در گفتمان مسلط، آنچه اهمیت یافته، مبارزه با تروریسم تا سر حد نابودی آن است. اما با وجود اهمیت موضوع، فهم تروریسم دچار معضلی اساسی است تا جایی كه این امر بیشتر به یك موضوع سیاسی و منفعت محور تبدیل گردیده و تحقیقا تا زمانی كه اجماع نظر قابل اتكایی از معنای تروریسم، ملاك ها و مصادیق آن در سطح جهانی ایجاد نشود، مبارزه با تروریسم، بیشتر خودخواهانه خواهد بود و نتیجه ای جز گسترش تروریسم و خشونت را به صورت یك سندرم كنش و واكنش در بر نخواهد داشت.

پژوهش حاضر ضمن آنکه به‌دنبال ارائه شناختی کوتاه از مفهوم اطلاعات و رابطه آن با سیاست و کارکردهای این ابزار در نظام‌های سیاسی است، درصدد است تا رابطه میان دو متغیر سیاست و اطلاعات را ازطریق مطالعه موردی وضعیت جامعه اطلاعاتی ایالات متحده آمریکا تبیین کند. دراین‌‌زمینه پژوهشگران کوشیده‌اند با شناسایی دلایل دگرگونی در ساختار جامعه اطلاعاتی ایالات متحده پس از حادثه 11 سپتامبر 2001، چگونگی ارتباط میان سیاست و اطلاعات را نمایان کنند.

بررسی نقش اندیشکده¬ها یا اطاق¬های فکر در آمریکا در خط دادن به سیاستمداران و ایجاد نفوذ سیاسی ایالات متحده بر نقاط مختلف دنیا است. در نوشتار حاضر به بحث در مورد اختصاص بودجه¬های کلان توسط دولت آمریکا برای تأسیس اندیشکده¬های سیاسی برای تولید فکر و ایده برای دولتمردان این کشور در زمینه مسائل کلان دنیا و تأثیرگذاری سیاسی این کشور در مناطق و کشورهای هدف پرداخته شده و نمونه¬هایی از استراتژی¬های سیاسی و اقتصادی ارایه شده از این اطاق¬های فکر در نقاط مختلف دنیا، برای افزایش نفوذ ایالات متحده آمریکا، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. نویسنده در همین زمینه به تجارب این اندیشکده¬ها در زمینه مهار برخی از بحران¬های منطقه¬ای و بین المللی اشاره نموده و تجربه برخی دیگر از کشورها از جمله چین و ترکیه را در این زمینه بررسی نموده است.

كتاب جنگ نرم 2: ویژه جنگ رسانه ای، از جمله كتاب هایی است كه در حوزه جنگ های رسانه ای و تبلیغاتی، به علاقه مندان این سلسله از مباحث تقدیم می شود. این كتاب، شامل چهار فصل و یك بخش ضمایم است كه در فصل نخست آن تحت عنوان “تعاریف و مفاهیم جنگ رسانه ای”، عناصر و فنون تبلیغات، جنگ جویان رسانه ای، جنگ و سانسور خبری، دیپلماسی رسانه ای در جهان و آمریكا، رسانه ها و نومحافظه كاران آمریكا مطرح شده اند.در فصل دوم كه با عنوان “ابزارهای جنگ رسانه ای” مشخص شده است، با رادیوهای بین المللی، تلویزیون های ماهواره ای، ماهواره ها و خبرگزاری ها آشنا می شویم. بخشی از این فصل، اشاره به جنگ پارازیت ها و جنگ تلویزیون ها دارو و البته قسمت قابل توجهی از آن هم، به معرفی تلویزیون های ماهواره ای اختصاص یافته است. در فصل سوم تحت عنوان “كاربردهای جنگ رسانه ای”، ضمن بیان سابقه عملكرد رسانه ها در جنگ، بین پوشش خبری جنگ اول خلیج فارس- كه نمونه ای بارز از جنگ رسانه ای است- و پوشش جنگ دوم خلیج فاس، مقایسه ای صورت گرفته است. عنوان فصل چهارم كتاب هم “ایران و جنگ رسانه ای” است.

