رسانه و سیاست خارجه
تماس بگیرید
نویسنده: دکتر مسعود میرزایی
نشر: میزان
توضیحات: ظهور فناوریهای نوین ارتباطی تاثیرات شگرفی را در زمینههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جوامع بشری بر جای گذاشته است. این تاثیرات در حوزههای گوناگون، با نتایج مهمی همراه بوده است. با حضور رسانهها تعاملات انسانی از مرزهای روستا، شهر، كشور و منطقه عبور و به مرزهای بینالمللی سرایت كرده است تا دهكدهی جهانی محصول این حضور گسترده باشد.
وسایل ارتباط جمعی همچنین از آغاز حضور خود موجب شكلگیری سازمانهای دیوانسالار و پُررنگ شدنِ ارتباطات بین ملتها شده و همچون پل ارتباطی میان سازمانها و محیط ملی، منطقهای و بینالمللی عمل کرده تا به عنوان یک منبع پُرقدرت در این عرصهها شناخته شوند. در این میان واسطهگری وسایل ارتباط جمعی میان افكارعمومی و حاكمیت، آنها را به عنوان یك بازیگر جدید به صحنه روابط قدرت كشانده است و به همان اندازه نیز وسایل ارتباط جمعی را به منابع گوناگون قدرت نزدیك كرده و زمینه شكلگیری اتئلافهای قدرت را فراهم آورده است.
در عصر انفجار اطلاعات، بدون حضور وسایل ارتباط جمعی تاثیرگذاری بر روند تعاملات بینالمللی غیرممكن است. بدین منظور شناخت كاركرد رسانه در جوامع میتواند به عنوان یكی از مبانی قدرت در عرصه تعاملات بینالمللی و روابط خارجی كشورها محور مطالعه قرار گیرد كه در این کتاب این امر به عنوان یکی از موضوعات محوری مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
امروزه اکثر تصمیمگیریها در سیاست خارجی نیز در محیطی اتفاق میافتد كه نسبتاً به وسیلة رسانهها ساخته میشود، دیپلماسی رسانهای بستر مناسبی برای سیاستگذاران فراهم ساخته است تا استراتژیهای سیاسی خود را به عرصه افکارعمومی کشانده و با پشتوانه پذیرش افکارعمومی مقاصد و اهداف خود را دنبال نمایند.
هدف اصلی این کتاب بررسی چگونگی نقشآفرینی رسانهها در تصمیمسازیها و راهبردهای سیاست خارجی و روابط بینالملل بوده و به همین منظور ابتدا با گذری بر اندیشههای جامعه شناختی ارتباطات به بررسی تئوریهایی برای جهتدهی به پیامهای منتشره از سوی رسانهها برای تاثیرگذاری بر مخاطبان بویژه نظریه انگارهسازی پرداختهایم.
استفاده از رسانه برای اجرای استراتژیهای مورد نظر رهبران بارزترین نماد حضور رسانه در سیستم سیاسی در روابط بینالملل است. دیپلماسی رسانهای مفهومی است که در دو دهه اخیر تعاملات عرصه روابط بینالملل و ارتباطات را تحت تاثیر قرار داده است.
استراتژیهای ارتباطی “مداخلهگر” ، “کنترلکننده “، “محدودکننده” و “ابزاری” که در دیپلماسی رسانهای کارکرد دارند متکی بر دو بستر اصلی نظری در روابط بینالملل و ارتباطات میباشند. مبانی نظری این استراتژیها برخاسته از تئوری سازهانگاری در روابط بینالملل و بسترهای عملیاتی آن در رسانهها مبتنی بر نظریه انگارهسازی در حوزه ارتباطات میباشد. در حقیقت دیپلماسی رسانهای ماحصل توافق مفهومی میان مبانی نظری و عملی این دو تئوری میباشدکه در این پژوهش به تبیین چگونگی آن پرداخته و با مطالعه موردی موضوع هستهای ایران از منظر رسانههای غربی چگونگی کارکرد این دو نظریه را تشریح و تبیین نمودهایم.