سووشون
172,000 تومان
اطلاعات کتاب
نویسنده: سیمین دانشور
مترجم: ـــ
انتشارات: خوارزمی
سال انتشار: 1401
کد شابک: 9786229523315
درباره کتاب
کتاب «سووشون» نوشته سیمین دانشور است. در قسمتی از کتاب میخوانیم: «زری گفت: بهخاطر اینکه خواستم کاری به تو نداشته باشند و بتوانیم راحت زندگی کنیم. یکدفعه به گریه افتاد و گفت: بهخاطر اینیکی که توی شکمم است، چه فایدهای دارد بچه را با بدبختی به دنیا بیاوری و بزرگش کنی طاقت نداری، مفت از دستش بدهی. یوسف و خسرو آروم شدند و شروع کردند به نوازش زری که ما را ببخش. یوسف گفت: اگر از همان اول حقیقت را گفته بودی، این همه اذیت نمیشدی. آن شب گذشت و زری فقط به فکر این بود که آیا او ترسوست پس شجاعتش کجا رفته. آیا نگهداشتن خانواده و پرهیز از جنگ در آن ترس است. بهراستی ترس و شجاعت چیست؟ فردا صبح هرکس مشغول کاری بود. عمه داشت دینارهای طلا را که خریده بود میان رویه و آستر کت جا میداد و دور آنها را میدوخت. خسرو داشت نامهای مینوشت برای حاکم تا شاید اسبش را پس بگیرد. یوسف داشت کتابی میخواند و هرگاه خسرو با مشکلی برمیخورد از پدرش میپرسید. زری داشت لباس اتو میکرد، یک دست لباس کهنه خسرو را اتو کرد و به غلام داد و گفت: کلو را اول به حمام ببر و بعد این لباسها را بده بپوشه. غلام که رفت خانم فاطمه به یوسف گفت: نگهداشتن کلو امکان ندارد و بایستی که او در کنار خانوادهاش باشد. زری با حرف عمهخانم موافق بود ولی یوسف اصرار داشت کلو را به مدرسه بفرستد تا نوشتن یاد بگیرید. زری بلند شد تا عرق معطر بیاورد ولی تمام شده بود و با دو مشربه بزرگ رفت تا از همسایه خود که پیرمردی بود عرق بخرد که متوجه میشود دختر حاکم را اسبی برداشته و به صحرا زده است. زری به خانه میآید و موضوع را به همه میگوید که ناگهان صدایی از تپه میآید که میبینند، سحر درحالیکه دختر حاکم را سوار دارد بر روی بالای تپه ظاهر میشوند. پایین تپه کلی ماشین بود، از ژاندارمن و پاسبان گرفته تا خود حاکم و زینگر و … همه آنجا بودند.»