گراف گربه
تماس بگیرید
نویسنده: هادی تقی زاده
نشر: روزنه
توضیحات: موقعیت خوبیست تا مار نامرئی زمان، زنگ دمش را به صدا درآورد و شما را به یاد گذشته بیاندازد، تا فقط کمی از گذشته را به یاد بیاورید. زمانی که هم سنسال او بودید و به مدرسه میرفتید. مهم نیست، ماجرا از کجا شروع میشود و چه اطلاعاتی را باید بدهید تا دنیای تخیلات شخصیتان لو نرود و آسیب نبیند. به هر روی کار زمان همیشه همین بوده است: «آسیب زدن» در این مکتوب: «اسماگ» جادوگر اسب سرشت، «میلوژ» شاهزادهی اپتیکوفیل، «قاسم» گربهای که یک دستش را در جنگ از دست داده است، «من» و ستوان بازنشستهی پلیس «سروقدم» در پی گشودن اسرار زمان به مرگز گردبادی سرشار از ماجراهای دیروز و امروز پرتاب میشویم. از کتابها، داستانها و مکانهای بیشماری میگذریم تا در تلاقی کلمات بیاساییم. از اتاقی به اتاق و از جهانی به جهانی، تا ازاعماق دنیایی آزاد و رویازده سربرآوریم. اما دیریست کشتی رستگاری از این بندر برگذشته و ردی از تنباکوی جویده شده بر جای نهاده است. اکنون هنگام آن رسیده تا از دروازهی کتاب به سرزمین کلمات مجروح و شهر رویاها وارد شوید: اگر مثل من دختری هشت ساله داشته باشید که تازه به مدرسه رفته باشد، در یک بعدازظهر…