود. تقریبا اولین مسافری بودم که سوار
شده بود و خسته و خواب آلود، همان لحظات اول خوابم برده بود و
متوجه نشده بودم که چه زمانی صندلی کناریام پر شده است.
متشکرم!
کتاب را جلوی چشمانش گرفت و جلدش را نگاه کرد و با لبخند و به
فارسی غلیظ و با لهجهایی گفت:
بیتو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم!
پرواز با » خندهام را فرو خوردم و دستم را برای گرفتن کتاب
فریدون مشیری دراز کردم. کتاب را کف دستم گذاشت و « خورشید
دست دیگرش را به طرفم دراز کرد. کتاب را روی زانوانم گذاشتم و با
او دست دادم.

پشت ابرهای سیاه

58,000 تومان

نویسنده:دل آرا دشت بهشت
نشر: شقایق
توضیحات: با مرگ هدایت رمضانی و نابود شدن ثروتش ضربه‌ی بدی به تنها فرزندش غزاله وارد میشه، آقای شیخی (دوست هدایت) به عنوان حامی وارد زندگی غزاله میشه و همه ی سعی اش رو می کنه که فکر این دختر رو از کینه ای که نسبت به رییس پدرش، یعنی کیانمهر عابدی داره دور کنه، تا حدی هم موفق میشه، با وادار کردن غزاله به ادامه تحصیل و حتی سر کار بردنش؛ اما با پیدا شدن دوباره‌ی کیانمهر تمام خاطرات بد غزاله زنده میشن.

سنگ، کاغذ، قیچی

260,000 تومان

نویسنده: رویا رستمی
نشر: شقایق
توضیحات: با دیدنش دستپاچه از صندلی پایین آمد اما روسریش گیر کرد به شکستگیه کوچک لبه­ی صندلی و قبل از اینکه به خودش بیاید روسریش کمی جابجا شد. می­شود یک زن زیبا نباشد؟ مثلا موهایش گوجه­ای بالای سرش باشد به جای این گیس بلند. صورتش رنگ نگیرد به جای این دانه اناری شدن خوشرنگ گونه­هایش! آرام باشد و بی­خیال به جای این دستپاچگی دوست داشتنی؟ پس چرا بعضی از زن­ها این همه خود به خود زیبا می­شوند؟ جل­الخالق، خدا هم شوخیش گرفته بود

روزهای التهاب

38,500 تومان

نویسنده: طاهره ناخدا زاده
نشر: شقایق
توضیحات: از مهر شناور در صدایش برای لحظه­ای احساس غوطه­ور شدن در ابرها را داشتم. رفتارش به دور از هرگونه ریا و تظاهر بود و محبت و نگرانی­اش واقعی و از اعماق دل به نظر می­رسید. عطر یاسی که در فضا موج می­زد، به سمفونی آرامشی که از حضورش بر قلبم می­نشست، می­افزود. نگاه مخملی و پر از نوازشش مرا به گفتن ترغیب می­کرد، گفتن حقیقای که تا به حال درمورد آن با هیچ­ کس حرف نزده بودم. با این اطمینان که او تنها کسی است که می­تواند هم­رازی باشد

یاغی

210,000 تومان

نویسنده:زهرا قاسم زاده
نشر: شقایق
توضیحات:و من ! پر بودم از حسرت داشتن مردی که دلش با دیگری بود…! و آن مرد شاید از آن مردهایی نیست که بپسندی! از آن مردهایی نیست که اخلاقش زبان‌زد باشد! ناز بکشد…بخندد…بخنداند و با دوستت دارم‌ها گفتنش هر روز شاخه گلی از رز سرخ تقدیم کند! او اما از آن دسته معدود مردهایی است که وقتی نمی‌بینی‌اش…انگار چیز بزرگی گم کرده‌ای…چیزی به حجم تمام دوستت‌دارم‌های گفته شده از دهان تمام مردان مورد پسند! چیزی قدر دوست داشتن‌هایت که با هیچ‌کس…هیچ احدی دیگر تکرار نمی‌شود! درست عین مرد من. درست عین یاغی من!

