فلسف هگل-2 جلدی
440,000 توماناطلاعات کتاب
نویسنده:و.ت. ستیس
مترجم:حمید عنایت
انتشارات:امیرکبیر
سال انتشار:1393
کد شابک:9789644453588
درباره کتاب
فلسفه هگل را در درجه اول فلسفه انسانی نامیده اند.که مقولات اصلی ان از علوم انسانی گرفته شده است.هگل اصل تضاد را محرک اصلی واقعیت می داند.
فلسفه سیاسی کانت
210,000 توماناطلاعات کتاب
نویسنده:سید علی محمودی
انتشارات:نگاه معاصر
سال انتشار:1387
کد شابک:9789647763325
درباره کتاب
کانت را هنوز هم ان گونه که باید فیلسوف سیاسی نمی شناسند.با این ناداوری نادرست به نظر می رسد بیش از جفا در حق این فیلسوف فرزانه در حق فلسفه سیاسی جفا شده است .فلسفه سیاسی کانت بر شالوده فلسفه نظری و فلسفه اخلاق وی استوار است.
رویای خرد
تماس بگیریداطلاعات کتاب
نویسنده:انتونی گاتلیب
مترجم:لی لا سازگار
انتشارات:ققنوس
سال انتشار:1396
کد شابک:9789643115913
درباره کتاب
آنتونی گاتلیب، دانش¬آموختۀ رشتۀ فلسفه از دانشگاه کمبریج و یونیورسیتی کالج لندن و بعدها استاد میهمان دانشگاه هاروارد، در کتاب بسیار غنی، آسان¬فهم و روشنگر «رؤیای خرد» روحی نو به نحوۀ نگارش تاریخ فلسفه دمیده است. او در کتاب «رؤیای خرد» با نثری روان و روشن به بررسی تاریخ فلسفه از یونان باستان تا عصر رنسانس می¬پردازد. این کتاب از سه بخش تشکیل شده است: ١. پیش¬سقراطیان، ٢. سقراط، افلاطون و ارسطو، ٣. از ارسطو تا رنسانس.
یکی از مزایای کتاب این است که نویسنده بر دانش خوانندگانش تکیه نمی¬کند و با زبانی عاری از پیچیده¬گویی به بررسی تاریخ فلسفه می-پردازد، گاهی هم که ناگزیر به استفاده از اصطلاحات تخصصی است آنها را به روشنی توضیح می¬دهد، در عین حال همواره به منابع دست اول رجوع کرده است و همین ویژگی¬ها باعث می شود که این کتاب نه تنها مرجعی برای متخصصان، که متنی خواندنی برای دانشجویان و علاقه-مندان به تاریخ فلسفه به شمار آید.
یگانه سنت
تماس بگیریداطلاعات کتاب
نویسنده:ویلیام کوئین
مترجم:رحیم قاسمیان
انتشارات:حکمت
سال انتشار:1395
کد شابک:9789642441365
درباره کتاب
این کتاب حاوی مدارک تاریخی مستند دربارة وجود یک سنت باطنی و نخستین مبتنی بر مجموعهای از اصول اولیة از پیش موجود و ثابت است، که هم امروز و هم همیشه بر حق بوده و در همهجا و در تمام ادوار تاریخی شارحان خود را داشته است. این کتاب در ضمن حاوی مضامین متعدد یا نظریههای فرعیای است که از شرح «سنت» در آثار آناندا کوماراسوامی و رنه گنون، دو تن از بزرگترین شارحان غربی این سنت در نیمة اول سده بیستم، تفکیکناپذیر است. این مضامین بهطور خلاصه از این قرارند: اصول اولیة سنت ــ یا حکمت جاویدان ــ اصولی اساسیاند؛ جوهر از اصل زاده میشود؛ جوامع سنتباور کاملاَ متأثر از این اصول اولیه و بدینسان یکدل و یکپارچه بازتابندة آنها بودند؛ یک ویژگی اصلی و بارز فرهنگ «سنتی» فقدان انشقاق یا، به بیان دیگر، فقدان تجمیع امور قدسی و غیرقدسی است؛ صفت «سنتی» دربرگیرندة جوامع پیش از تجددِ فاقد سواد یا قبیلهای و تمدنهای بافرهنگ است؛ و سرانجام اینکه جهان متجدد، به سبب چرخههای محتوم با ادوار زمانی متفاوت، در حال حاضر عملاً بهتمامی سکولار و بنابراین نقطة مقابل جهان «سنتی» است.
