مقدمه ای بر نظریه اقتصاد سیاسی اسلامی
تماس بگیرید
اطلاعات کتاب
نویسنده:دکتر حسین پور احمدی، محمد شم آبادی
انتشارات:دانشگاه امام صادق (ع)
سال انتشار:1390
کد شابک:9786002140500
درباره کتاب
ظهور انواع “نظریات اقتصاد سیاسی” مرکانتیلیستی، لیبرالیستی یا مارکسیستی درباره ماهیت، اهداف، کارکرد و سایر ویژگی های دولت و بازار یا اقتصاد و سیاست و تأثیرات و تعاملات متقابل میان آنها و نقش آن بر ساختارها و روند تحولات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، امنیتی و غیره در جوامع انسانی خصوصا در دوران معاصر، لزوم فرمول بندی، تبین و روشن ساختن رویکرد اسلامی یا “نظریه اقتصاد سیاسی اسلامی” در این زمینه را بیش از پیش آشکار ساخته است.
این ضرورت نه فقط به دلیل درک ناتوانی و ناکارآمدی رویکردهای اقتصاد سیاسی معاصر از هدایت جوامع بشری در راستای فضیلت ها و اخلاق و عدالت انسانی است، بلکه خصوصا بمنظور فهم راهکارها و ابزار اسلامی در اداره و هدایت این گونه جوامع بنابر الگوها و چشم اندازهای عالی انسانی تلاشی مهم و غیرقابل انکار به نظر می رسد.
این اختلاف اساسی میان نظریات اقتصاد سیاسی معاصر و الگوی اقتصاد سیاسی اسلامی به ویژه ناشی از مبانی متفاوت انسان شناختی، معرفت شناسی و هستی شناسی آنها نشات گرفته است. به طوری که سبب شده تا اساسا چارچوب نظری، اهداف بنیادین و الگوهای ارائه شده هر یک از این نظریات اسلامی و غیر اسلامی مدل های متفاوت و حتی متضادی را برای پیشبرد جوامع انسانی ارائه کنند.
در رویکردهای اقتصاد سیاسی گوناگون تقویت قدرت و پیشرفت اقتصادی و مادی خود به عنوان اهداف ذاتی تلقی می شوند و در نتیجه افزایش انگیزه سود و ثروت بیشتر درازای بی توجهی و پایمال شدن اخلاق و معنویات، تنزل ارزشهای انسانی و شیء وارگی انسانی، شکاف های طبقاتی و فاصله بین فقیر و غنی، عقب ماندگی سایر کشورهای جهان، بی عدالتی جهانی، جنگ، خشونت و استثمار و … از دستاوردهای بشر امروزی است، لذا اینکه “رویکردهای اقتصادی سیاسی معاصر چه نارسایی ها و ناکارآمدی هایی در فهم ماهیت، روندها و تحولات جوامع بشری دارند و آیا می توان این نقایص را در یک نظریه اقتصاد سیاسی متفاوت (اسلامی) برطرف نمود، مسئله اصلی پژوهش حاضر می باشد.
بدین ترتیب، ضرورت پژوهش به منظور فرمول بندی، تبین و ارائه نظریه اقتصاد سیاسی اسلامی جهت ورود مولفه ها و شاخصه های اسلامی در یک رویکرد اقتصاد سیاسی متفاوت با رویکردهای اقتصاد سیاسی معاصر انگیزه و هدف اصلی در این کتاب می باشد.
سؤال اصلی پژوهش در این کتاب (که بر پیش فرض اساسی اعتقاد به جامعیت و پویایی اسلام در امکان ترسیم و ارائه یک الگوی کامل اقتصادی سیاسی مبتنی بر کمال و سعادت دنیوی و اخروی انسانی در نظام جامع اسلام استوار است): نظریه اقتصاد سیاسی اسلامی چگونه فرمول بندی و تبیین می شود؟
این سؤال متضمن پاسخ به سؤالات فرعی از این دست می باشد: 1- نقدهای وارد بر رویکردهای عمده اقتصاد سیاسی از ابعاد انسان شناسی، معرفت شناسی و هستی شناسی کدامند؟ 2- ماهیت، اهداف و ابعاد نظری بازار و نظام اقتصادی در اسلام از چه ویژگی هایی برخوردارند؟ 3- دولت و نظام سیاسی در اسلام بر چه اصول و اهدافی استوار می باشند؟ 4- رابطه اقتصاد و سیاست در اسلام چیست؟ 5- مبانی نظری نظریه اقتصاد سیاسی اسلامی چگونه تبیین میگردد؟ پاسخ به سئوال اصلی از طریق پاسخ به هر یک از این سؤالات فرعی که موضوع مجزای فصول کتاب حاضر را تشکیل می دهند ما را در دستیابی به فرمول نظریه اقتصاد سیاسی اسلامی رهنمون خواهند بود.
هر چند پژوهش حاضر جنبه اکتشافی در فهم اجزای نظریه اقتصاد سیاسی اسلامی بنا بر مبانی فقهی اسلام دارد، اما فرضیه ای که به عنوان پاسخ اولیه به سئوال اصلی در ترسیم ابتدایی نظام اقتصاد سیاسی اسلامی قابل ارائه می باشد این است که اقتصاد سیاسی اسلامی یک پیوند سیستمیک با اقتصاد، سیاست، فرهنگ، اخلاق و معنویات در راستای تحقق اهداف دنیوی و اخروی انسان مسلمان برقرار می سازد.
