رازی در کوچه ها
180,000 تومان
نویسنده: فریبا وفی
نشر: مرکز
توضیحات: حمیرا بر بالین پدر محتضرش حاضر میشود تا در آخرین لحظههای زندگی همراهش باشد و در همان حال سفری دارد به دوران کودکی و کوچههای کودکی، مادرش ماهرخ و دوست و همبازیاش آذر. کوچه تنگ و باریک است و مناسبات خاص خودش را دارد. ما همراه حمیرا از خانه به کوچه میرویم و زندگی با ماجراهای ریز و درشت آن را تجربه میکنیم. حمیرا و آذر با هم کوچه و خانهها و آدمهایش را کشف میکنند و بزرگ میشوند. کوچه اما تحمل بلندپروازی و جسارت را ندارد و آذر عاصی را در بالای بلندترین درختش به آتش میکشد. داستان با یادآوری رنج و تردید ماهرخ در برگشتن به خانهاش به پایان میرسد.
بخشی از کتاب :
درخت مثل خود آذر است. شوخ و شنگ و دیوانه. از مدتها پیش پیله کرده ام به درخت.شاید هم درخت پیله کرده است به من. بعضی وقتها می آید و مثل ولگردی می چسپد به دیوارهی مغزم و همان جا از نو سبز میشود. آفتاب از هر طرف به آن می تابد و درخت انگار یک هوا بلندتر می شود. از همه خانه های محله می شود آن را دید. بعد آرام و بی صدا دود از آن بلند می شود. مثل این است که ذره بین گنده ای رویش بگیری و آتشش بزنی یا انگار صاعقه آن را زده باشد. صاعقه ای بدون باران,آن هم در هوای آفتابی, اریب, ناگهانی و بی صدا. درخت سیاه می شود.