- شما نمی توانید "رویای پراکنده در باد" را به سبد خرید خود اضافه کنید، این محصول در انبار موجود نیست.
شبگرد
55,000 توماننویسنده: فهیمه سلیمانی
نشر: شقایق
توضیحات: فکر میکنی برای من آسون بود؟ دیدنت در کنار یکی دیگه و…ناباورانه نگاهش کردم و او با همان طنین گرم و گرفته ادامه داد: اعتراف من اگر برای تو یه کابوسه، برای خودم یه رویای محال بود. سکوتم نه تنها تو، که خودم رو هم آزار میداد. انگار خواب میدیدم. دیگر حرفهایش را نمیشنیدم، شاید هم نمیخواستم که بشنوم. سرم گیج میرفت، دیگر توان ماندن نداشتم. حالم خوب نبود، حالا که او اعتراف کرده بود، من توان تحملش را نداشتم. دستم را به صندلی گرفتم تا از افتادنم جلوگیری کنم. او به کمکم شتافت و مرا روی صندلی نشاند..
رها
85,000 توماننویسنده: سحر ممبنی
نشر: شقایق
توضیحات:برای بدرقهاش رفتم. جلوی در ایستادم. دستش روی دستگیره در بود. دوباره چشمهایش پر از اشك شد و من هم آرام اشك ریختم. نگاهم میكرد و لبش را میگزید تا اشكهایش جاری نشود. از نگاهش میتوانستم بفهمم كه میخواهد برای همیشه برود و دیگر به سراغم نیاید.
قصه عشق من
تماس بگیریدنویسنده:مریم حسینی
نشر: شقایق
توضیحات:همچنان مات و مبهوت به سخنانش گوش میکردم و اشک میریختم. به منطقه با صفا و زیبایی سعدیه رسیده بودیم. فضای روحانی و زیبای آنجا زیر نور چراغهای رنگارنگ، زیباتر و دلانگیزتر از هر زمانی بود. اتومبیل را که متوقف کرد، برگشت و اشکهایم را از روی صورتم پاک کرد…
شب سپید
تماس بگیریدنویسنده: زهرا دلگرمی
نشر: شقایق
توضیحات: .ضربان قلبش تصاعدی اوج گرفت. طوری که احساس کرد به جای تیکتاک عقربههای ساعت، قلب اوست که ثانیهها را به بازی گرفته. با گامهایی سست و نگاهی بیتاب به سمت منبع صدا شتافت. مطمئنم امشب یکی از خاطرهانگیزترین شبهای زندگیمون محسوب میشه. فکرشو بکن. حتما تو هم هیجانزدهای! و طنین دلنشین خندهاش بر تار و پول احساس او، ترانه سرود. پاهایش از حرکت ایستاد، نه! و دیگر بر قدرت برداشتن یک گام را هم نداشت. این زمین بود. که پاهایش را در خود فرو میبرد..
عشق ممنوعه
85,000 توماننویسنده:شهره فروتنی
نشر: شقایق
توضیحات: کجا می خوای بری؟چی کار می خوای بکنی؟می خوای بری تا حرف هایی که در موردت می زنن حقیقت پیدا کنه؟اگه قرار بود ولت کنم همون موقع ولت می کردم.همون موقعی ولت می کردم که هیچ احساسی بهت نداشتم.نه حالا که از همه چیز برای برام مهم تری.می خوای تنهام بذاری؟می دونی این چند ساعت چی به روز من آوردی ؟اینه معنی علاقه ای که به من داشتی؟می خوای داغونم کنی؟ اینو بدون برای حرف هیچ کس یه پاپاسی هم خرج نمی کنم. صد بار بهت گفتم حالا هم میگم تا آخرش وایسادم.تنهات نمی ذارم.حالا دیگه بس کن
شاید فردا نباشد
55,000 توماننویسنده:زهرا شعله
نشر: شقایق
توضیحات:در این فکر بودم که هنوز هم خاک من، بهترین و مرغوبترین خاک برای کشت محبت است. سرزمینی که در تمام کهکشان مانندی ندارد و با خودم گفتم. بهتر است بمانم! اینجا برای عاشق بودن هرگز دیر نیست، شاید من هم روزی..