در این کتاب، وضعیت کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی، نیز زمینه منازعات و احتمال کشمکش‌ و درگیری میان آن‌ها بررسی شده است. “درگیری خشونت بار احتمالا طی ده تا پانزده سال آینده معضلی همیشگی و مداوم در آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی خواهد بود. برخوردهای مملو از خشونت، درون کشورها و ما بین آن‌ها روی داده است و احتمالا دوباره نیز اتفاق خواهد افتاد. بسته به چگونگی توسعه منطقه شکل و میزان درگیری ممکن است دولت‌های دیگر از جمله ایالات متحده و منافع آن را دخیل سازد. این تحلیل با بررسی برخی از مهم‌ترین عواملی که زیر بنای احتمال بروز درگیری در منطقه را تشکی می‌دهند به برآورد پی‌آمدهای این درگیری‌ها در ثبات منطقه‌ای، منافع آمریکا و درگیری بالقوه این کشور در منطقه طی ده تا پانزده سال آینده می‌پردازد. این تحلیل همچنین در مورد پی‌آمدهای حضور کنونی آمریکا در منطقه و مجاورت آن، ملاحظاتی مقدماتی را ارائه می‌کند. هیچ کس از منابع ایجاد درگیری که در این گزارش به آن‌ها اشاره شده درخلا عمل نمی‌کنند. عوامل اقتصادی، سیاسی، قومی و مذهبی در ترکیب با تاثیر منافع خارجی، احتمال بروز درگیری را کاهش یا افزایش می‌دهند. این تحلیل، رژیم‌های منطقه را عامل اصلی احتمال بروز درگیری منطقه‌ای می‌داند؛ ضعف‌ و بی‌ثباتی این رژیم‌ها، آن‌ها را در مواجهه با چالش‌های ناشی از دیگر گسله‌های درگیری به طور فزاینده ناتوان می‌سازد هنگامی که رژیم‌ها از هم فرو می‌پاشند، این کشورها که از لحاظ سیاسی و اقتصادی ضعیف هستند ممکن است درگیری‌های مسلحانه را تجربه کنند… در حالی که نیروهای ایالات متحده در مقیاس گوناگون درکشورهای آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی حضور دارند، درک گسله‌های درگیری، جغرافیا و دیگر چالش‌های موجود در این منطقه از اهمیت خاصی برخوردار است. نیروهای ایالات متحده صرف نظر از عمق و شدت تعهدی که درقبال منطقه دارند با این چالش‌ها به شیوه‌های مختلف رو به رو خواهند شد و وضعیت کنونی حاکی از این مسئله است که این نیروها زودتر از آن چه که انتظار دارند با برخی از این چالش‌ها مواجه می‌شوند”.

تأملی بر آسیب‌های سیاسی و اجتماعی رژیم صهیونیستی «اسرائیل» است. نویسنده در کتاب حاضر با بررسی جنبه‌های نظری شکاف اجتماعی رژیم صهیونیستی، مصادیق و علل آن را در حوزه‌های نژآدی، زبانی و مذهبی در سرزمین‌های اشغالی شناسایی کرده و تأثیرات منفی آن بر نظام حکومتی و احزاب آن رژیم را مورد ارزیابی و تحلیل قرار داده است. عناوین فصل‌های پنج‌گانه این کتاب به شرح ذیل است: 1- شکاف اجتماعی، مفاهیم و چارچوب نظری بحث، 2- شکاف‌های اجتماعی در اسرائیل، 3- خانواده‌های حزبی اسرائیل، 4- سیاست‌های حزبی و تغییر در نظام حزبی، 5- جایگاه شکاف‌های اجتماعی در گرایش‌های انتخاباتی.

نگارش کتاب حاضر با این هدف صورت گرفته است که الگویی برای تبیین سیاست خارجی چین و تطبیق آن با سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران فراهم کند و یا آنکه دست‌کم گام کوچکی باشد به‌سوی تبیین نظری روابط ایران و چین؛ به‌گونه‌ای که بتواند از پیچیدگی‌ها و ابهامات دراین‌زمینه بکاهد و همچون منشوری باشد که ازطریق آن درک و نگاه بهتری درمورد سیاست خارجی ایران و چین امکان‌پذیر شود. یکی از مهم‌ترین پرسش‌هایی که غالباً درمورد روابط ایران و چین مطرح می‌شود این است که آیا می‌توان این دو کشور را متحد راهبردی یکدیگر تلقی کرد؟