سایه‌های فریب

تماس بگیرید

نویسنده:سهیلا بامیان
نشر: شقایق
توضیحات: برای صدمین بار دست بر چهره کشید تا رد اشک‌های بی‌امانش را که بی‌وقفه جاری بود پاک کند. کنترلی روی این قطرات غلتان نداشت. فقط فکر کردن به ترک این خانه و ندیدن او کافی بود تا اشک‌هایش را روان سازد. در بد مخمصه‌ای اسیر شده بود. اگر در شرایط و با عنوانی دیگر با او آشنا شده بود جای امیدواری باقی می‌ماند اما حالا راهی جز رفتن نداشت.

معجزه

تماس بگیرید

نویسنده: طاهره حسن پور زعفرانی
نشر: شقایق
توضیحات: به چشمانش خیره شد، سخت‌ترین لحظه زندگی‌اش بود! از همان لحظه اول که نگاه او را تجربه کرده بود تمام روح و روانش به هم ریخته بود و نمی‌دانست دلتنگ چیست. اما وقتی در چشمان او خیره می‌شد گویی تمام دلشورهایش تبدیل به هیجان و احساس غریبی می‌شد که او را تا اوج آسمان‌ها می‌برد.

وسوسه

95,000 تومان

نویسنده: زهره کلهر
نشر:شقایق
توضیحات: دلش پرپر می زد که اعترافی شیرین از او بگیرد و همان دم جلوی پایش جان دهد ولی انگار هنوز با او سر جنگ داشت و ناامیدش می کرد. دستهایش را از هم باز کرد و سرش را رو به آسمان بالا گرفت.حالاغ هر دویشان خیس شده بودند. بی خبر از ضربان تند و دیوانه وار قلب او،ناگهان فریاد زد و یکریز و بی وقفه خدا را صدا زد و این دقیقا همان نقطه پایان بود.

می‌نویسم زن بخوان عشق

38,500 تومان

نویسنده: مژده قزلباش
نشر: شقایق
توضیحات: نو از دو دوست…
روایتی از زشت و زیبا… و
حکایتی خواندنی از دردها و دلبستگی ها…

از من بگذر

46,500 تومان

نویسنده: هانیه حدادی
نشر: شقایق
توضیحات:من معنی واقعی عشق رو فهمیدم، وقتی می‌گم دوستت دارم، دروغ نیست. وقتی می‌گم عاشقتم، تملق نمی‌گم. من می‌ترسم عزیزم می‌ترسم از روزی که یه مرتبه به خودم بیام و ببینم…نباشی! من هم عشق تو رو باور کردم که دیگه همه حرف‌ها به نظرم بی‌ارزش می‌یاد. کجا برم بدون تو؟ فقط روزی از توجدا می‌شم که خدا برام رقم زده باشه. اگر زندگی بازی‌های بیش‌تر و سخت‌تری هم با من داشته باشه، باز هم عاشقت هم می‌مونم باور کن…

جرم عاشقی

45,000 تومان

نویسنده: الهه محمدی
نشر: شقایق
توضیحات: فکر می‌کردم التهاب نگاهت، موج‌های قرار دریاست. آخه مردی چون تو عاشق دختری گریخته مثل من؟ اما انگار واقعیت داشت! می‌دیدم…احساس نگاهت رو می‌فهمیدم و درک می‌کردم اما نمی‌خواستم باور کنم. حضور تو آرومم می‌کرد، حرفات برام دلپذیر و شنیدنی بود و حس به وجودم هدیه می‌کرد که وصف نشدنی است… تمام آن لحظات را می‌دیدم اما نخواستم باور کنم. مثل حالا که نمی‌خوام برم اما مجبورم!