چشمان آبی
تماس بگیریدنویسنده: رزانا خوشبخت
نشر: شقایق
توضیحات: ..برای لحظاتی با بهت وحیرت به او نگریسم، آیا تینا هم به او علاقهمند شده بود و آیا تینا هم او را دوست داشت؟ همانطوری که او نیز عاشق تینا شده بود؟ و این حرفها…تا همینچند روز قبل حس انتقام تمام جانش را گرفته بود ولی حالا حاضر بود هرچه دارد بدهد فقط تینا را داشته باشد و فقط از عشق تینا لبریز باشد..
هم قفس
45,000 توماننویسنده:ساناز فرجی
نشر: شقایق
توضیحات: به ریزش مداوم باران روی شیشه نگاه کردم، دلم میخواست همهچی رو بهش بگم، هرکاری میکردم زبونم نچرخید، داشتم از دست خودم حرص میخوردم که چرا لال شده بودم؟ چرا حرف دلم رو بهش نمیگفتم؟ چرا نمیتونستم رازمونو فاش کنم؟ شاید به این خاطر بود که نمیدونستم چه عکسالعملی نشون میده، اگه همین رابطه قشنگی رو هم که داشت بینمون شکل میگرفت، خراب میکرد چی؟ناخودآگاه یکی از ابیات شاملو به مغزم رسید.همهچیز از پیش روشن است و حساب شده و پرده در لحظه معلوم فرو خواهد افتاد… .
شبهای تنهایی
تماس بگیریدنویسنده: نرگس عینی
نشر: شقایق
توضیحات: … دستهایش را پشت سرش قلاب کرده و چشم به بالا دوخته بود. آنجایی که دو ساعت پس از نیمه شب هنوز چراغی روشن بود و دختری به دل آسمان نگاه میکرد. برفپاکنهای اتومبیلش بیوقفه کار میکردند و چشمان او نیز خستگیناپذیر و همپای دلش در جستجو بودند. چشمانش در جستجوی دیدن محبوب و دلش در جستجوی یافتن راهی برای رهایی از این اضطراب و آشفتگی. اگر چه امشب نسبت به هر زمان دیگری آرامتر و دلش پر از اطمینان بود. از نزدیک زندگیش را دیده بود، تنهاییش را، لطافت و مهربانیش را. پس چرا باز هم دست روی دست گذاشته بود؟ وقتی چراغ خانهاش خاموش شد او نیز در افکارش به آخرین نقطه رسیده بود. سرانجام باید خود را از این وضعیت پا در هوا خلاص و تکلیفش را مشخص میکرد. با این اندیشه نفس عمیقی از سینه بیرون داد، و سوییچ اتومبیل را در جایش گرداند…
دیوار شیشهای
95,000 توماننویسنده: فهیمه سلیمانی
نشر: شقایق
توضیحات: ..او سکوت کرد و من هنوز با بهت به او خیره بودم. او امروز صادقانه و بیریا حرف میزد. حس میکردم بین زمین و آسمان معلقم، امروز بعد از این مدت که چون سالی بر من گذشته بود دلم میخواست میخندیدم، با صدای بلند میخندیدم. امروز روزم به رنگ خورشید در آمده بود. زرد و گرم. گویا تابستان از راه رسیده، از هرم کلمات داغی که شنیده بودم احساس گرما همه وجودم را در برگرفت گویا در میان شعلههای زبانهکش آتش ایستادهام و رخوت و خواب به سراغم میآید
شوکران عشق
تماس بگیریدنویسنده: پروانه طاهری
نشر: شقایق
توضیحات: در کنارش آرامش عجیبی احساس میکرد، فکر میکرد سالهاست او را میشناسد. حالا به خود اجازه می داد به چشمهایش نگاه کند و با او حرف بزند اما هنوز جرات بیپروا فکر کردن به او را نداشت، نمیدانست با این دردبزرگ چه کند. شبهای زیادی را با اینافکار به صبح رسانده بود واز فشار حسی که هنوز نمیتوانست او را عشق بنامد، نخوابیده بود، نمیدانست در برابر این دختر جوان چهکند
شام مهتاب
تماس بگیریدنویسنده: هما پور اصفهانی
نشر: شقایق
توضیحات:… سرم را بالا گرفتم تا هم صاحب صدا را ببینم و هم بابت کمکش تشکر کنم، ولی دیدن همانا و لال شدن همان! احساس کردم پرت شدم توی یک استخر یخ. موهای تنم سیخ و تمام رگهای بدنم کشیده شد. سرم به دوران افتاد. باورم نمیشد، اصلاً در عقل نمیگنجید! ولی این خودش بود، همان نقاش من! همانی که خودم کشیده بودم، خودم خلقش کرده بودم، همان پسر رویاهایم: کسی که ناخواسته عاشقش شده بودم.
