فیلسوفان سیاسی قرن بیستم
110,000 تومان
اطلاعات کتاب
نویسنده: مایکلهری لسناف
مترجم:خشایار دیهیمی
انتشارات:ماهی
سال انتشار:1394
کد شابک:9789649971032
درباره کتاب
این كتاب مشتمل است بر معرفی اصلیترین فیلسوفان سیاسی قرن بیستم (از 1917 تا 1991) و آرای آنان. بر این اساس بحث اصلی كتاب با “ماكس وبر” آغاز میشود.
پس از آن سه منتقد سرمایهداری مصرفگرا یعنی “ماركوزه”، “آرنت”، و “مك فرسن” معرفی میشوند. بخش دوم كتاب كه “لیبرالیسم صف آراسته” نام دارد، چهار نویسندهی كم و بیش لیبرال گرد آمده است. این افراد عبارتاند از: “اوكشات”، “هایك”، “پوپر” و “برلین” و سرانجام در بخش سوم كه عنوان آن “معاصران” است به بحث دربارهی سه فیلسوف سیاسی مهم كه هنوز در قید حیات هستند. یعنی “راولز”، “نوزیك” و “هابرماس” اختصاص یافته است.
به تصریح نگارنده: “نگاه تكنیكی به عقلانیت و پیامدهای اجتماعی آن از كانونهای اصلی توجه عمدتا با خصمانهی فیلسوفان سیاسی قرن بیستم بوده است. این مطلب به خصوص دربارهی نظریهپردازان انتقادی مكتب فرانكفورت مصداق دارد كه نمایندگانش در بحث حاضر، “هربرت ماركوزه” و “یورگنهابرماس” هستند. ماركوزه جامعتر از دیگران، نگاه تكنوكراتیك (یا پوزیتیویستی) را به نفع آزادی انقلابی رد میكند. اما نظریهپردازان گرایشهای ایدئولوژیكی كاملا مخالف آن نیز در طرد این نگاه و نظر یعنی تحقق اجتماعی آن در شكل مثلا بوروكراتیزه كردن غیر انسانی ـ كه انسانها را تبدیل به وسایل ادارهی امور میكند ـ با ماركوزه اتفاق نظر دارند هرچند به اندازهی او تند نمیروند.
مثال اوكشات محافظهكار دربارهی تكیهی بیش از اندازه به دانش تكنیكی خبر میدهد و به نفع سنت و رویههای جاری و تثبیت شده سخن میگوید؛ اقتصاددان دست راستی و لیبرال، “هایك”، نیز به رد هرگونه كوششی برای سازمان دادن تمامعیار جامعه برمیخیزد و آن را به یكسان برای آزادی، كارآیی، و پیشرفت، مضر و ویرانگر میداند؛ نظر سوسیال دموكرات رادیكالی چون هابرماس در زمینهی ادارهی بوروكراتیك امور تا حدی با نظر “هایك” مطابقت دارد.
در میان فیلسوفان سیاسی بحث شده در این كتاب، فقط “كارل پوپر” (آن هم به شكل كاملا محدودی) بر خرد تكنیكی در شكل “مهندسی اجتماعی تدریجی” صحه میگذارد.
چون تكنواكراسی، بوروكراسی و جامعهی تحت كنترل بر این مبنا مورد نقد قرار میگیرند كه سبب میشوند با انسان صرفا همچون ابزار رفتار شود، پس این دسته از منتقدان با حكم مطلق كانتی كه دقیقا همین را منع میكند، توافق دارند و “رابرت نوزیك” اختیارگرا نیز همین را اصل و اساس قرار میدهد.
نظریهپردازان دست راستی و دست چپی در خصومت مخالفت با بوروكراتیزه كردن جامعه و جامعهی تحت كنترل، هدف مشتركی را تعقیب میكنند، اما زمانی كه جنبهی مهم دیگری از عقلانی كردن غربی یعنی بازار، خصوصا در شكل سرمایهدارانهی آن مطرح میشود، این اشتراك هدف و همراهی به پایان میرسد.
هایك بازار را نمونهی كامل آزادی میداند، حال آن كه در نظر ماركوزه، سرمایهداری مصرفگرا مظهر تمامعیار رفتار و بهرهكشی غیرانسانی در زمانهی ماست.
خصومت و مخالفت با فرهنگ مصرفگرای مدرن، همچنین ترجیعبند در نظریهپردازان دیگر خصوصا هانا آرنت جمهوریخواه و ماركسیست لیبرال سی. بی. مك فرسن نیز هست“.