هدف این کتاب، پیش نهادن دستورالعمل‌هایی است که بتواند روابط بین‌الملل را درخودنگرانه‌تر سازد نه اینکه رشته‌ای باشد که همچنان از نظر تاریخی بر همپرسة معین، سمت‌گیری یهودی ـ یونانی ـ مسیحی غرب، وستفالی، یا دو جنگ جهانی مبتنی باشد. کتاب مدعی است بررسی‌کنندگان در جوامع غیرغربی می‌توانند به زبان‌های دیگری سخن بگویند و وارد گفتمان‌های دیگری شوند که آمریکاییان از آنها سر درنمی‌آورند. از این گذشته ممکن است آنان بتوانند بینش‌ها یا جرح و تعدیل‌های مهمی به استدلال‌های غربیان بیفزایند که دانشمندان غربی به دلیل موانع زبانی یا معرفت‌شناختی نمی‌توانند آنها را بفهمند یا از آنها سود ببرند. این خطر وجود دارد که تنها با خواندن آثار دیگر دانشمندان آمریکایی، با عدم تعیین عملی هیچ ترجمه‌ای از آثاری که در دیگر نقاط جهان منتشر شده است، و با محدود ساختن عمدة فعالیت‌ها تنها به یک چارچوب نظری خردباورانه و یافت‌باورانة واحد، دانش روابط بین‌الملل آمریکایی در آینده توانایی کمتری برای درک تحولات، روندها، مقاومت‌ها، و گرایش‌های ضدچیرگی‌جویانه در جهان داشته باشد. فقط کافی است نگاهی به تجربیات آمریکا در ویتنام و عراق بیندازید. چرا باید آفت خُرداندیشی در فضای علمی فرقی با خُرداندیشی در سیاست‌ها داشته باشد؟ چرا نباید این نوع خُرداندیشی هم، به جهل و نخوت و ناتوانی از پیش‌بینی عواقب تأسفبار تحلیل‌های غیرتأملی و به‌دور از درخودنگری راه ببرد؟
هدف کتاب حاضر تعدیل این «جانبداری غربی» با بررسی شیوه‌های سربرآوردن و پرداختن به دانش روابط بین‌الملل در چهار گوشة جهان است. بررسی‌های موردی چهارده‌گانة موجود در این کتاب، اطلاعات تازه‌ای را دربارة محیط‌های سیاسی و اجتماعی ـ اقتصادی مشخص‌کنندة کانون‌های گوناگون فرهنگ‌های جهان، و چگونگی مشروط شدن و تأثیرپذیری فعالیت علمی در زمینة روابط بین‌الملل از این محیط‌‌ها در اختیار ما می‌گذارند.

در کتاب حاضر تلاش شده است که ضمن تشریح مختصات و ویژگی‌های برجستۀ منطقۀ بالکان غربی از ابعاد مختلف، ویژگی‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی تک‌تک کشورها نیز که تاحدودی ناشناخته‌اند مورد بررسی قرار گیرند. با توجه به وجود مرکز ثقل اسلام و مسلمانان در این منطقه از اروپا وضعیت اسلام و مسلمانان نیز ارزیابی شده است و به‌دلیل بحران‌خیز بودن این منطقۀ خاص، نقاط آتی بحران‌خیز و واگرای منطقه نیز معرفی و تشریح گردیده است. ظهور تا سقوط یوگسلاوی سابق و بررسی وضعیت این کشور از زمان فروپاشی تا مقطع کنونی (بالکان غربی) و اینکه چه چشم‌اندازی برای آیندۀ این منطقه متصور است و با چه چالش‌هایی مواجه است نیز از مهم‌ترین و کلیدی‌ترین مباحث کتاب حاضر است که به تفصیل و به‌طور عمیق و ریشه‌ای به آنها پرداخته شده است؛ به‌عبارتی، دورۀ بعد از جنگ جهانی دوم و توافق قدرت‌های پیروز در ایجاد یوگسلاوی (متشکل از شش جمهوری ناهمگون) که مارشال ژوزف برزو تیتو ، به‌عنوان دیکتاتور وقت و معمار یوگسلاوی، آن را مدیریت و رهبری کرد، و تحولات دورۀ بعد از مرگ تیتو و فروپاشی یوگسلاوی و ظهور کشورهای جدید، بخش‌های مهم کتاب حاضر را تشکیل می‌دهند که هم از بُعد تاریخی و هم از بُعد تحلیلی جذاب، خواندنی و عبرت‌آموزند.

«اسلام سیاسی» مانند بسیاری از مقوله‌های سیاسی و اجتماعی معنا و مفهومی ثابت و مورد وفاقی ندارد که سبب اصلی آن را می‌توان در تصاویر متفاوت و گاه متضادی پیدا کرد که جریان‌شناسان این حوزه ارائه می‌دهند. پیشینۀ عمل آن دسته از مسلمانان و گروه‌هایی که اسلام را در مرکز عمل سیاسی خود قرار داده‌اند، نیز نشان می‌دهد که تفاوت ماهوی در اندیشه و عمل آنان وجود دارد و هرچند همۀ آنان خود را اسلام‌گرا می‌خوانند‎ اما تصویری یکسان و ثابت از اسلام به‌دست نمی‌دهند. گذشت زمان هم باعث شده تا اشکال جدیدتری از اسلام سیاسی ارائه شود؛ به‌نحوی‌که هرچه بیشتر به نسبیت و سیالیت میل می‌کند و طیف گسترده‌ای از گروه‌های اسلام‌گرا از تندرو گرفته تا محافظه‌کار را در خود جای می‌دهد.