محصول را درو کن
تماس بگیریدنویسنده: مارگارت دیکینسی
مترجم: مریم مفتاحی
نشر: شقایق
توضیحات: رمانهای زمین را شخم بزن، دانه را بكار و محصول را درو كن به ترتیب ادامه هم میباشند. این سه رمان كه قصه زندگی سه نسل – مادربزرگ، مادر و نوه – را حكایت میكنند، از احساسات، آرزوها ناكامیها و البته عشق آنها سخن میگویند و پا به دنیای راز آلودشان میگذارند. در این سه داستان نسلها و به مصاف هم میروند و تفكر كهنه و نو با هم میستیزند. روند داستانها به گونهای است كه خوانندهی مشتاق و كنجكاو، سردر گم رها نمیشود، بكله همسفر با شخصیتهای اصلی داستان جادهی عمرشان را تا انتها میپیمایند. شاید یكی از مزایای این سه اثر همین توالی آنها باشد با این حال نحوه نگارش داستانها به گونهای است كه هر یك از آنها داستان مستقلی به حساب آمده و جدا از هم قابل خواندن و درك میباشند.
دانه را بکار
تماس بگیریدنویسنده:مارگارت دیکینسی
مترجم: مریم مفتاحی
نشر: شقایق
توضیحات: : رمانهای زمین را شخم بزن، دانه را بكار و محصول را درو كن به ترتیب ادامه هم میباشند. این سه رمان كه قصه زندگی سه نسل – مادربزرگ، مادر و نوه – را حكایت میكنند، از احساسات، آرزوها ناكامیها و البته عشق آنها سخن میگویند و پا به دنیای راز آلودشان میگذارند. در این سه داستان نسلها و به مصاف هم میروند و تفكر كهنه و نو با هم میستیزند. روند داستانها به گونهای است كه خوانندهی مشتاق و كنجكاو، سردر گم رها نمیشود، بكله همسفر با شخصیتهای اصلی داستان جادهی عمرشان را تا انتها میپیمایند. شاید یكی از مزایای این سه اثر همین توالی آنها باشد با این حال نحوه نگارش داستانها به گونهای است كه هر یك از آنها داستان مستقلی به حساب آمده و جدا از هم قابل خواندن و درك میباشند.
بغض عشق
تماس بگیریدنویسنده:النار محمدی
نشر: شقایق
توضیحات: همه تلاش من برای حفظ تو بود که آتیشت برام حکم آب حیات رو داشت! حاظر بودم برای بدست آوردن ذرهای از محبت تو، تمام هستیم رو خاکستر کنم. من فقط قلب تو رو میخواستم، اما تو نه تنها از من دریغش کردی، بلکه با سنگ غرورت دلم رو شکستی، حالا من تا ابد سوگنشین این عشق خاکستر شدهام..