دین و نظام طبیعت
تماس بگیریداطلاعات کتاب
نویسنده:سید حسین نصر
مترجم:محمد حسن فغفوری
انتشارات:حکمت
سال انتشار:1384
کد شابک:9789648713138
درباره کتاب
نگارنده در این کتاب، با توجه و تعمق در سنتهای فلسفی غرب، تاریخ علوم، جهان بینی ادیان گوناگون در رابطه با عالم و مقایسهی ادیان مختلف دربارهی نظام طبیعت سعی کرده است که نگرشی جهانی دربارهی رابطهی بین دین و نظام طبیعت عرضه نماید. به گفتهی وی: “بحران محیط زیست در عصر حاضر، محصول برخورد انسان تجدد زده با طبیعت و تخریب جنبهی قدسی و معنوی کیهان است، به نظر مولف، راه حل این بحران در سایهی احیای تفکر قدسی و معنوی به عالم و نیز جنبهی قدسی عالم طبیعت، امکانپذیر است”.
گزیده مقالات:نظریه/سیاست/دین
تماس بگیریداطلاعات کتاب
نویسنده:مراد فرهادپور، مازیار اسلامی، امید مهرگان
انتشارات:گام نو
سال انتشار:1399
کد شابک:9789647387620
درباره کتاب
انشار کتاب رخداد تلاشی است برای ادامه تفکر در عصری که فکر کردن بیشازپیش به امری زائد یا چه بسا ناممکن بدل شده است .این کتاب به ترجمه متونی از اسلاوی ژیژک فیلسوف نظریه پرداز و روانکاو اهل اسلوونی اختصاص دارد.
پنه لوپه به جنگ می رود
145,000 توماناطلاعات کتاب
نویسنده:اوریانا فالاچی
مترجم:فرشته اکبرپور
انتشارات: نگاه
سال انتشار:1398
کد شابک:9786003762534
درباره کتاب
گپِ مسخرهاى بود…
تهیهکننده فیلم، به زنِ جوان که اسمش جوآنا بود مىگفت :
«یه قصه بهروز و تکوندهنده مىخوام! جو! قصه عاشقونهاى که فقط ماجراى یه عشقِ خشک و خالى نباشه… وگرنه حوصله مردم رو سر مىبره! یادت نره شخصیتِ زنِ قصه باید ایتالیایى باشه و مَرده آمریکایى! از باید، نبایداى فیلماى محصولمشترک هم که باخبرى… ببینم جو! دو ماه واسه نوشتنش بسه؟»
«بله… رئیس! …البته!»
دهنِ تهیهکننده مدام به حرف زدن مىجُنبید و جوآنا جاى گوش دادن به حرفهاى او عقربههاى ساعتِ دیوارى را نگاه مىکرد…
شبى که ریچارد آمده بود خانه آنها و تختش را اشغال کرده بود، مجبور شده بود در راهرویى بخوابد که به دیوارش ساعتِ شماطهاى، ربع ساعت به ربع ساعت آهنگِ وِست مینستر را مىزد…
«جو! این رو درک مىکنى که یه وظیفه استثنایى رو به عهده دارى؟ درواقع دارم یه مرخصىِ دو ماهه رو بهت پیشنهاد مىکنم!»
«البته! رئیس! البته…»
ساعت دیوارىِ عجیبى بود و به هیچ ساعتِ دیگرى نمىماند. روز تاجگذارىِ پادشاهى را به یادِ او مىآورد، پادشاهى که صورتش مثلِ ریچارد بود… ولى شبها که ساعت تو تاریکى گم مىشد صدایش شبیهِ صداى ناقوسِ شومِ کلیسایى بود که براى مُردنِ کسى به کار افتاده باشد.
«تو مستحقِ این مرخصى هستى! خیلى کار کردى و لازمه یه کم استراحت کنى و خوش بگذرونى… ولى منم اگه قرار باشه به تمومِ کارمندام سفرِ نیویورک جایزه بدم، ورشکست مىشم! مىفهمى که؟»
«البته! رئیس…»
ربع ساعتِ اول که زنگ مىزد صدایش به جان آدم دلشوره مىانداخت، ربع ساعتِ دوم شوم به نظر مىآمد و به ربع ساعتِ بعدى که مىرسید آدم را کلافه مىکرد و ربع ساعتِ آخر روحها و سایههایى را مىدید که سمتش حمله مىکردند و در نورِ راهرو کمرنگ مىشدند و هرکدام مثل لکّهاى دود به هوا مىرفتند.
