چهار زن
110,000 تومان
نویسنده: محمد اسماعیل حاجی علیان
نشر: آموت
توضیحات: برنده جایزه رمان اول ماندگار ماهی گفت: «میشه رفت توی ایوون؟» دکتر خندید و سرش را پایین انداخت. گفت: «شما هرجایی که بخوابین، می تونین برین.. راحت باشید!» ماهی رفت توی ایوان. عطر یاس امین الدوله همه فضای ایوان را از آن خودش کرده بود. ماهی نفس های عمیق می کشید و سرش را بالاتر می گرفت. توی ایوان قدم می زد که در ایوان خانه روبه رویش باز شد. دختری با موهای وزوزی و تاپ سبز رنگ که کتابی توی دستش بود، آمد بیرون. دکتر سیگارش را می گیراند. دو زن همدیگر را نگاه می کردند که یکی از رو برود و از ایوان برود بیرون، ولی هیچ کدامشان کوتاه نمی آمدند. دکتر که رد نگاه ماهی را دنبال کرد و متوجه موضوع شد، برگشت. پشت به دختر ایوان ایستاد و گفت: «اگه این مزاحم ها رو نداشت، جای خوبی واسه بازیابی انرژی بود» ماهی خندید و گفت: «روشم خیلی بازه، چشم دریده!»