الهه شب
50,000 توماننویسنده: سهیلا بامیان
نشر: شقایق
توضیحات: نمیدانست سالها دلم امیر محبت اوست و همچون پناهندهای هستم که فقط در کنار او با معنای آزادی آشتی کرده و زندگیام را به نفسهای او سپردهام. سکوت عقل آفتی چاره ناپذیر بر لبهایم مهر خورده و من فقط در نگاه او غرق شده بودم. احساس میکردم دیواری موهوم به دورم کشیده شده است که داشت خفهام میکرد. در آن شرایط تنها کاری که میخواستم انجام دهم این بود که با سرعت از اتاق بیرون آمده
دختر آفتاب
85,000 توماننویسنده: سهیلا بامیان
نشر: شقایق
توضیحات: .ناگهان خودم را در محلی که برایم آشنایی غریبی داشت یافتم. گویی حواسم از کار افتاده بود. هیچ ادراکی نداشتم. چهقدر اینجا به نظرم آشنا میآمد. یک خاطره قدیمی، یک تصویر به یاد ماندنی در تو در توی ذهنم ترسیم شد. این جا را میشناختم، بارها به آن مکان آمده بودم. یک نقطه درخشان مرا به گذشته هدایت میکرد و مرا به آنجا کشیده بود. راهی را که امروز در اوج حواسپرتی طی کرده بودم، مسیری نبود که هر روز میآمدم. چیزی در درونم مرا به این مکان سوق داده بود. کمکم گذشته به یادم آمد. یک صبح سرد زمستانی روی یکی از نیمکتهای پارک نشسته بودم و به دستهای پر تلاش مرد جوانی که روی کاغذ سفید نقش دختر آفتاب را میکشید، چشم دوخته بودم…با چشمانی بسته میتوانستم آن صبح سرد اما دلانگیز را به یاد بیاورم و آن نگاه آبی را
قصر یخی
تماس بگیریدنویسنده: فهیمه سلیمانی
نشر: شقایق
توضیحات: دلش گرفته بود به همین خاطر از در خارج شد و روی پله سیمانی پائین اتاق نشست. در آن لباس بلند یشمی رنگ خیلی زیبا و نمگین شده بود. دستهایش را زیر چانهاش تکیه داد و سعی کرد صدای چلچلهها را به خاطر بسپارد. محو رویاهایش شده و حساب وقت و زمان از دستش در رفته بود. تمام مدت منتطر بود که پنجره گشوده شود و او برایش دست تکان دهد. آسمان کمکم تیره و تاریک میشد و ستارهها در پهنای افراشته آن خود نمایی میکردند. شروع به قدم زدن در وسط باغ کرد و مدتی هم در کنار نهر نشست، دستهایش را در آب فرو برد و موجهای کوچکی را به وجود آورد. ساعتی گذشته بود؛ اما آن اتاق همچنان خاموش بود. چشمهایش به پنجره خیره مانده بودند. مثل کلاف سر درگم خود میپیچید. چرا به دیدنش نیامده بود؟
دلسپردگان
تماس بگیریدنویسنده: هانیه حدادی اصل
نشر: شقایق
توضیحات: نزدیک تخته سنگی درست کنار ساحل ایستادم و نسیم شبانگاهی موهایم را نوازش می کرد. کاملا محسور دریا شده بودم بی اختیار به یاد این شعر افتادم و در حالی که آن را زیر لب زمزمه می کردم . رو یتخته سنگ نشستم : به شرجی ترین سایه می بارمت ببین با کدام آیه می آرمت غزل مهربانتر شده مهربان که ناگهان شخصی از پشت سر به من نزدیک شد و ادامه شعر را او خواند : به جان خودت دوست می دارمت برگشتم و در کنار خود او را دیدم ، دستها را به سینه زده و به غروب زیبای بهاری خیره شده بود.
شراره
46,500 توماننویسنده: زهرا رضایی
نشر: شقایق
توضیحات: در صدایش خواهش و تمنا موج میزد ولی حرفهایش آنقدر برایم گران و سنگین بود که نمیگذاشت به لحن آرام و غمدارش فکرکنم. تنها چیزی که به خوبی احساس میکردم، موجی از خشم بود که هرثانیه در وجودم بالا میگرفت. هرلحظه که میگذشت معنای حرفهایش را بیشتر درک میکردم وبر عصبانیتم افزوده میشد. او ششماه قبل چیز دیگری میگفت یعنی در طول شش ماه تا به این حد عوض شده بود؟ با صدایی که به فریاد میمانست گفتم: هرگز، من یک آدم هستم و احساس دارم…
اشک لیلی
40,000 توماننویسنده:مریم دالایی
نشر: شقایق
توضیحات: : نمیدانم خورشید آرزوهایمان در کدامین افق پنهان شد و دنیای عاشقانه ما را به دست بیرحم تاریکی سپرد. من میروم و در ظلمات بدون عشق و آرزو به انتظار مرگ مینشینم. حالا که عابر همیشگی شبهای تنهایی، گشتهام با کولهباری از گریههای بیصدا و پنهانی که تنها خداوند آنها را میبیند دستهای پر نیازم را به سوی او دراز میکنم و میخواهم که سیاهی تردید را در نگاه تو بشکند و باور کنی جز تو هیچ کس را دوست نداشتم… .