کابوس یک رویا

36,500 تومان

نویسنده:آتنا طلا پور
نشر: شقایق
توضیحات: عاشقی را باید از پیچک‌های نیلوفر یاد گرفت که سر در آغوش هم رشد می‌کنند و بالا می‌روند، آن‌قدر که از حرارت آفتاب خشک شوند و از آن‌ها جز ردی روی دیوار باقی نمی‌ماند. باید چشم‌ها را باز کرد، باید از خواب و خیال رهید، به قول سهراب: چشم‌ها را باید شست، جور دیگر باید دید

هلما

24,500 تومان

نویسنده:مریم دالایی
نشر: شقایق
توضیحات:هنوز هم وقتی پلک‌هایم را روی هم می‌گذارم تصویر چشم‌های تو پشت آن‌ها می‌نشیند و من به آن شب به خیر می‌گویم!به آن چشم‌ها که مال من بود، به آن چشم‌ها که دنیای من، باور من، روشنی دنیام بود، اما رفت، رفت و آرزوی این‌که باز هم صبحی دیگر وقتی پلکهایم را باز می‌کنم او را ببینم در وجودم کم رنگ شده…دلم برای دیدن چشم‌هایت…برای لحظه‌هایی که به چشم‌هایم خیره می‌شدی و آواز می‌خواندی و من با ولع نفسهای گرمت را می‌بلعیدم، تنگ شده…

رویای پراکنده در باد

120,000 تومان

نویسنده: طاهره پور رحمتی
نشر: شقایق
توضیحات: کاش تکلیفم را با دلم روشن می‌کردم. دلی که بی‌صدا فریاد می‌کشید دوستش داره اما من به خاطر شرایطی که اسیرش بودم ترجیح می‌دادم آن را نبینم.

درسا

46,500 تومان

نویسنده:مریم شهسواری
نشر: شقایق
توضیحات:می‌توان آیا به دل دستور داد؟ می‌توان آیا به دریا حکم کرد؟ که دلت را یادی از ساحل مباد؟ اشک ریزان با هم همنوا شدند! آن که دستور زبان عشق را بی‌گزاره در نهاد ما نهاد خوب می‌دانست تیغ تیز را در کف مستی نمی‌بایست داد.

آتاناز

50,000 تومان

نویسنده: الهه محمدی
نشر: شقایق
توضیحات: دلش می‌خواست همان دم برخیزد و به عمارت، نزد او بارگردد خوب می‌دانست که طاقت دوری او را تا همین حد هم نداشته خوب دوام آورده بود، اما از این به بعدش دیگر محال بود. دلش برای آن چشم‌های روشن و آن وجود مهربان پر می‌کشد. حقش نبود که با او آن‌گونه رفتار کند. خواست از جا برخیزد که ناگهان صدایی آشنا او را بر جا میخکوب کرد.

مجنون لیلی

46,500 تومان

نویسنده: اعظم نیک سرشت
نشر: شقایق
توضیحات: .اما می‌دانست می‌رود و آخر هم رفت. مجبور شد، دلش اختیار دار شده بود و تاب مقاومت نداشت. رفت تا تمام آن نگاه عاشق و بی‌قرار را یک‌جا در چشم‌های او بریزد و آرام بگیرد. وقتی رسید نمی‌توانست به اطراف نگاه کند. جرات نمی‌رد. سرگردان با دلش در جدال بود.

با من از عشق بگو

110,000 تومان

نویسنده: فاطمه صابری کرمانی
نشر:شقایق
توضیحات: اونقدری دست روی دست می‌گذاری تا پرنده خوشبختی‌ات درست از بین دست‌هات بپره. این تجربه وحشتناک رو دوباره تکرار نکن. یادت رفته شب ازدواج نازنین با آیدین چقدر پشیمون بودی؟ پرنده‌ات رو روی بام دیگری می‌دیدی و هی خون دل می‌خوردی

رویای آبی

تماس بگیرید

نویسنده:نسرین سیفی
نشر: شقایق
توضیحات:مغناطیس وجود مغرور و مرموزش و جاذبه‌ای که در صورت زیبا اما بی‌تفاوتش با آن موهای جوگندمی وجود داشت، هر انسانی را به خود جذب می‌کرد. مثل یک تابلوی نقاشی بود. مثل اسب سرکش تابلوی پشت سر من، مغرور، بی‌تفاوت و جذاب.