«فقط به تو این فرصتِ استثنایى رو دادم! جو! …چه کارایى که واسه تو نمىکنم!»
«ممنونم… رئیس!»
نفسش را نگه مىداشت و از زیرِ ملافه رختخوابش رشته نورى را که سایهها را در خودش حل مىکرد مىپایید… بعد لرز به تنش مىاُفتاد و در رؤیا به سمتِ اتاقى که ریچارد داخلش خوابیده بود پر مىکشید.
«یه موضوعِ دیگه! شریکِ نیویورکىِ من که اسمش گومزه یه کم بدپیلهس و ممکنه مُدام پاپِىات بشه و ازت بپرسه کار به کجا رسیده، تا کجا جلو رفته، موضوع رو پیدا کردى یا نه و سوالایى از این دست… تو کارى به کارِ اون نداشته باش و تحویلش نگیر! این منم که تصمیم مىگیرم و خرجِ تو رو مىدم! وقتى برگشتى طرحایى رو که به نظرت رسیده برام بیار تا دربارهشون گپ بزنیم! اجالتآ خوش باش و استراحت کن!»
«ممنونم… رئیس…»
در رؤیاهایش به سمتِ ریچارد مىپرید و کنارش روى نوکِ آسمانخراشها مىنشست و صداى صورى را که فرشتهها با آن رسیدنِ قیامت را جار مىزدند مىشنید. بعد یه دفعه آسمانخراشها پایهکن مىشدند و مىریختند زمین…
«خداحافظت! جو!»
«خداحافظ! رئیس!»
گپِ چِرت اما نگرانکنندهاى بود… اغلب وقتى درباره کار با پیرمرد حرف مىزد دچارِ اوهام نمىشد و حالا مىخواست بداند براى چه چنین اتفاقى افتاده. چمدانهایش را بست، ماشینِ تایپش را داخل کیفش گذاشت، موهایش را شانه زد، صورتش را بزک کرد و با اینکه زمان نداشت و فرانچسکو سفارش کرده بود دیر نکند با چشمهاى دلخور مشغولِ تماشاى خودش در آینه شد… هر دفعه از جلوى آینه رد مىشد نمىتوانست از نگاه کردن به تصویرِ آینه که عزیزترین کَسش در دنیا بود بگذرد. هر بار این اتفاق مىاُفتاد، ناراحت مىشد و کسى که تو آینه مىدید برایش غریبه بود. فکر مىکرد هیکلِ درشت و قرصى دارد، اما هیکلِ آدمِ تو آینه ضعیف و ریغو بود. فکر مىکرد صاحبِ لبهاى درشت و دماغِ خوشتراش و چشمهاى مصمم و خلاصه صورتى استثنایى است، ولى صورتِ تو آینه لبهاى قیطانى و دماغِ عادى و چشمهاى ترسخورده داشت.
فقط موهاى طلایىِ دخترِ تو آینه را مىپسندید. با نگاه کردن به آن موها یادش مىرفت مالِ سرزمینى است که اغلبِ زنهایش ـ مثل مادرِ خودش ـ موهاى مِشکى دارند. زنهایى که باز هم مثل مادرش داخلِ آدم به حساب نمىآیند و همیشه گریه مىکنند… یک بار زمانِ بچگى رفته بود تو نخِ گریه کردنِ مادرش؛ مادرش همانطور که پیراهنهاى پدرش را اتو مىزد گریه مىکرد و قطرههاى اشکش روى اتو مىریختند و با گرماى آن بخار مىشدند و به آسمان مىرفتند.
لکههایى کبود چند دقیقه روى اتو باقى مىماندند که بیشتر شبیه اثر قطرههاى آب بودند، تا اشک… اما آنها هم در یک چشم به هم زدن غیب مىشدند و آدم یادش مىرفت که دردى در خودشان داشتند. جوآنا از آن موقع با خودش عهد کرده بود هیچ پیراهنى را اتو نکند و هیچ وقت اشک نریزد.
مبارزه طبقاتی در آفریقا
تماس بگیریداطلاعات کتاب
نویسنده: قوام نكرومه
مترجم: فتانه صوفی
انتشارات: چاپخش