روش پژوهش ما در این کتاب بهره گیری از رویکرد اقتصاد سیاسی (آن گونه که در قسمت اول مقدمه به آن پرداخته ایم) و الگوی انتقادی ـ توضیحی و اکتشافی در فهم، تبین و فرمول بندی نظریه اقتصاد سیاسی اسلامی بر اساس 1- نقد رویکردهای اقتصاد سیاسی معاصر و 2- فهم و تبین مبانی نظری اقتصاد سیاسی اسلام از منابع فقهی شامل آیات قرآن کریم، سنت و احادیث، استدلال های عقلی و اجماع نظر فقهای شیعه می باشد.
بدین ترتیب، به منظور استخراج نظرات فقهی در تبیین و فرمول بندی نظریه اقتصاد سیاسی اسلامی علاوه بر بهره مندی از حجم انبوه ادبیات و کتب موجود دانشمندان و صاحب نظران موضوع به طور خاص اما از نظریات اندیشمندان بزرگ اسلامی بویژه امام خمینی (ره)، شهید سید محمد باقر صدر، استاد شهید مرتضی مطهری و آیت الله خامنه ای استفاده خواهد شد. در اندیشه های این بزرگواران با نگاهی انتقادی با اشاره به نواقص جدی و روشن گرایانه کاستی های اقتصاد و سیاست در مکاتب غیر اسلامی، هم اقتصاد و هم سیاست از منظر اندیشه های اسلامی مورد بررسی و تبیین دقیق قرار گرفته است.
در این کتاب هرچند به حوزه های ارتباط اقتصاد و سیاست و دین و اخلاق توجه شایانی شده است، لیکن نگرش کلان این کتاب مبتنی بر نگرش اقتصادی است، یعنی در صحنه تبیین های نظری، صرفا مباحث اقتصادی مورد تجزیه وتحلیل واقع شده است. بر این اساس این کتاب تمام سعی خود را بر این نکته معطوف نموده است که اثبات کند قرائتی به نام اقتصاد اسلامی در کنار سایر قرائت های اقتصاد سیاسی (به معنای اقتصادی کلمه) وجود دارد، لذا سعی شده است الگویی از اقتصاد سیاسی (اقتصاد محور) دینی با لحاظ مسائل ارزشی، هنجاری و اخلاقی را اثبات نماید. خارج از نقدهای جدی بر این کتاب، اهداف نظام سیاسی اسلام در کنار اهداف نظام اقتصادی اسلام در یک نظام کامل و جامع تبیین نشده اند و لذا رنگ سیاسی آن با توجه به اهداف و مبانی و مولفه های سیاست در اسلام مورد غفلت واقع شده است.
سازماندهی نتایج پژوهش و فصول کتاب حاضر در یک مقدمه، پنج فصل و نتیجه گیری نهایی ارائه شده است.
فصل اول نقد نظریه های غالب اقتصاد سیاسی معاصر و برخی گرایش های نظری آن می باشد که با محوریت اخلاق و عدالت و بر اساس مبانی انسان شناسی، معرفت شناسی و هستی شناسی انجام شده است. بر این اساس به برخی از نواقص جدی و ناکارآمدی این رویکردها در حوزه ارزشهای انسانی و اخلاقی، رفع فقر و نابرابری و تحقق عدالت، امینت و صلح در عرصه نظری و عملی اشاره خواهیم داشت.
این مبانی در مطالعه سیاست و اقتصاد در اسلام نیز محور بررسی قرار خواهد گرفت، لذا در فصل دوم ماهیت، اهداف و مبانی سیاست و دولت در اسلام مورد بررسی قرار می گیرد.
فصل سوم به مطالعه اقتصاد و نظریات اقتصادی اسلام اختصاص یافته است. فصل چهارم تلاش دارد تعاملات و ارتباطات دوسویه و تأثیرگذار سیاست و اقتصاد یا دولت و بازار در اسلام را مورد بررسی قرار دهد تا زمینه های درک هرچه بهتر اصول و چارچوب نظریه اقتصاد سیاسی اسلامی که در فصل پنجم ارائه می شود را فراهم کند.
بنابراین، الگوی نظریه اقتصاد سیاسی اسلامی با لحاظ نمودن ناکارآمدی های نظریه های غالب اقتصاد سیاسی معاصر از یکسو و فهم مبانی و تعاملات متقابل سیاست و اقتصاد در اسلام از سوی دیگر در این فصل فرمول بندی و ارائه خواهد شد. بدین ترتیب، نظریه اقتصاد سیاسی اسلامی با لحاظ نمون نیازهای مادی و معنوی انسان، اجرای احکام الهی و حفظ ارزشهای اخلاقی و انسانی، افزایش رفاه و پیشرفت سیاسی و اقتصادی همگام با عدالت و رفع فقر فرمول بندی می شود به طوری که در آن دولت، بازار و مردم دارای حقوق و تکالیف مشخصی می باشند. به علاوه، با تبیینی که از نظریه اقتصاد سیاسی اسلامی در این فصل صورت می گیرد لزوم بررسی امکان تحقق عینی چنین الگویی در جمهوری اسلامی ایران مورد بررسی قرار خواهد گرفت تا بتوان اثبات عملیاتی بودن این نظریه را در صحنه اجرا مشاهده نمود