فصل خوشه‌های طلا

70,000 تومان

نویسنده:مریم دالایی
نشر: شقایق
توضیحات:نمی دانست دچار چه احساسی بود که ته مایه ای از امید را در وجود خود می دید و با همان کورسو میان دنیای در هم تنیده ی آشفته حالی از جا برخاست و زندگی را انتخاب کرد. بازنده بود اما زنده هم بود پس باید زندگی می کرد. انتخابش برای شروعی دوباره اجازه نداد از پا بیفتد. سخت بود و جان فرسا اما با یک تصمیم معقولانه و با امید به آینده ای روشن میان روزگار سیاهی ها دوباره برخاست و لنگ لنگان در جاده ی زندگی به راه افتاد تا تکه های گمشده ی پازل زندگی بهم ریخته اش را کنار هم بچیند بلکه به جواب سؤالات ذهنش برسد. چندین بهار سبز و تابستان داغ گذشت.چندین فصل خوشه های طلایی را با حسرت پشت سر گذاشت و چندین زمستان سرد و یخ بندان را تجربه کرد، اما… اما هنوز بعد از سال ها میان کوچه پس کوچه های این پازل هزار تکه پرسه می زد و می گذشت.

تقابل

85,000 تومان

نویسنده: اعظم کلانتری
نشر: شقایق
توضیحات:درباره محصول

تقابل نوشته ی اعظم کلانتری (یاسی) است که توسط شقایق در سال 1398 و 688 صفحه به بازار عرضه شده است. این اثر از نظر موضوعی در دسته/های ذیل قرار میگیرد:

کتاب بزرگسال ادبیات و داستان رمان و داستان فارسی مدرن رمان و داستان بلند معاصر بعد از انقلاب
کتاب بزرگسال ادبیات و داستان رمان عاشقانه ایرانی

خیال ماندنت را دوست دارم

225,000 تومان

نویسنده:مائده فلاح
نشر: شقایق
توضیحات:دستی به پیشانی بلندش کشید تا چند تار موهای تاب خورده به سمتشان را کنار بزند. راست نشست. قبل از اینکه حرفی بزند، گفتم:
-اومدم امشب اینجا بمونم.
لبخند زد، اما من جان کندم تا بگویم. مثل آرام آرام سقوط کردن از یک ساختمان چند طبقه بود. هیجان و ترس را همزمان داشتم. ماندنم درست بود؟
از جایش بلند شد و به سمتم آمد. او نزدیک شد. سر تا پایم را از نظر گذراندو گفت:
-کار خوبی کردی که اومدی، شب‌ها هر وقت دلت خواست بیا خونه‌م. هیچ کس ندونه تو که می‌دونی من بر عکس روزا که ازت متنفرم، شبا عاشقتم.
چرا از گفتن این حرف‌ها نمی‌ترسید؟ خیلی از نقشه‌هایش را نقش بر آب کرده بودم. چرا نمی‌فهمید که این حرف های حقارت بار تاوان دارد. دستی به گونه‌ام زد و ادامه داد:
-دیدی بعضی گل‌ها فقط شب بو دارند؟ روزها که از کنارشون رد می‌شی انگار نه انگار همون گلن. ولی وای به حال شب، یه دفعه مستت می‌کنن، یه دفعه از خود بیخودت می‌کنن هرچه‌قدر هم ازشون دور می‌شی باز بوش دنبالت می‌آد.تو مثل همون گلا هستی، شب که می‌شه یهو مستم می‌کنی، یهو از خود بیخودم می‌کنی. هر جای خونه که می‌رم بوت دنبال منه.

پاییز سال بعد

80,000 تومان

نویسنده:سمیرا ایرتوند
نشر: شقایق
توضیحات: بین خیابان ها و میان مردم شهر گشتن حالم را خوب نمیکرد. اما فکرم را باز میکرد. این روزها که هوا رو به گرمی می رفت هنوز یک سوز سرد در زندگی ما وجود داشت. سوزی که یادگار پاییز بود. نمی دانم شاید مادرم راست می گفت! پاییز فصل نحسی بود وامسال تلخ و سردتر زاز همیشه، ردش به اردیبهشت هم رسیده بود.
و من وحشت داشتم که این رد تا پاییز سال بعد ادامه پیدا کند. آن وقت بود که دیگر امید، رفته رفته کمرنگ میشد و سوز پاییز رسیده از سرمای شدید یخ میزد.
اما من نمی گذاشتم پاییز سال های بعد برایم تکرار یخ زدگی باشند تا من هم مثل مادرم به زمین و زمان غر بزنم و با شکایت از پاییز، زندگی یکنواختم را ادامه بدهم.
پاییز برای من سمفونی خش خش برگ ها و بازی رنگ هاست. من در پاییز عاشق شدم و با پاییز سال بعد و بعدتر عاشقی را قشنگ تر از سال قبل معنا میکنم.زیر لب زمزمه کردم: من نمی ذارم