چشمان منتظر
42,500 توماننویسنده:ز.دلگرمی
نشر: شقایق
توضیحات: اینبار دستهای او و گرمای حقیقیاشان را حس کرد آری اینبار به راستی دستان او را در دست داشت. همراه او قدم بر جادهای نورانی گذاشت که قرار بود آنها را به آن سوی زمین برساند. به آن اوج دست نیافتنی لحظه لحظه وصل بود لحظه یکی شدن و لحظه با هم بودن عشق را با تمام زیباییهایش میدیدند. اینبار او به راستی همراه شاهرخ بود و شاهرخ گرمای وجودش را کنار خود حس میکرد.
بازاریابی محتوا
تماس بگیریدنویسنده: جو پولیتسی
مترجمین: سجاد خزائی، مریم نجفی
نشر: شقایق
توضیحات: در دنیای پر از محتوای امروز کمتر کسی پیامهای تبلیغاتی را گوش میکند، میخواند یا به آنها عمل میکند. نرخ باز کردن ایمیلها، نرخ کلیک روی لینکها، نرخ تماسهای تلفنی همگی رو به کاهش هستند. تنها راه دست یافتن به مخاطب امروزی در دنیای اطلاعات زده و اشباع شده از محتوا، بازاریابی محتوایی جذاب است که به لحاظ عاطفی در ارتباط با افرادی است که سعی میکنید با آنها ارتباط داشته باشید.
بگذارید که مشتریهایتان دید متفاوتی به شما داشته باشند… کمتر شبیه کسی که میخواهد چیزی به آنها بفروشد و بیشتر شبیه یک منبع واقعی و متخصص اطلاعاتی باشید.
ما نیاز داریم تا رویکردی جسورانه به بازاریابی داشته باشیم، باید آن را بهتر انجام دهیم. باید کمتر بر کتاب ها خود و بیشتر بر مشتریان تمرکزکنیم. بله شما درست متوجه شدید: برای دستیابی به فروش بیشتر، باید کتاب ها و خدمات خود را کمتر بازاریابی کنید؟!
زیبایی پوست شما با ماسکهای گیاهی
تماس بگیریدنویسنده: نسرین تک زارع
نشر: شقایق
توضیحات:فواید استفاده از ماسکهای گیاهی طرز ساخت ماسکهای طبیعی و نرمال طرز ساخت ماسکها مناسب پوستهای مختلف طرز ساخت ماسکهای پوستهای خشک و حساس طرز ساخت ماسکهای پوستهای چرب طرز ساخت ماسکهای پوستهای جوشدار ماسکهای مناسب لایهبرداری ماسکهای ضد چین وچروک پوست ماسکهای ضد آفتاب و ضد آفتاب سوختگی ماسکهای برطرف کننده لکهای پوستی و کک و مک .
دوشیزه
50,000 توماننویسنده: فهیمه سلیمانی
نشر: شقایق
توضیحات:میخواستم به این تب طولانی پایان دهم…باید فراموش میکردم…آرام کنار چشمه نشستم و دستم را در آب فرو کردم. لرزم گرفت اما لجبازی کردم! به آسمان نگاه کردم. کاش شب بود! کاش زودتر شب میشد!چشمانم باز هم روی موج کوچکی که داخل آب ایجاد شده بود چرخید. نقش مردی در آب افتاد که یادش ذهنم را با خود همراه ساخته! سعی کردم به او فکر نکنم و از خیالاتش هم فاصله بگیرم! اما نمیرفت!اینبار صدایش هم با تصویرش همراه شده بود.
بهار
44,500 توماننویسنده: سحر ممبنی
نشر: شقایق
توضیحات: تو دیوونهای بهار! عشق من حرف دیروز و امروز نیست که بخوای باترحم اشتباهش بگیری. اگر تا به حال حرفی نزدم به خاطر این بود که با خودت و خاطراتت کنار بیای. یه احساسی همیشه به من میگفت تو برمیگردی… .
شبهای مهتابی
24,500 توماننویسنده: سحر جعفری
نشر: شقایق
توضیحات: بیاراده و ناخواسته تمام اتفاقات آن شب همانند فیلم سینمایی از جلوی چشمانم میگذشت و چهره غمزده و ناراحت سیامک جلوی، نظرم بود. درست به خاطر دارم چطور غرورش شکسته شد و با لحنی التماسآمیز با من صحبت میکرد. هیچگاه فکر نمیکردم بتوانم او را ناراحت کنم و از خود برنجانم اما من این کار را کردم و مطمئنا هیچوقت خودم را به خاطر چنین کاری و همچنین آن دروغ بزرگ، نمیبخشم. بغض راه گلویم را بسته بود، ولی دیگر نمیتوانستم اشک بریزم و عقده سنگین دلم را خالی کنم. چشمه اشکم خشک شده بود و به صوت غذهای بزرگ در گلویم سنگینی میکرد و هردقیقه که میگذشت بیشتر احساس تهوع میکردم… .
