روزهای سویدانی
تماس بگیرید
اطلاعات کتاب
درباره کتاب
روستای سویدانی،روستایی که از روستا فقط نامی از آن باقی مانده بود؛ویرانه ای بیش نبود.اگر نام روستا را بر پیشانی خود نداشت کسی در مخیله اش هم نمی گنجید اینجا روزی برای خود روستایی بوده است و افرادی را سالیان متمادی در دامن خود پرورانده است.تکه هایی از درو پنجره ،چوب و تخته حلبی،و پارخه ای خرت و پرت های خانه های روستایی ،آن هم به صورت شکسته و لهیده،پراکنده در گوشه و کنار خط افتاده بود.بخشی از آن خرت و پرت های خانه ها نصیب سنگرهای ما و عراقی ها شده بود.در نقاطی هم آثاری از طویله دام و طیور دیده میشد…گوشه کنار خاکش تنه هایی از درختان نخل بدون شاخ و برگ خود نمایی می کرد. اینها تنها بازمانده های روستای سویدانی را تشکیل می داد.
خانه ها همه خشتی و سست بود که سقف و دیوار آن با شلیک موشک و خمپاره بر خاک آوار شده بود. در هیچ نقطه ای دیوار ی استوار نبود هر چه عمود بود در هجمه خیل توپ و خمپاره رنگ باخته،غریبانه نقش بر زمین شده بود. تنها آسمانش سالم مانده بود و حرفی برای گفتن داشت که آن هم در زیر گرو غبار آتش افروزی های جنگ رنگ باخته بود… روزهای سویدانی برگی از خاطرات آن روستاست.