کابوس ناتمام

تماس بگیرید

نویسنده: ثنا نصیری
نشر: شقایق
توضیحات:خیره به لباس تنش در آینه، چند قدم به عقب برداشت و لبه‌ی تخت نشست.نمی‌خواست به او فكر كند؛ اما لباسش را دوست داشت.نمی خواست به خاطرات گذشته فكر كند؛ اما گردنبند همان غریبه روی سینه‌اش سنگینی می كرد. نمی‌خواست جایی كه او نفس كشیده، راه رفته، خوابیده،حتی خندیده و آن چال گونه‌اش را به رخ زمین و زمان كشیده بماند؛ اما این اتاق از همان چند دقیقه‌ی پیش، شده بود جزیی از گذشته و آینده اش.
حریف دلش كه نمی توانست بشود، می توانست؟ اصلا چه شد كه همه چیز خراب شد؟ جوابی نداشت. سال‌ها بود كه این سوال را از خودش می پرسید و بی‌جواب می‌ماند.
خندید و اشك روی گونه‌هایش لغزید. خودش را به آغوش كشید.آرام و قرار نداشت.سریع از روی تخت بلند شد. با صدای لرزانی گفت:بمیر…! داری به كی فكر می كنی ؟دیونه شدی؟لعنتی اون…

چهل سالگی‌

52,000 تومان

نویسنده: صفورا لواسانی
نشر: شقایق
توضیحات:به سمت ماشین رفتم،خواستم در جلو را برایش باز کنم ولی خودداری کردم. دزدگیر را زدم خودش در جلو را باز کرد و منتظر شد تا من سوار شوم. با سر اشاره کردم که سوار شود و بعد در صندلی جا گرفت. در پوست خود نمی گنجیدم، این اولین بار بود که او را در کنار خود می دیدم، چه شیرین بود احساس با او بدن. سعی می کردم خودم را بی تفاوت نشان بدهم اما خودم هم می فهمیدم که خیلی موفق نیستم انگار او را در آن حالت می کاویدم از این زاویه هم دیدنش برایم جذابیت داشت و بی اختیار به سمتش برمیگشتم و نگاهش میکردم، می فهمیدم که کمی معذب است چون اصلا حرف نمی زد و دائم از پشت شیشه بیرون را تماشا میکرد، سعی میکردم آهسته برانم تا هم برای او زمان بخرم هم خودم بیشتر در آن حالت داشته باشمش.

نغمه

تماس بگیرید

نویسنده: نسرین سیفی
نشر: شقایق
توضیحات: دلم او را می‌خواهد، زیاد هم می‌خواهد و مدام سرزنشم می‌کند. دلم می‌خواهد گوشی‌ام را بردارم، شماره‌اش را بگیرم و به او التماس کنم که تنهایم نگذارد. از خود می‌پرسم: همه دوست داشتن ما دونفر همین‌قدر بود؟ و می‌دانم همین‌قدر بود.

دلداده

تماس بگیرید

نویسنده: رزانا خوشبخت
نشر: شقایق
توضیحات: ندارد

نازنین

46,500 تومان

نویسنده: نیلوفر‌پور عباسی
نشر: شقایق
توضیحات:سال‌ها سعی کردم ولی هیچ‌وقت نشد، روز به روز فاصله بیش‌تر شد، گاهی وقتا دلمو تو پتو قایم می‌کردم که یخ نزنه، مگه زندگی فقط نون و آب و لباس و سرپناهه؟ همیشه دنبال یه دست گرم بودم که نوازشم کنه. دنبال یه لبخند می‌گشتم که رنگ محبت داشته باشه، یه رنگ ولو کم‌رنگ، یه کلمه دل خشک کنک، اینا چیزایی بود که گم کرده بودم و هیچ‌وقت پیداشون نکردم. دیگه‌ام دنبالشو نمی‌گردم