زمین را شخم بزن
تماس بگیریدنویسنده: مارگارت دیکسنس
مترجم: مریم مفتاحی
نشر: شقایق
توضیحات: رمانهای زمین را شخم بزن، دانه را بكار و محصول را درو كن به ترتیب ادامه هم میباشند. این سه رمان كه قصه زندگی سه نسل – مادربزرگ، مادر و نوه – را حكایت میكنند، از احساسات، آرزوها ناكامیها و البته عشق آنها سخن میگویند و پا به دنیای راز آلودشان میگذارند. در این سه داستان نسلها به مصاف هم میروند و تفكر كهنه و نو با هم میستیزند. روند داستانها به گونهای است كه خوانندهی مشتاق و كنجكاو، سردر گم رها نمیشود، بلكه همسفر با شخصیتهای اصلی داستان جادهای عمرشان را تا انتها میپیمایند. شاید یكی از مزایای این سه اثر همین توالی آنها باشد با این حال نحوه نگارش داستانها به گونهای است كه هر یك از آنها داستان مستقلی به حساب آمده و جدا از هم قابل خواندن و درك میباشند.
عروس دریا
36,500 توماننویسنده:مریم صمدی
نشر: شقایق
توضیحات: .گاهی کنار پنجره میایستم و به فردا میاندیشم. فردا…آه فردا فردایی که چون دیروز پنهان است پنهان در مه. غم غربت را در گلویم خفه میکنم تا کی گلواژه امید قلب سردم را به تپش وا دارد و منادی بهار باشد تا کی نوید فردای روشن را با پرستوی عاشق در میان بگذارد. میخواهم بگویم از تنهایی از بیکسی و از غریبی که تمام وجودم را انباشته تمام وجودم را. آیا فردا میرسد؟ آیا فرا میرسد روزی که اندیشههایم چون حباب نباشند، زود گذر و ناپیدا؟ آه بیا. بیا ای تک سوار سپید پوش بیا. بیا و اندیشههای بیسامانم را سامان بخش و فکر گمشدهام را به جاده خیس عشق بازگردان. آه لحظهها اندکی آرامتر…
آشپزی و شیرینیپزی شقایق
85,000 توماننویسنده: اکرم کاظمی پور
نشر: شقایق
توضیحات: ایران از جمله کشورهایی است که تنوع غذایی در آن بسیار زیاد است. میگویند پس از چین و فرانسه، ایران از نظر گوناگونی غذا در مقام سوم قرار دارد. غذاهای اصیل ایرانی بسیار مقوی هستند…
کلبههای غم
46,500 توماننویسنده:رکسانا حسینی
نشر: شقایق
توضیحات: کتاب:
در دوم اسفند ماه 1346 دختری با چشمان سبز، ابروانی پیوسته، موهای قهوه ای ، پوستی گندمی با زیبایی خاصی كه هر شخصی را مجذوب خود می كرد…
عشق ماندگار
46,500 توماننویسنده: فائزه عطاریان
نشر: شقایق
توضیحات: در تمام طول هفته به او فکر میکردم حس عجیبی داشتم که نمیدونستم چیه؟ ولی مطمئن بودم عشق نبود چون هنوزم دوستش نداشتم. خیلی با خودم کلنجار رفت م ولی چیزی نفهمیدم آخر هفته که دیدمش فهمیدم اون حس عجیب ترحمه. برای اولین بار با دقت نگاهش کردم، می خواستم ببینم چه شکلیه؟ زیاد خوشگل نبود میشد گفت قیافهای معمولی داشت همینطور که نگاهش میکردم پرسید: هنوز هیچ احسساسی به من پیدا نکردی؟ برای اولینبار به چشمانش نگاه کردم تمنا توی چشماش موج میزد جوابش رو ندادم اشکی که توی چشماش حلقه بسته بود روی گونههاش جاری شد…
تعیین جنسیت فرزند
تماس بگیریدنویسنده:نسرین تک زارع
نشر: شقایق
توضیحات: انتخاب جنس فرزند – دختر میخواهید یا پسر ساختمان دستگاه تناسلی زن و مرد روند آمیزش جنسی، لقاح و حاملگی تکنیک وروشهای عملی ایجاد دختر یا پسر نقش تغذیه در انتخاب جنسیت
روزهای خاکستری
65,000 توماننویسنده: هانیه حدادی اصل
نشر: شقایق
توضیحات: از اولش شروع میکنم قصه اینجوری شروع شد که توی گهواره بودی و فارغ از همهجا، من بودم ولی متوجه نبودم شاید اگه اون موقع چیزی میفهمیدم جلوی خان بابا میایستادم و مقاومت میکردم اما نشد. زمان گذشت و گذشت تا ما شدیم به قول قدیمیها دو تا آدم عاقل و بالغ فهمیدیم چه کلاهی سرمون رفته…زندگی رو کرده بودیم میدون جنگ، میجنگیدیم تا شاید بالاخره یکیمون پیروز بشه اما من و تو شکست خورده بودیم و دشمن پیروز شد.برای فرار از ه دیگه اشخاص دیگه رو انتخاب کردیم و روزبه روز به اونا علاقهمندتر میشدیم اما این وسط باز هم شکست خورده بودیم، سعی کردیم درد سختش رو فراموش کنیم…گذر زمان خیلی چیزها رو یادم داد. یادم داد که میشه توی قفس هم آزاد بود. میشه این اسارت رو دوست داشت، یادم داد که میشه خیلی چیزها رو باور داشت و به زندگی جور دیگه نگاه کرد… .
چشمهایی به رنگ عسل
240,000 توماننویسنده:زهره کلهر
نشر: شقایق
توضیحات: با بی حالی و تنی خسته به سمت دیوار شیشهای حركت كردم. هنگام عبور از كنار اتاقش، نگاه ملتمس و غمگینم به آن سمت كشیده شد و آه سردی از سینهام خارج گردید. سقف روی سرم سنگینی میكرد. شانههایم گویی تحمل هوا را هم نداشتند! یكی از پنجرهها را به سختی باز كردم. هجوم هوای سرد و دلگیر بیرون، پوست داغ و ملتهب صورتم را به مبارزه میطلبید. چند روزی بود كه به طرز محسوسی گوشهگیر و ساكت شده بودم. ده روز از رفتنش میگذشت و من روزها را با دلتنگی و بی هدفی به شب میرساندم. درست مثل دختركی بازیگوش كه عروسكش را گم كرده باشد! ظاهرا تمام تلاش من برای نادیده گرفتن او بی نتیجه بود. حالا دریافتم كه چه جایگاهی برایم داشته است…
۱۰۰۱ نکته زیبایی پوست، مو، ناخن و…
تماس بگیریدنویسنده:نسرین تک زارع
نشر: شقایق
توضیحات : پوست خود را جوان و شاداب نگهدارید: شناخت انواع پوست های چرب، خشک، مختلط و نرمال دستورالعملهایی برای تهیه ماسکها، کرمها و لوسیونها از گیاهان نقش ویتامینها در سلامت و زیبایی پوست جلوگیری و رفع چین و چروک پوست با ورزش و ماساژهای مخصوص نکات بهداشتی و زیبایی مو، ناخن، مژه و ابرو
زیبای عرب
85,000 توماننویسنده:سهیلا بامیان
نشر: شقایق
توضیحات : اصلا به فکرم نرسیده بود که ممکن است او گوشی را بردارد. پس او به ایران برگشته بود. همانطور که قول داده بود میخواست تا در مراسم سالگرد دایی شرکت کند. شنیدن صدای او سبب شده بود که اشکهایم آرام آرام جاری شود. دلم میخواست ساعتها به شنیدن صدای مهربان و کلام دلنشینش مینشستم. خدا میدانست که چقدر دلتنگ دیدن او و شنیدن حرفهای طنزآمیز و شوخش بودم. روزهای بسیاری بود که با خود میجنگیدم تا او و یادش را فراموش کنم اما این امر خارج از توان من بود. دلم به سویش پر میکشید و آتش حسرتی تند زیر پوستم میدوید و همه وجودم را گداخته و تبدار میکرد…